پیشنهادهای مریم سالک زمانی (٣,٤٣١)
دیگر حرفش را هم نزن
در وضعیت کنونی
امر عادی
حکم غارت - فرمان انتقام
واسطه ازدواج
طرفدار بازار مشترک
مخالف بازار مشترک
جان کسی در خطر بودن
تفکیک کردن - مشخص کردن - متمایز کردن - علامت زدن
ناخدا
تاثیر کمی بر چیزی داشتن
بودن در حاشیه
دور افتاده - پرت ( مجازی ) بی اهمیت - بی اعتبار - ناشناخته - گمنام
( مجازی ) شوهر خوار
اختیارات دولت قیم
نواحی تحت قیمومیت
هر کسی کار خودش بار خودش آتش به انبار خودش ( هزاره )
اهل معاشرت - چهره همه مجامع - ستاره همه مجالس
تک خال بازی - بازیکن نمونه - مرد میدان
از بچگی تا حالا - از طفولیت - از جوانی تا حالا
تبعیت کردن از - پیروی کردن از
به امور خانه رسیدن
( کار ) تراشیدن - دست و پا کردن
کسی را حسابی کتک زدن - کسی را حسابی گوشمالی دادن - کسی را حسابی ادب کردن
قطع کردن
تنومند - قوی هیکل
بلند کردن - از جا کندن - بالاکشیدن - پرت کردن - انداختن
خداداد - مغتنم - غیرمنتظره
خانه و کاشانه
دین و میهن
سر حال بودن
به چیزی علاقه مند بودن - در فکر چیزی بودن - سخت نگران چیزی بودن
حرفهای کسی را شنیدن - به کسی فرصت دفاع از خود دادن
امکان صحبت یافتن - فرصت دفاع از خود پیداکردن
امکان صحبت یافتن - فرصت دفاع از خود پیداکردن
پشت سر کسی - در غیاب کسی
خارج از صدا رس
جلوی کسی - در حضور کسی
در صدا رس
To be talking about something that is unlikely to happen مثال ها: Oh, he's just whistling in the wind—he'll never run for office A: "If Dad thinks we ...
To keep doing something despite its apparent pointlessness or futility مثال ها: There's no way he'll get his progressive agenda through—he's just be ...
To keep doing something despite its apparent pointlessness or futility مثال ها: There's no way he'll get his progressive agenda through—he's just be ...
To put oneself in harm's way ( to achieve something ) , especially at the risk of losing one's life. ( Sometimes used hyperbolically. )
خرد و خمیر - خرد و خاکشیر
( هزاره ) 1. منحرف - گمراه - فاسد 2. ( امیال و غیره ) نامعقول؛ بیمارگونه
رعایت بیش از حد مقررات - توجه بیش از حد به مقررات ( هزاره )
آفتابه دزدی - دله دزدی
خیلی سریع
احساسات کسی را جریحه دار کردن
سوال موذیانه، شیطنت آمیز، معنی دار