پیشنهاد‌های مریم سالک زمانی (٥,٧١٨)

بازدید
٣,٤٦٥
تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پریشان احوال ( هزاره )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Meaning: Waste time on something that has already been attempted and is no longer worthwhile Example: Arguing about this issue is just flogging a de ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The end of something مثال: It’s not over until the fat lady sings

پیشنهاد
٠

Something so distressing that it causes one to lose hope and faith

پیشنهاد
٠

It's something to put faith in, to rely upon or trust ( when used in a positive connotation )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A bad faith decision to avoid becoming informed about something so as to avoid having to make undesirable decisions that such information might promp ...

پیشنهاد
٠

Meaning that outer space is a source of spirituality and religious faith as is believed in the religion of Astronism

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To accept something without seeing evidence supporting it, by trust or confidence

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Pointing out one's lack of faith; people sometimes leave the "O" or "Oh" out of the saying when they say it

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( سبزیجات، حبوبات و غیره ) پاک رکدن ( لباس و غیره ) خوب و بد را از هم جدا کردن ( میوه و غیره ) دستچین کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روی نکته ای دست گذاشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی را کول کردن - کسی را روی شانه بردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از چیزی عیب گرفتن - از چیزی عیب و ایراد گرفتن - از چیزی عیبجویی کردن ( هزاره )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوراخ کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دندان خود را خلال کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جیب کسی را زدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انگشت توی دماغ خود کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( محاوره ) از کسی کمک فکری گرفتن - نظر کسی را خواستن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( هزاره ) ( به طعنه ) گلی به سر خود زدن - انتخاب محشری کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

pick a fight with لج کسی را درآوردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( هزاره ) بهترین مسیر را انتخاب کردن - با احتیاط رفتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

کلی پول دادن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلی پول دادن - پول زیادی دادن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محصول سرِ بار - چین اول

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

با کسی مثل سگ رفتار کردن - با کسی بدرفتاری کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حق کسی را نادیده گرفتن - حقوق کسی را پایمال کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راه محتاطانه ای را در پیش گرفتن - با احتیاط عمل کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لگد کردن، با پا له کردن، راه رفتن روی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پا در راهی گذاشتن، راهی را دنبال کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( هزاره ) در تنگنا بودن، در مخمصه بودن، گرفتار بودن، با مشکلات دست و پنجه نرم کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی را تعقیب کردن، دنبال کسی افتادن، سایه به سایه دنبال کسی رفتن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

باعث دلخوری کسی شدن، پا روی دم کسی گذاشتن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پا روی چیزی گذاشتن - چیزی را لگد کردن - چیزی را زیر پا له کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پا روی دم کسی گذاشتن - باعث دلخوری کسی شدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روی پا بند نبودن، از شادی در پوست خود نگنجیدن، از فرط شادی با دم خود گردو شکستن ( هزاره )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( هزاره ) ( ادبی، به شوخی ) : پا بر صحنه کوفتن - بازیگر بودن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

( هزاره ) تودار بودن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیب وحشی - سیب خودرو

پیشنهاد
٠

( هزاره ) از کسی استقبال گرمی کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

( هزاره ) لب لعل

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

( هزاره ) با کسی دمخور بودن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدم بخصوصی است ( هزاره )

پیشنهاد
٠

خیلی درب و داغون به نظر می رسی

پیشنهاد
٠

در بارۀ چیزی گزارش جامعی به کسی دادن - جزئیات چیزی را در اختیار کسی گذاشتن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زخم باز - زخم چرکی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

( حسابداری ) ستون مانده - مانده

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرکشیش روستا

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

( قانون، لایحه و غیره ) با عجله گذراندن از - سر و ته . . . را به سرعت به هم آوردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با عجله سرهم کردن - با عجله تهیه کردن

پیشنهاد
٠

To irritate or annoy someone to the point of frustration مثال: The constant noise from the construction site was enough to drive anyone round the bend