پیشنهادهای فاطمه خزان (١٨٥)
معادل هنگ یا قاطی کردن hang or freeze
طلب آب ( باران ) که در باب نوزدهم صحیفه سجادیه به آن اشاره شده است و منظور از آن دعا به وقت درخواست یاران است: کانَ مِنْ دُعَائِهِ علیه السلام عِنْ ...
بلایا و سختی ها
عشوه مثال: You're not bribe seeker nor giver of blandishment تو نه اهل رشوه ای، نه عشوه
موجب شدن، ایجاب کردن
[متون اسلامی] واگذاشتند Entrusting the world to others واگذاشتن جهان به دیگران ( مُردن )
[ترجمه متون اسلامی] تلاش After great expenditure پس از تلاش زیاد
نفوذ دادن
اعتبار بخشیدن
پرورش یافته
منحصر و محدود Confined to this works منحصر و محدود به این امور
محض، خالص، پاک
Internal
مبنای حمل
[ترجمه مکاتبات و اسناد2]: کارگاه ساختمانی
متولی، متصدی
وکالتاً
[پیش درآمدی بر شناخت رمان] رمان جزوه وار: رمانی است که در یک روزنامه و به صورت کامل و جزوه وار منتشر می شده است. امروزه این روش انتشار نادر است، اما ...
جزوه
با عزم راسخ
فرار کردن
پناه دادن They will take him in and shelter according to their law: او را خواهند پذیرفت و مطابق با قوانین شان به او پناه خواهند داد.
چراگاه
بشر
محبوس کردن
خشمناک، خشمگین Raging inside: درونی خشمگین
طرح یا نقشه کاری را ریختن
کاخ
سر به سر کسی گذاشتن
منحصربفرد ، یگانه Sole conductor : یگانه مجری
به تصویر کشیدن
علامت دار
با مضمونِ. . . Illustrate sermons: با مضمون پند و موعظه
حاشیه رفتن، لقمه رو دور سر چرخوندن
صمد ( از صفات خداوند )
احساسی
باقی ماندن در هاله ای از ابهام ، سردرگمی و. .
آفت prolixity is the bane of speech: آفت سخن، پرگویی است.
مترادف:Sane سالم A sound social life: زندگی سالم اجتماعی
Social
تهمت، بدنامی
مواضع
Lend علاوه بر معنی قرض دادن، در اصطلاح گوش شنوا داشتن هم بکار می رود. If only you care to lend your ears. اگر گوش شنوا داشته باشید! ( در زبان عامیا ...
مترادف:endurance بردباری
روی آورنده
Burden of life: بار زندگی
میانه رو، moderate
روی پای خود ایستادن
زیر [متون اسلامی ]: speak that you make yourselves known, for a man is hidden beneath his tongue سخن بگویید تا شناخته شوید زیرا مرد در زیر زبان خود ...
حصار، قلعه