پیشنهادهای فاطمه خزان (١٨٦)
حصار، قلعه
Sweetness شیرینی
[متون اسلامی] سرای باقی ( جهان آخرت ) متضاد: transient abode ( دار فانی )
[متون اسلامی] دار فانی
مشتاق چیزی بودن [ترجمه متون اسلامی، سالار منافی اناری] if you live they should long for you. اگر زنده بمانید، مردم مشتاق تان باشند.
ادای امانت
سست، ضعیف، تنبل He is crummy: او سست، ضعیف و تنبل است.
[Metaphor] صورتش افتاد، ناراحت شد
[ترجمه متون اسلامی، سالار منافی اناری] حکم و قضاء
خودنمایی
[ترجمه متون اسلامی، سالار منافی اناری] لجاج
[ترجمه متون اسلامی، سالار منافی اناری] عناد
Code mixing: استفاده همزمان از چندین زبان یا گونه در یک گفتگ
[آمار] فراوانی
مصاحبه های نیمه ساختار یافته انواع مصاحبه در تحقیق کیفی به سه دسته اصلی تقسیم می شوند. مصاحبه ساختارمند مصاحبه نیمه ساختاریافته مصاحبه بدون ساختا ...
در تماس/ارتباط بودن
نشانه ها، علائم، تابلوها
آمیزه سازی [زبان شناسی] فرایندی در واژه سازی که ازطریق آن دو عنصر زبانی با رعایت قواعد زبانی در هم ادغام می شوند
واج آرایی
نمونه گیری هدفمند
تبلیغ کنندگان، مبلغان، داعیان ( دعوت کنندگان )
سواد آموزی مثال: literacy resources ⬅️ منابع سوادآموزی
غالب است
به دست آوردن
انتقاد
دامنه، حوزه
Bottom - Up / جزء به کل یا معنی تحت الفظی پایین به بالا؛ تکیه بر معانی تک تک کلمات برای درک مطلب است. متضاد:Top - Down / کل به جزء
Top - Down / کل به جزء یا معنی تحت الفظی بالا به پایین؛ استفاده از دانش زمینه ای برای پیش بینی و حدس زدن موضوع کلی مطلب است. متضاد:Bottom - Up / جز ...
ارائه دادن، فراهم کردن
نویسه گردانی ( نمایش یک زبان با خط ( حروف الفبای ) زبان دیگر ) مثال: الله - - � translation by meaning : God الله - - � translation by sound/letter ...
Code - mixing means the use of words of one language in the middle of the sentence of another language. کد گزینی به معنای استفاده از کلمات یک زبان د ...
مرز ها Boundaries
A public space is a place that is open and accessible to the general public فضای عمومی، فضای اجتماعی
( ترجمه اسناد رسمی، ضمانت نامه بانکی ) : غیر قابل انتقال، غیر قابل داد و ستد، غیر قابل واگذاری
متضاد: optional
Translation's local strategies: oblique translation یکی از استراتژی های محلی ترجمه است که در مقابل ترجمه مستقیم قرار دارد و به معنی ترجمه سربسته، ک ...
موقتی
بین زبانی
بی حال، بی حالت The old man moved only his large pale eyes towards the child. پیرمرد فقط چشمان بزرگ بی حالتش را به طرف بچه برگرداند.
با عجله وارد جایی شدن
دو دل بودن
ترجمه اسناد و مکاتبات ۱: فرانشیز، میزان معینی از خسارت که بیمه گر از پوشش آن معاف است.
ترجمه مکاتبات و اسناد ۱ : مساحی Delimit and survey تحدید حدود و مساحی
جوابگویی
ترجمه اسناد و مکاتبات ۱: شهادت کذب
کشمکشها، تعارض ها و اختلافات
شخص عادی، غیر مذهبی nonreligious man متضاد : religious man
* سیخ