پیشنهاد‌های محمد فروزانی (٧١٠)

بازدید
١,١١٤
تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

Campari /kɑmˈpɑri/ ( n ) – meaning: an Italian aperitif, often mixed with soda water as a drink characterized by its dark red color and bitter flavor ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

این کلمه اسم است و در دیکشنری زیر دو معنا برای آن ذکر شده است: 1. nearness in place or time. نزدیکی از نظر زمانی و مکانی Example1:👇 He kept his dis ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

be of one’s specialized sphere of knowledge, skill, responsibility or activity. مربوط به حوزه ی تخصصی دانش، مهارت، مسئولیت و یا فعالیت یک فرد. Exam ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

این کلمه در نقش دستوری فعل بکار می رود و در دیکشنری زیر برای آن سه تعریف وجود دارد. دو تعریف بعنوان فعل متعدّی و یک تعریف بعنوان فعل لازم. تعاریف مور ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Period piece /ˈpɪriəd ˌpiːs/ ( n ) – meaning: an object, a piece of music, a play, etc, valued for its quality of evoking a particular historical pe ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

این کلمه هم فعل است و هم اسم. در دیکشنری زیر مجموعآً شش تعریف برای این لغت وجود دارد. دو تعریف مربوط است به نقش دستوری فعل و چهار تعریف دیگر مربوط به ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به زانو درآمدن؛ ناکام ماندن؛ از پای درآمدن؛ آشکارا مغلوب شدن؛ خوار شدن Example 1: 👇 We might fall flat on our faces and end up bankrupt. ممکنه به ز ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Born to/in the purple – meaning: a category of members of royal families born during the reign of their parent. This notion was later loosely expande ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

to wait expectantly or anxiously. با عصبانیت و اضطراب انتظار کشیدن؛ از اضطراب یا هیجان نفس را حبس کردن یا بند آمدن نفس Example 1: 👇 The election wa ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

In someone’s or something’s wake – meaning: used to say what is left behind by someone or something. آنچه از کسی یا چیزی بجا می ماند؛ آنچه که در مور ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

نشر اکاذیب؛ دروغ بستن؛ نسبت ناروا؛ دروغ زنی؛ ایجاد بد نامی؛ انگ زنی؛ شاخچه بستن؛ پاپوش؛ چفته؛ اَغرامه Example 1: 👇 She sued them for libel over th ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

در دیکشنری زیر سه تعریف برای این لغت داده شده است که در راستای پیشنهادات دوستان است. این سه تعریف همراه با مثال های مربوطه از دیکشنری و خارج از دیکشن ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

این کلمه که صفت است در دیکشنری زیر دو تعریف دارد: New Oxford American Dictionary ⬇️ 1. given to tricks; playful; prankish. بازیگوش؛ شوخ و شنگ؛ چاچو ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Prankish /ˈpr�ŋkɪʃ/ ( adj ) – meaning: showing a fondness for practical jokes or mischievous acts, esp one in which something is done rather than sai ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بر طبق دیکشنری زیر این کلمه دارای دو تعریف است. معنی اول مربوط به حیوانات بخصوص اسب ها است و گاهی به شکل تمثیلی، مجازی یا استعاری ( figurative ) نیز ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

این کلمه هم بعنوان اسم و هم به شکل فعل بکار می رود. با استفاده از دیکشنری زیر، معانی آن و مثال هایی از خود دیکشنری و خارج از آن آورده می شود: New Oxf ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Beholden /bɪˈhəʊldən/ ( adj - predicative ) – meaning indebted; obliged; under a moral obligation. ( Collins Dictionary ) بدهکار ( هم از نظر اخلاقی ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

B�te noire /beɪt ˈnwɑː/ ( n - plural b�tes noires /beɪt ˈnwɑː/ ) – meaning: a person or thing that one particularly dislikes. This phrase, French for ...

پیشنهاد
٢

Being slow/quick on the uptake – meaning If someone is quick/slow on the uptake, they understand things easily/with difficulty. ( Cambridge Dictionar ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

Pinfeather /ˈpɪnˌfɛ�ər/ – meaning: a developing feather on a bird. This feather can grow as a new feather during the bird's infancy or grow to replac ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

Save someone’s ( own ) skin – meaning save oneself from something dangerous or unpleasant; to rescue one from failure or disaster. ( Collins Dictiona ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

Shenanigans /ʃɪˈn�nɪɡən/ – meaning secret or dishonest activity or maneuvering ( Collins Dictionary ) فعالیت یا تلاش مخفیانه ی غیر صادقانه یا غیر اخ ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

Doing the town is an idiom, meaning going to lots of fun places in the city like bars and nightclubs. رفتن به بسیاری از مکان های سرگرم کننده در شهر ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Know for a fact – meaning: If you say that you know something for a fact, you are emphasizing that you are completely certain that it is true. بی شک ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

a serious or impassive facial expression that conceals one's true feelings about something, especially a desire to laugh ( Collins Dictionary ) حالت ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

( چیزی یا کاری که اگه در موردش گفته شود ) مزه اش می رود و یا لطفش را از دست می دهد و یا همانطور که دوستان پیشنهاد داده اند لو می رود. Example 1: 👇 ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

A fat lot of good/help/use ( informal ) – meaning: saying rudely that it is no good or no help at all; not at all useful or helpful. زمانی از این عب ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

roguish or droll humor; jest or joke ( Dictionary. Com ) شوخی؛ بذله گویی؛ مزاح؛ با مزگی مضحک Example 1: 👇 the waggery of Shakespeare's clowns. بذل ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Bric - a - brac /ˈbrɪkəˌbr�k/ ( n ) – meaning: miscellaneous small objects, esp furniture and curios, kept because they are ornamental or rare. ( Col ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

a wig or hairpiece worn, esp by men, to cover a bald or balding place. ( Collins Dictionary ) موی مصنوعی، پوستیژ یا کلاه گیس که مخصوصاً توسط مردان ب ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

1. the nipple, teat, udder, or breast of a female mammal. ( Collins Dictionary ) نوک پستان، ممه، پستان یا سینه یک پستاندار ماده. Example: 👇 Sports ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علاوه بر معانی پیشنهادی، در دیکشنری زیر تعریف دیگری ( بعنوان معنی دوم ) وجود دارد: 2. a word used as a term of abuse. ( New Oxford American Dictiona ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Verecund /ˈvɛrɪˌkʌnd/ ( adj - rare ) – meaning: shy, bashful or modest. ( Collins Dictionary ) خجالتی؛ با شرم؛ متواضع Example: 👇 Our politics is sp ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Caseous /ˈkeɪsɪəs/ ( adj ) – meaning: of or like cheese. ( Collins Dictionary ) پنیر مانند؛ پنیری Example: 👇 The infant's caseous vomit was reporte ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Spirituel /ˌspɪrɪtʃuˈɛl/ ( adj ) – meaning: having a refined and lively mind or wit. ( Collins Dictionary ) دارای ذهن با نشاط یا شوخ طبعی بودن؛ زنده ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

علاوه بر معانی پیشنهادی، در دیکشنری کمبریج معنی دیگری وجود دارد که هم جدید است و هم کاملاً کاربردی است: 1. the fact of an artificial intelligence ( = ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Verbicide /ˈvɜ:rbəˌsaɪd/ – meaning: 1. the willful distortion or depreciation of the original meaning of a word. تحریف یا کاهش عمدی معنای اصلی یک ک ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Smocking /ˈsmɑkɪŋ/ ( n ) – meaning: decoration on a garment created by gathering a section of the material into tight pleats and holding them togethe ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

New Oxford American Dictionary ⬇️ Comeback /ˈkʌmbak/ ( n ) 1. a return to fashion of an item, activity, or style. بازگشت مُدی که مربوط به چیزی خاص ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٩

نکته ی مهم در رابطه با معنی پیشنهادی برای این لغت این است که معانیِ کلمه ی مزبور homonymous ( متنافر ) هستند یعنی در دیکشنری دو فقره یا مدخل از این ل ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Lovebirds /ˈlʌvˌbɜrdz/ ( n - informal ) – meaning: an openly affectionate couple; lovers. ( New Oxford American Dictionary ) یک زوج آشکارا عاشق؛ عشا ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

Alimentation /ˌ�lɪmɛnˈteɪʃən/ ( n ) – meaning: the provision of nourishment or other necessities of life; nourishment ( New Oxford American Dictionar ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

Sanguivorous /ˌs�ŋˈɡwɪvərəs/ ( adj ) – meaning: consuming blood; feeding on blood. خون آشام؛ خون خوار؛ موجودی که از خون تغذیه می کند. Example 1: 👇 ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

storge /ˈstɔːɡiː/ ( n - archaic ) – meaning: natural or instinctual affection, as of a parent for a child. ( Collins Dictionary ) محبت طبیعی یا غریز ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

Leporine /ˈlɛpəˌraɪn/ ( adj ) – meaning: of, relating to, or resembling a hare ( Collins Dictionary ) مربوط به خرگوش یا شبیه خرگوش؛ خرگوش مانند Exam ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

Cackleberry /ˈk�kəlˌbɛrɪ/ ( n pl - ries ) – meaning: a slang word for egg; a hen's egg used for food. ( New Oxford American Dictionary ) یک کلمه عام ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

of or relating to open fields or country مربوط به فضاهای پهناور باز؛ در مورد دشت های فراخ؛ از یا در رابطه با روستا Example 1: 👇 The sylvan and campe ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

( PHRASE ) Go on a/the rampage: rush around in a wild or violent way, causing damage or destruction. با شتاب و به روشی وحشیانه یا خشونت آمیز، باعث آ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بر طبق دیکشنری زیر این کلمه هم اسم است و هم فعل ( لازم و نه متعدی ) . حال، بر اساس نقش دستوری کلمه، به معانی پیشنهادی که دوستان کاربر هم به بعضی از آ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بر طبق دیکشنری زیر این کلمه هم فعل است و هم اسم و زمانی که اسم است در یک عبارت حرف اضافه ای بکار می رود که معنای مستقل خودش را دارد: New Oxford Ameri ...