پیشنهادهای محمد فروزانی (٧١٠)
Campari /kɑmˈpɑri/ ( n ) – meaning: an Italian aperitif, often mixed with soda water as a drink characterized by its dark red color and bitter flavor ...
این کلمه اسم است و در دیکشنری زیر دو معنا برای آن ذکر شده است: 1. nearness in place or time. نزدیکی از نظر زمانی و مکانی Example1:👇 He kept his dis ...
be of one’s specialized sphere of knowledge, skill, responsibility or activity. مربوط به حوزه ی تخصصی دانش، مهارت، مسئولیت و یا فعالیت یک فرد. Exam ...
این کلمه در نقش دستوری فعل بکار می رود و در دیکشنری زیر برای آن سه تعریف وجود دارد. دو تعریف بعنوان فعل متعدّی و یک تعریف بعنوان فعل لازم. تعاریف مور ...
Period piece /ˈpɪriəd ˌpiːs/ ( n ) – meaning: an object, a piece of music, a play, etc, valued for its quality of evoking a particular historical pe ...
این کلمه هم فعل است و هم اسم. در دیکشنری زیر مجموعآً شش تعریف برای این لغت وجود دارد. دو تعریف مربوط است به نقش دستوری فعل و چهار تعریف دیگر مربوط به ...
به زانو درآمدن؛ ناکام ماندن؛ از پای درآمدن؛ آشکارا مغلوب شدن؛ خوار شدن Example 1: 👇 We might fall flat on our faces and end up bankrupt. ممکنه به ز ...
Born to/in the purple – meaning: a category of members of royal families born during the reign of their parent. This notion was later loosely expande ...
to wait expectantly or anxiously. با عصبانیت و اضطراب انتظار کشیدن؛ از اضطراب یا هیجان نفس را حبس کردن یا بند آمدن نفس Example 1: 👇 The election wa ...
In someone’s or something’s wake – meaning: used to say what is left behind by someone or something. آنچه از کسی یا چیزی بجا می ماند؛ آنچه که در مور ...
نشر اکاذیب؛ دروغ بستن؛ نسبت ناروا؛ دروغ زنی؛ ایجاد بد نامی؛ انگ زنی؛ شاخچه بستن؛ پاپوش؛ چفته؛ اَغرامه Example 1: 👇 She sued them for libel over th ...
در دیکشنری زیر سه تعریف برای این لغت داده شده است که در راستای پیشنهادات دوستان است. این سه تعریف همراه با مثال های مربوطه از دیکشنری و خارج از دیکشن ...
این کلمه که صفت است در دیکشنری زیر دو تعریف دارد: New Oxford American Dictionary ⬇️ 1. given to tricks; playful; prankish. بازیگوش؛ شوخ و شنگ؛ چاچو ...
Prankish /ˈpr�ŋkɪʃ/ ( adj ) – meaning: showing a fondness for practical jokes or mischievous acts, esp one in which something is done rather than sai ...
بر طبق دیکشنری زیر این کلمه دارای دو تعریف است. معنی اول مربوط به حیوانات بخصوص اسب ها است و گاهی به شکل تمثیلی، مجازی یا استعاری ( figurative ) نیز ...
این کلمه هم بعنوان اسم و هم به شکل فعل بکار می رود. با استفاده از دیکشنری زیر، معانی آن و مثال هایی از خود دیکشنری و خارج از آن آورده می شود: New Oxf ...
Beholden /bɪˈhəʊldən/ ( adj - predicative ) – meaning indebted; obliged; under a moral obligation. ( Collins Dictionary ) بدهکار ( هم از نظر اخلاقی ...
B�te noire /beɪt ˈnwɑː/ ( n - plural b�tes noires /beɪt ˈnwɑː/ ) – meaning: a person or thing that one particularly dislikes. This phrase, French for ...
Being slow/quick on the uptake – meaning If someone is quick/slow on the uptake, they understand things easily/with difficulty. ( Cambridge Dictionar ...
Pinfeather /ˈpɪnˌfɛ�ər/ – meaning: a developing feather on a bird. This feather can grow as a new feather during the bird's infancy or grow to replac ...
Save someone’s ( own ) skin – meaning save oneself from something dangerous or unpleasant; to rescue one from failure or disaster. ( Collins Dictiona ...
Shenanigans /ʃɪˈn�nɪɡən/ – meaning secret or dishonest activity or maneuvering ( Collins Dictionary ) فعالیت یا تلاش مخفیانه ی غیر صادقانه یا غیر اخ ...
Doing the town is an idiom, meaning going to lots of fun places in the city like bars and nightclubs. رفتن به بسیاری از مکان های سرگرم کننده در شهر ...
Know for a fact – meaning: If you say that you know something for a fact, you are emphasizing that you are completely certain that it is true. بی شک ...
a serious or impassive facial expression that conceals one's true feelings about something, especially a desire to laugh ( Collins Dictionary ) حالت ...
( چیزی یا کاری که اگه در موردش گفته شود ) مزه اش می رود و یا لطفش را از دست می دهد و یا همانطور که دوستان پیشنهاد داده اند لو می رود. Example 1: 👇 ...
A fat lot of good/help/use ( informal ) – meaning: saying rudely that it is no good or no help at all; not at all useful or helpful. زمانی از این عب ...
roguish or droll humor; jest or joke ( Dictionary. Com ) شوخی؛ بذله گویی؛ مزاح؛ با مزگی مضحک Example 1: 👇 the waggery of Shakespeare's clowns. بذل ...
Bric - a - brac /ˈbrɪkəˌbr�k/ ( n ) – meaning: miscellaneous small objects, esp furniture and curios, kept because they are ornamental or rare. ( Col ...
a wig or hairpiece worn, esp by men, to cover a bald or balding place. ( Collins Dictionary ) موی مصنوعی، پوستیژ یا کلاه گیس که مخصوصاً توسط مردان ب ...
1. the nipple, teat, udder, or breast of a female mammal. ( Collins Dictionary ) نوک پستان، ممه، پستان یا سینه یک پستاندار ماده. Example: 👇 Sports ...
علاوه بر معانی پیشنهادی، در دیکشنری زیر تعریف دیگری ( بعنوان معنی دوم ) وجود دارد: 2. a word used as a term of abuse. ( New Oxford American Dictiona ...
Verecund /ˈvɛrɪˌkʌnd/ ( adj - rare ) – meaning: shy, bashful or modest. ( Collins Dictionary ) خجالتی؛ با شرم؛ متواضع Example: 👇 Our politics is sp ...
Caseous /ˈkeɪsɪəs/ ( adj ) – meaning: of or like cheese. ( Collins Dictionary ) پنیر مانند؛ پنیری Example: 👇 The infant's caseous vomit was reporte ...
Spirituel /ˌspɪrɪtʃuˈɛl/ ( adj ) – meaning: having a refined and lively mind or wit. ( Collins Dictionary ) دارای ذهن با نشاط یا شوخ طبعی بودن؛ زنده ...
علاوه بر معانی پیشنهادی، در دیکشنری کمبریج معنی دیگری وجود دارد که هم جدید است و هم کاملاً کاربردی است: 1. the fact of an artificial intelligence ( = ...
Verbicide /ˈvɜ:rbəˌsaɪd/ – meaning: 1. the willful distortion or depreciation of the original meaning of a word. تحریف یا کاهش عمدی معنای اصلی یک ک ...
Smocking /ˈsmɑkɪŋ/ ( n ) – meaning: decoration on a garment created by gathering a section of the material into tight pleats and holding them togethe ...
New Oxford American Dictionary ⬇️ Comeback /ˈkʌmbak/ ( n ) 1. a return to fashion of an item, activity, or style. بازگشت مُدی که مربوط به چیزی خاص ...
نکته ی مهم در رابطه با معنی پیشنهادی برای این لغت این است که معانیِ کلمه ی مزبور homonymous ( متنافر ) هستند یعنی در دیکشنری دو فقره یا مدخل از این ل ...
Lovebirds /ˈlʌvˌbɜrdz/ ( n - informal ) – meaning: an openly affectionate couple; lovers. ( New Oxford American Dictionary ) یک زوج آشکارا عاشق؛ عشا ...
Alimentation /ˌ�lɪmɛnˈteɪʃən/ ( n ) – meaning: the provision of nourishment or other necessities of life; nourishment ( New Oxford American Dictionar ...
Sanguivorous /ˌs�ŋˈɡwɪvərəs/ ( adj ) – meaning: consuming blood; feeding on blood. خون آشام؛ خون خوار؛ موجودی که از خون تغذیه می کند. Example 1: 👇 ...
storge /ˈstɔːɡiː/ ( n - archaic ) – meaning: natural or instinctual affection, as of a parent for a child. ( Collins Dictionary ) محبت طبیعی یا غریز ...
Leporine /ˈlɛpəˌraɪn/ ( adj ) – meaning: of, relating to, or resembling a hare ( Collins Dictionary ) مربوط به خرگوش یا شبیه خرگوش؛ خرگوش مانند Exam ...
Cackleberry /ˈk�kəlˌbɛrɪ/ ( n pl - ries ) – meaning: a slang word for egg; a hen's egg used for food. ( New Oxford American Dictionary ) یک کلمه عام ...
of or relating to open fields or country مربوط به فضاهای پهناور باز؛ در مورد دشت های فراخ؛ از یا در رابطه با روستا Example 1: 👇 The sylvan and campe ...
( PHRASE ) Go on a/the rampage: rush around in a wild or violent way, causing damage or destruction. با شتاب و به روشی وحشیانه یا خشونت آمیز، باعث آ ...
بر طبق دیکشنری زیر این کلمه هم اسم است و هم فعل ( لازم و نه متعدی ) . حال، بر اساس نقش دستوری کلمه، به معانی پیشنهادی که دوستان کاربر هم به بعضی از آ ...
بر طبق دیکشنری زیر این کلمه هم فعل است و هم اسم و زمانی که اسم است در یک عبارت حرف اضافه ای بکار می رود که معنای مستقل خودش را دارد: New Oxford Ameri ...