پیشنهاد‌های Bryan Fury (٢,٤٤١)

( عامیانه ) مخفف Profile Picture عکس پروفایل. مثال: Hey, look at this pp

( عامیانه ) عکس سلفی خانوادگی. ترکیب Family Selfie وقتی شما با خانواده تون یه عکس سلفی میگیرید. مثال: What a sweet felfie, this is gonna be my PP ...

( عامیانه ) فمنیست تهاجمی ( یه فمنیست افراطی ) . فمنیستی که میخواد حرفشو به بقیه تحمیل کنه. از مردا نفرت داره، اما موقع جنگ به همین مردا متوسل میشه ...

( عامیانه ) نوزاد رادیویی. شخصی که از نسل خاموشه و بین سال های ۱۹۲۸ تا ۱۹۴۵ متولد شدن. قبل از نسل بیبی بومرها هستن و پدر مادر بیبی بومرها میشن. این ...

( عامیانه ) طعمه خشم. به محتوای آنلاینی گفته میشه که فقط هدفش تحریک خشمه ( شبیه به کلیک بیت که هدفش جذب کاربره ) . معمولا ترول ها چنین محتوایی تول ...

( عامیانه ) پخت خشم = پختن شیرینی برای از بین بردن عصبانیت و استرس. میرید خودتون رو مشغول کیک و کلوچه درست کردن میکنید تا عصبانیتتون کم بشه و از بی ...

( عامیانه ) برانگیختن خشم افراد جهت افزایش ویو و درآمد ( چیزی شبیه به کلیک بیت ) . یه شخص یه پست میزنه به قصد اینکه بقیه رو عصبانی کنه و همین کار ب ...

( عامیانه ) با عصبانیت شدید یه بازی ویدیویی رو ترک کردن. وقتی گیمر زیادی شکست میخوره و توی یه سطح میمونه عصابش خراب میشه و از بازی میزنه بیرون ( بع ...

( عامیانه ) دوست خیلی صمیمی.

( عامیانه - فضای آنلاین ) anyway = به هر حال.

( عامیانه ) جنگجوی صفحه کلید ( همون ترول ) .

( عامیانه ) فردی که به محیط زیست اهمیت میده ( چه کارشناس چه محافظ ) .

( عامیانه ) پیام صریح جنسی.

( عامیانه - اینترنت ) طعمه کلیک ( جذب مخاطب با فریب و عناوین تحریک آمیز ) .

( عامیانه ) مرد جذاب و عضلانی اما ساده لوح و احمق ( هرکول و ثور نمادهای همیبو هستن ) .

( عامیانه ) عمل برخورد کف دست به صورت به خاطر ابراز ناامیدی، شوک یا تعجب از چیزی یا کسی ( 🤦‍♂️🤦‍♀️ ) .

( عامیانه ) طلاق خاکستری ( افراد متاهل ۵۰ سال به بالا که در حال طلاق گرفتن هستن ) .

( عامیانه ) طلاق خواب ( زوجی که توی تخت ها یا اتاق های جداگانه به هر دلیلی میخوابن ) .

( عامیانه ) گیمری که تا ساعت های طولانی بازی میکنه. متضاد: Casual gamer

( عامیانه ) شخصیت معروفی ( سلبریتی ) که اعمال و کارهاش باعث آرامش شما میشه. این سلبریتی با حرکات خیرخواهانه ش و شخصیت عالیش به شما کمک میکنه که ایم ...

( عامیانه ) خماری کتاب. شما وقتی یه کتاب خیلی جذاب رو تموم می کنید ( فارغ از ژانر ) نمیتونید یه کتاب جدید رو شروع به خوندن کنید چون احساساتتون توی ...

( عامیانه ) شخصیتی تخیلی که از لحاظ عاطفی به اون وابسته هستید. افرادی که کامفورت کاراکتر دارن تاثیرات زیادی از اون کاراکتر میگیرن. حتی ممکنه مشکلات ...

( عامیانه ) تماشای چیزی که از اون متنفر هستید. رفتار شخصی رو توصیف میکنه که از یک مجموعه یا نمایش متنفره اما اون رو تماشا میکنه تا مسخره و انتقادش ...

سد نویسنده/ بن بست نویسنده. ناتوانی موقت یه نویسنده در فکر کردن و اینکه نمیتوته چیزی بنویسه و خلاقیتش رو به کاهش میره.

( عامیانه ) کاهش کیفیت / افت کیفیت. زمانی که چیزی شروع به افت و سقوط میکنه و محبوبیت قبلیش و توی اوج بودنش رو از دست میده. ریشه: توی سیتکام روزها ...

( عامیانه ) یک پیام مخفی. توی بازی های ویدیویی، فیلم ها، برنامه ها و. . . به عنوان شوخی، آیتم، اطلاعات و . . . . قرار داده میشه.

( عامیانه ) علاقمند به سینما/عشق سینما.

( عامیانه - سینما ) Barbie and Oppenheimer این دوتا فیلم محبوب توی یک تاریخ یعنی ۲۱ ژوئیه ۲۰۲۳ با هم اکران شدن و طرفداران سینما و فیلم چنین اصطلاح و ...

( عامیانه - عمومی ) زمانی که شما یه رابطه عاشقانه دارید با فردی زیباتر، باهوش تر و طبقه اجتماعی بالاتر از خودتون ( فردی که به عنوان خارج از لیگ شما ...

( عامیانه ) خواب زمستانی. برای دوستی به کار میره که در حین قرار یا ملاقات شخصی با دوست دخترش/دوست پسر ش، بقیه دوستاشو نادیده میگیره و خبری ازشون نم ...

( عامیانه ) فردی که معتقده باراک اوباما توی ایالات متحده آمریکا متولد نشده و معتقده توی کنیا به دنیا اومده. این تئوری توطئه سال ۲۰۰۸ شکل گرفت. دون ...

( عامیانه - توهین آمیز ) طرفدار و حامی حساس دونالد ترامپ. برای فردی به کار میره که طرفدار ترامپه و با نقد ترامپ از کوره درمیره، از snowflake به معن ...

1. دانه برف. 2. ( عامیانه - توهین آمیز ) شخص زودرنج و حساس، نازک نارنجی. در مقابل مشکلات و دیدگاه های چالش بزانگیز آسیب پذیره. طرف مثل یه دونه برف ش ...

( عامیانه - آنلاین ) حسابتو حذف کن = گمشو، بزن به چاک. ریشه: سال 2016 هیلاری کلینتون یه توییت در جواب دونالد ترامپ با محتوای Delete your account ز ...

( عامیانه ) زن جذاب ( معمولا بلوند ) اما خنگ. بیشتر برای زنایی به کار میره که به جای وقت گذاشتن برای رشد هوش و ذکاوتشون روی ظاهرشون خیلی وقت میزارن ...

( عامیانه ) طوری توضیح بده که میخوای برای یه بچه 5 ساله توضیح بدی. کنایه از ساده توضیح دادن یه ایده یا موضوع پیچیده به طوری که یه بچه هم متوجه ش بش ...

( عامیانه ) فکر دوش = ایده ای ناگهانی که توی حموم به ذهن شما میرسه. مثال: I put a waterproof whiteboard in my shower so I can write down my shower ...

( عامیانه ) رسیدها رو به من نشون بده = شواهد رو به من نشون بده یا بهم اثبات کن. ریشه: سال ۲۰۰۲ ویتنی هیوستون خواننده آمریکایی توی مصاحبه ای به ادع ...

( عامیانه ) غم و اندوه پس از اتمام نمایش ( سریال یا برنامه موردعلاقه ) . وقتی یه فصل یا کل سریال تموم میشه و شما دیگه چیزی برای دیدن ندارید و حالتو ...

( عامیانه ) تماشای یه فصل کامل از یه برنامه یا سریال در ۲۴ ساعت. زمانی که یه فصل از یه برنامه یا سریال منتشر میشه شخص کل فصل رو توی ۲۴ ساعت یا کمتر ...

( عامیانه ) تقلب نتفلیکس. تماشا کردن برنامه یا سریال بدون شخصی ( شریک زندگی، دوست، برادر، خانواده ) که مرتبا سریال رو با اون تماشا و دنبال میکنید و ...

( عامیانه ) دوقطبی نتفلیکس. وقتی نمیتونید تصمیم بگیرید که چه فیلمی رو توی نتفلیکس انتخاب و تماشا کنید و از یه فیلم به فیلم دیگه میپرید و فیلم و سری ...

( عامیانه ) For sure = مطمئنا، حتما، قطعا. اصطلاحی که برای ابراز موافقت استفاده میشه. مثال: ?A: You coming out to eat with us B: Fo sho, bro I’l ...

( عامیانه ) والدین. کوتاه شده parents. مترادف: rentals

( عامیانه ) نتفلیکس و آرامش = سکس. فراخوان برای سکس.

( عامیانه ) کوبیدن سر به میز ( از ناامیدی شدید ) . واژه مشابه: facepalm ( گذاشتن کف دست یا زدن کف دست روی صورت از روی ناامیدی ) .

رقص توبغلی/رقص در دامان ( گونه ای از رقص شهوانی که یک مشتری روی مبل میشینیه و رقصنده در فاصله نزدیکش میرقصه ) .

( عامیانه ) پارتی مجردی/جشن مجردی . جشنی که دوست های صمیمی یک مرد قبل از دامادیش و عروسیش براش میگیرن ( با فاصله چند روز تا عروسیش ) . توی این جشن ...

( عامیانه ) عجب/ واو. برای وقتی که تعجب می کنید، غافلگیر میشید و تحت تاثیر قرار میگیرید استفاده میشه ( به معنای مثبت ) . برای تایید هم استفاده میش ...

( عامیانه ) 1. فریاد از روی شگفتی/ رضایت و با انرژی بالا ( فریاد رضایت ) . 2. نابود کردن و محو کردن چیزی.