neighborhood

/ˈneɪbərˌhʊd//ˈneɪbərˌhʊd/

معنی: مجاورت، همسایگی
معانی دیگر: محله، بخشی از شهر، اهل محل، جوار، حول و حوش، (در اصل) روابط حسنه، دوست واری (بیشتر می گویند: neighborliness)، (ریاضی) مجموعه ی نقطه هایی که در طول معینی از نقطه ی معلومی قرار دارند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
عبارات: in the neighborhood of
(1) تعریف: the area or district near some place or thing, or a local area that has distinguishing characteristics.
مترادف: block, locality, precinct, quarter
مشابه: area, community, district, region, vicinity, ward

- He lives in an Italian neighborhood.
[ترجمه پیروز] اودرهمسایگی ایتالیایی هازندگی می کند.
|
[ترجمه گوگل] او در یک محله ایتالیایی زندگی می کند
[ترجمه ترگمان] اون تو یه محله ایتالیایی زندگی میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the people collectively who live in such an area.
مترادف: community
مشابه: citizenry, folks, neighbors, people, populace, public, street

(3) تعریف: (informal) approximate range.

- His salary must be in the neighborhood of $60,000 a year.
[ترجمه ناشناس] حق او است که سالانه حقوقی حول و هوش 60000 دلار بگیرد
|
[ترجمه گوگل] حقوق او باید در حدود 60000 دلار در سال باشد
[ترجمه ترگمان] حقوق او باید در حدود ۶۰،۰۰۰ دلار در سال باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a neighborhood policeman
پاسبان محله

2. that neighborhood has become an asphalt jungle!
آن محله تبدیل شده است به یک وحش گاه آسفالت شده !

3. this neighborhood is completely built-up
این محله کاملا ساخته شده است.

4. a tough neighborhood
محله ی پرخشونت

5. a working-class neighborhood
محله ی کارگری

6. all the neighborhood came
همه ی اهل محل آمدند.

7. an old neighborhood
محله ی قدیمی

8. an upscale neighborhood
محله ی اعیانی

9. in the neighborhood of
(عامیانه) 1- نزدیک (به محلی)،در مجاورت 2- در حدود،تقریبا

10. the city's most desolate neighborhood
ویرانه ترین محله ی شهر

11. the homeowners in our neighborhood
مالکان خانه های محله ی ما

12. a bootstrap operation for the neighborhood
طرحی که توسط خود اهالی محله انجام می شود

13. an excellent present for the neighborhood priest
یک پیشکش نفیس برای کشیش محله

14. he is well-known in our neighborhood
او در محله ی ما سرشناس است.

15. the cost is in the neighborhood of two million dollars
هزینه در حدود دو میلیون دلار است.

16. the cutest house in our neighborhood
قشنگ ترین خانه در محله ی ما

17. he drew a map of the neighborhood
او نقشه ی محله را کشید.

18. he used to knock around our neighborhood
او در محله ی ما ولگردی می کرد.

19. the soldiers had cordoned off the neighborhood and would not let anyone pass through
سربازان محله را محاصره کرده و به کسی اجازه ی عبور نمی دادند.

20. we turned it into a single neighborhood
ما آن را تبدیل به یک محله ی واحد کردیم.

21. come and see us if you are in the neighborhood
اگر به این حوالی آمدی سری به ما بزن.

22. You will find several shops in the neighborhood.
[ترجمه .....] در این محله چند مغازه پیدا می کنی
|
[ترجمه گوگل]در این محله چندین مغازه خواهید دید
[ترجمه ترگمان] تو این محله چندتا مغازه پیدا می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. They hope to revitalize the neighborhood by providing better housing.
[ترجمه گوگل]آنها امیدوارند با تهیه مسکن بهتر، این محله را احیا کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها امیدوارند که با ارائه مسکن بهتر، این منطقه را احیا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. His ill luck has been whispered about the neighborhood.
[ترجمه گوگل]بخت بد او در مورد محله زمزمه شده است
[ترجمه ترگمان]بخت و اقبال او در این حوالی پچ پچ کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Police canvassed the neighborhood, but didn't find any witnesses.
[ترجمه گوگل]پلیس محله را بررسی کرد، اما شاهدی پیدا نکرد
[ترجمه ترگمان]پلیس این ناحیه را بررسی کرد، اما هیچ شاهدی پیدا نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. The whole neighborhood have been hunting for the missing child.
[ترجمه گوگل]تمام محله به دنبال کودک گم شده بودند
[ترجمه ترگمان]همه محله دنبال یه بچه گم شده میگردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Kids in his neighborhood clipped his picture from the newspaper and carried it around.
[ترجمه گوگل]بچه‌های همسایه‌اش عکس او را از روزنامه بریده‌اند و با خود حمل می‌کنند
[ترجمه ترگمان]بچه ها در محله او عکس او را از روزنامه گرفتند و آن را دور زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. We need to do more to make the neighborhood more livable.
[ترجمه گوگل]ما باید بیشتر تلاش کنیم تا محله قابل سکونت باشد
[ترجمه ترگمان] باید بیشتر اینجا زندگی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مجاورت (اسم)
abutment, proximity, vicinity, presence, neighborhood, adjacency, surroundings, contiguity, propinquity, juxtaposition, vicinage

همسایگی (اسم)
vicinity, neighborhood, soda water, vicinage, neighbourhood

تخصصی

[ریاضیات] نبش، بر، همسایگی

انگلیسی به انگلیسی

• group of houses which make up a distinct region; local area, surroundings (also neighbourhood)

پیشنهاد کاربران

محله، همسایگی
مثال: They moved to a new neighborhood to be closer to their children's school.
آن ها به یک محله جدید نقل مکان کردند تا نزدیک تر به مدرسه فرزندان شان باشند.
همسایه
Neighborhood :یعنی محله
محله
مجاورت، همسایگی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : neighbor
✅️ اسم ( noun ) : neighbor / neighborhood / neighborliness
✅️ صفت ( adjective ) : neighboring / neighborly
✅️ قید ( adverb ) : _
نیبرهود� اسم یه گروه موسیقی �آلترناتیو�آمریکایی هست که در سال ۲۰۱۱ تشکیل شد. این گروه از خواننده �جسی راترفورد، گیتاریست ها�جرمی فیریدمن�و�زاک آبلز، نوازندهٔ بیس�میکی مارگوت�و درامر�براندون الکساندر فرید�
...
[مشاهده متن کامل]
تشکیل شده. معروف ترین ترک هایی که شاید تا حالا شنیده باشید: sweater weather ، daddy issues softcore ، you get me so high

منابع• https://fa.m.wikipedia.org/wiki/د_نیبرهود
در آن دور و بر
در همسایگی
محله
منطقه
I was in Bangkok, Thailand on vacation. And I was in my old neighborhood
معنی : من تعطیلات در شهر بانکک تایلند بودم. و در محله ی قدیمیم ( بودم )
نقش : Noun - اسم
معنیه محله - منطقه ی زندگی میده .

محل زندگی، محله
همسایه . . محله
در همسایگی کسی قرار داشتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس