پیشنهادهای امیر ادیب ارجمند (٥٥٧)
گوش به زنگ بودن؛ چشم انتظار بودن؛ مراقب بودن؛ منتظر بودن؛ توجه نشان دادن؛ مواظب بودن
جستجو کردن ( اطلاعات ) در یک کتاب یا پایگاه داده؛ یافتن چیزی با توسل به یک منبع اطلاعاتی مانند فرهنگ لغت
احترام گذاردن و تحسین کردن ( کسی )
خود را برتر یا بالاتر از کسی دانستن
( کسی را ) پایین تر از خود دانستن
با دیدۀ تحقیر نگریستن؛ نگاهِ از بالا داشتن
تماشا کردن بدون درگیر یا دخیل یا سهیم شدن
با دقت اندیشیدن ( معمولا پیش از تصمیم گیری )
با دقت وارسی کردن
تلاش کردن برای یافتن ( چیزی یا کسی )
معنای مراقبت کردن از؛ مسئولِ ( کاری یا چیزی ) بودن
بستگی داشتن
در نظر گرفتن؛ در نظر داشتن
رهایی بخشیدن
به زندگی ادامه دادن زنده ماندن در خاطره ها ماندن بقاء یافتن
آماده کردن ( متن ) برای چاپ
ساختن ( موسیقی ) ؛ سرودن ( ترانه ) ؛ آهنگ ساختن
نوشتن یا خلق کردن ( یک اثر هنری، خصوصا موسیقی یا شعر )
مشتمل بودن ( بر ) از چیزی ساخته شدن
مشتمل بودن
چیکارِته؟ ( بی ادبانه ) چه مرگته؟
چِته؟ چیکارِته؟
چیکارِته
ماجرا چیه
اینجا چی می گذره
تکان دادن یا هل دادن یا لرزاندن چیزی یا کسی به طور ناگهانی و خشن
پیشگویی کردن دربارۀ؛ از قبل گفتن؛ نسبت به یک موقعیت یا رویداد عمل کردن به عنوان هشدار چیز بد؛ داشتن احساس یا تصور درونی قوی نسبت به شَرّ آتی؛ داشتن ح ...
حس شهودی
درۀ عمیق و باریک
شلاق سوارکاری با دستۀ کوتاه و بند چرم خام بافته شده ( یا بهم تابیده )
راهی شدن
هیجان انگیز
هر یک از دو بخش اصلی یک خرپا
ارتباط مستقیم برقرار کردن با افراد معمولی برای کسب رأی آنان
عمل یا فرآیند تلاش برای به دست آوردن آرا
درخواست رای از ( انتخاب کنندگان در یک حوزه انتخابیه )
مرتبط یا متمایل به وضعیت جناحی
شلوار تنگ تا زیر زانو
شکاف؛ درز؛ رخنه؛ نقض؛ تخلف؛ تخطی؛ ایجاد شکاف کردن؛ رخنه کردن؛ نقض کردن؛ تخلف کردن؛ تخطی کردن
شخصی که هنگام اقامت در جایی، در ازای پرداخت پول یا انجام خدمات، وعده های غذایی منظم دریافت می کند
اسکیت سوار
پوششی که بر پشت ستور می اندازند پالان
نردۀ راه پله
حالت مراقب بودن برای خطر محتمل مراقب
[در بحث گرامر] مشتق از فعل
مربوط به گوش یا حس شنوایی
تباهم مکن مرا تباه مکن
به طرز شگفت آوری؛ به طرز شگفت انگیزی؛ به طور شگفت آور ؛ غافلگیرانه
در کمال تعجبِ کسی [او، من، تو، شما، ما، آنان]
در کمال تعجبِ کسی [او، من، ما، شما، تو، آنان]