ترجمه‌های مریم مزدایی (٨٤)

بازدید
١٦٤
تاریخ
١ ماه پیش
متن
He went to heckle at their meetings.
دیدگاه
١

او رفت تا با اعتراض بلند ، میتینگ آنها را بر هم بزند.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The computer takes a few seconds to power up after it's been switched on.
دیدگاه
١

چند ثانیه طول می کشد تا کامپیوتر بعد از روشن شدن ، جان بگیرد.

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
I have been over the age of intoxication in cajolery.
دیدگاه
٠

پیرتر از آن هستم که از پاچه خاری مست شوم.

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Later by means of threats and cajolery, I finally got to the bottom of it.
دیدگاه
٠

بعدا ، چه با تهدید و چه با پاچه خاری ، ته و توه قضیه را در آوردم.

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Only a fool will believe your cajolery.
دیدگاه
٠

فقط یک احمق پاچه خاری شما را باور می کند.

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
They manage to sign up all the best performers.
دیدگاه
٠

آنها موفق میشوند که بهترین بازیگران را استخدام کننند. میکنن

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
You can't simply wander around squatting on other people's property.
دیدگاه
٠

ترجمه ی رها جان درست است. فقط اضافه میکنم که squatting یک نوع تصرف غیر مجاز محوطه ی بیرونی ، مثل حیاط یا باغ ، میباشد. کار ولگردها و فرصت طلب ها است.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
We should tout our wares on television.
دیدگاه
٠

ما بایست لوازم خانگی خود را در تلویزیون جار بزنیم.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
They do their best to frustrate my efforts at every turn.
دیدگاه
٠

آنها تمام تلاششان را کردند تا تلاش های مرا همواره عقیم سازند.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
She found her plans frustrated at every turn.
دیدگاه
٠

او فهمید تمام نقشه هایش همیشه عقیم گذاشته می شود.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
The abbreviation PC stands for "personal computer".
دیدگاه
٠

مخفف PC , جایگزین واژه ی کامپیوتر شخصی است.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
The Stealth bomber is meant to be invisible to radar.
دیدگاه
٠

بمب افکن رادار کریز ، به این منظور ساخته شده که برای رادار نامرئی باشد.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Let's begone, how time flies!
دیدگاه
٠

بیایید خارج شویم. چقدر زمان تند می گذرد.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Do not have too many irons in the fire.
دیدگاه
٠

معادل پارسی : با یک دست دو تا هندوانه برندار.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Example is better then percept.
دیدگاه
٠

مثال بهتر از آموزه است.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
I'd like an intro to that girl you were talking to!
دیدگاه
٠

من دوست دارم به آن دختری که تو با او حرف میزدی ، معرفی شوم.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
She's a staunch advocate of free trade.
دیدگاه
٠

او مدافع وفادار ( ثابت قدم ) تجارت آزاد است .

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
She seemed better until her set back.
دیدگاه
١

او بنظر بهتر می رسید، تا وقتی که شکست خورد.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
If you sit on that chair it will come apart!
دیدگاه
٠

این جمله برای تمسخر افراد چاق گفته می شود وقتی میخواهند جایی بنشینند : اگر ردی آن صندلی بنشینی ( از فشار اضافه وزن تو ) می شکند.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
I plunk down a dollar and confront my deepest fears.
دیدگاه
٠

یک دلار پیاده میشوم ، عوضش با عمیقترین ترسهایم روبرو میشوم.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Plunk down your money!
دیدگاه
٠

پولتان را پیاده شوید . ( یعنی پول زیاد لز شما میگیرند، باید مبلغی پیاده شوید )

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Coffee is the staple of this district.
دیدگاه
٠

قهوه قلم اصلی این ناحیه است.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Coconut is one of the staple exports of the islands.
دیدگاه
٠

قلم اصلی صادرات جزایر ، نارگیل است.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Here are inchoate signs of life, but not as we know it, Jim.
دیدگاه
٠

اینحا نشانه های ابتدایی حیات وجود دارد ، اما نه آنطور که ما میشناسیم.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Problems in criminal law often start with an inchoate crime - conspiracy, attempt or incitement.
دیدگاه
٠

مشکلات در قوانین جزایی غلب با یک جرم نوپا ( ابتدایی ) آغاز می شود: تلاش یا تحریک برای توطئه.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
The boss made a concession.
دیدگاه

رئیس ارفاق کرد.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
Is Swindon sliding towards Skid Row?
دیدگاه
٠

آیا سوئد دارد به محله ی عرق خورها تبدیل می شود؟

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
Even skid row smelled of eucalyptus.
دیدگاه
٠

حتی محله های پست بدنام هم بوی اکالیپتوس میداد.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
He ended up on skid row.
دیدگاه
٠

آخرش سر و کارش افتاد به محله های بدنام مشروب ردشی

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
He became a skid row type of drunkard.
دیدگاه
٠

او تیپ سیاه مستهای محله های پست را گرفت.

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
He was a congenital liar and usually in debt.
دیدگاه
٠

او یک دروغگوی بالفطره ( نهادینه ) و همیشه بدهکار بود.

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
Ten take away four leaves six .
دیدگاه
٠

گرچه ترجمه ی مهدی و شان هر دو درست است ، ولی فرم رایج این جمله به انگلیسی ، مجهول است. دقت کنید : four taken away ten, leaves six

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
Tabloid newspapers pander to the lowest common denominator.
دیدگاه
٠

در ترجمه ی این جمله ، دو واژه ی کلیدی داریم. اول Tabloid papers به معنی روزنامه جنجالی است. بار مفهومی بدی دارد . ( متضاد جریده ی وزین ) . دوم واژه C ...

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
He got the sack for petty thieving.
دیدگاه
٠

Petty به معنی جزئی، در اینجا ترجمه ی کورش ، دله دزدی ، درست است و بهتر از آن ، آفتابه دزدی است.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
Many motorcyclists flout the law by not wearing helmets.
دیدگاه

موتورسواران با نگذاشتن کلاه ایمنی بر سر ، قانون را مسخره می کنند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
They bristle at attempts to compare their schools to others.
دیدگاه
٠

آنها از هر کوششی که مدرسه هایشان را با بقیه مقایسه کند ، کفرشان در می آید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The staff bristle with efficiency.
دیدگاه
٠

کادر ، با کارایی کفرش در می آید. ( نمیعهمم منظور جمله چیست. آیا دارد تمسخر می کند یا کنایه می زند؟ )

تاریخ
١ سال پیش
متن
It is difficult to cajole him into consent.
دیدگاه
٠

, این مشکل است که زیر پایش بنشینی تا رضایت دهد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Somehow he always manages to outwit his opponents.
دیدگاه
٠

او یک جور هایی همیشه رقبایش را می پیچند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Do pornographic books pervert those who read them?
دیدگاه
٠

Pervert , بصورت اسم ، در فیلم های سینمایی ، بصورت توهین و فحش بکار برده می شود. وفقط به معنی آدم منحرف جنسی است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
In the history of ideas, it is always specious to divide matters into a before and an after.
دیدگاه
١

در تاریخچه ایده ها ، این غلط انداز است که مسائل را به ماقبل و بعدی تقسیم کنیم. ( منظور این است که ایده نو همیشه مهم است و ربطی به حوادث قبلی و بعدی ن ...

تاریخ
١ سال پیش
متن
There was complete mayhem after the explosion.
دیدگاه
٠

بعد از انفجار ، هرج و مرج پیش آمد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She's very blase about parties.
دیدگاه
٠

او نسبت به مهمانی ها بی اعتنا بود . ( از بس مهمانی رفته بود )

تاریخ
١ سال پیش
متن
The film star is blase about endless flattery now.
دیدگاه
٠

از بس از ستاره سینما تملق گفته بودند، بی اعتنا شده بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Kids have become blase about violence on television.
دیدگاه
١

کودکان در برابر خشونت در تلویزیون ، بی اعتنا شده اند. ( بر اثر زیاد دیده شدن . زیرا blase مفهوم بی اعتنایی بر اثر زیاد جلوی چشم بودن یاآسان در دسترس ...

تاریخ
١ سال پیش
متن
They were horrified by the outrage before their eyes.
دیدگاه
٠

از هتک حرمتی که پیش چشمشان اتفاق افتاده بود ، وحشت زده بودند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Cold winds blow off the Siberian high pressure from October to April.
دیدگاه
٠

بادهای سرد هوای پر فشار سیبری را تخلیه می کنند. ( ترجمه ی گوگل کاملا مفهوم برعکس را میرساند )

تاریخ
١ سال پیش
متن
Just blow off his comments, he's only joking.
دیدگاه
٠

توصیه هایش را بسپارش به باد هوا. او فقط مسخره می کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I went jogging to blow off some steam.
دیدگاه
٠

رفتم دویدمتا خشمم را بدهم باد هوا.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She kept interrupting our discussion with facetious remarks.
دیدگاه
٠

او بحث جدی ما را مدام با شوخی های بیجا قطع میکرد.