پیشنهادهای محمد فروزانی (٦٨٦)
Dig someone or somebody in the ribs - meaning: to push your finger or your elbow into someone's side, especially to attract their attention. با آرنج ...
در دیکشنری کالینز تعریفی برای این کلمه وجود دارد که کاملاً کاربردی است و مربوط است به معانی پیشنهادی دوستان عزیز: commercial and salable knowledge of ...
a person who spreads or enjoys scandal, gossip, etc. شایعه پراکن؛ چو انداز؛ سخن پراکن؛ اهل حرف و حدیث؛ دروغ پرداز Example 1: 👇 His contemporary rep ...
Rug rat /rʌɡ r�t/ ( n - North American, informal ) a child not yet walking. کودکی که هنوز نمی تواند راه برود. Example 1: 👇 The rugrat is going to ...
برای این عبارت دو تعریف در دیکشنری کالینز وجود دارد: Babe in arms OR babe - in - arms ( n ) – meaning: 1. a young baby that has to be carried. بچه ...
این کلمه هم بعنوان صفت بکار می رود و هم در نقش اسم ظاهر می شود: Lilliputian /ˌlɪlɪˈpjuːʃn/ – meaning : 1. ( adj ) tiny or very small; diminutive. ری ...
Hop - o’ - my - thumb /ˌhɒpəʊmaɪˈθʌm/ ( n - archaic ) – meaning: a dwarf or very small person. آدم کوتوله و بسیار کوچک؛ داری جثه ی کوچک؛ کوچولو؛ خرد ...
hold someone to/for ransom – meaning: to keep ( prisoners, property, etc ) in confinement until payment for their release is made or received. نگه د ...
Two’s company, three’s a crowd – meaning: said when two people are relaxed and enjoying each other's company but another person would make them feel ...
Cyberwar /ˈsʌɪbərˌwɔːr/ also called information war – meaning: the use of computer technology to disrupt the activities of a state or organization, e ...
برای این کلمه که اسم است در دیکشنری کالینز دو تعریف داده شده است: Thickset /ˌθɪkˈsɛt/ ( adj ) – meaning: 1. stocky in build; sturdy. تنومند؛ بزرگ جث ...
یکی دیگر از معانی این لغت دروغگو است: Example 1: 👇 He's something of a storyteller, so I wouldn't put too much stock in anything he says. اون یه در ...
Drag�e /dr�ˈʒeɪ/ - meaning: 1. a sugarcoated nut or candy. آبنبات یا آجیل با روکشی از شکر Example: 👇 Guests at the wedding reception delighted in t ...
علاوه بر معنی کم خونی که کاربران عزیز به آن اشاره داشته اند، این کلمه معنی دیگری دارد که کاملاً کاربردی است: lack of vitality or vigour; lifelessness ...
Twosome /ˈtuːsəm/ ( n ) – meaning a pair of people considered together. دو نفر که با هم بعنوان یک کلیت ( بجای افراد جداگانه ) در نظر گرفته می شوند؛ ...
Get the bit between one’s teeth – meaning: to become very enthusiastic and determined about doing a particular job or task or tackling a problem. مش ...
to have a specified opinion or belief; to believe that. بر این باور است که؛ اعتقاد داشتن به اینکه؛؛ معتقد است که؛ قائل به این است که Example 1: 👇 F ...
On one’s/someone’s shoulders – meaning: being something that is someone's to deal with. مسئولیت چیزی بر عهده ی کسی بودن؛ قبول مسئولیت؛ به گردن گرفتن ...
این کلمه هم صفت، هم قید، هم اسم و هم فعل است. برای این لغت در دیکشنری حدود چهارده تعریف ( غیر تکنیکی: معنا ) وجود دارد. در اینجا تنها یکی از معانیِ ا ...
Biblioklept /ˈbɪbliəˌklɛpt/ – meaning: a person who steals books. دزد کتاب؛ کتاب دزد؛ کسی که کتاب می دزدد. Example 1: 👇 Often forgetting to return ...
hum/hem and haw – meaning hesitate; be indecisive. ( New Oxford American Dictionary ) مردد یا بلاتکلیف بودن. Example 1: 👇 I was humming and hawing ...
Soften/cushion the blow – meaning make it easier to cope with a difficult change or upsetting news; to make a bad situation less serious. ( New Oxfor ...
این کلمه هم صفت و هم اسم است. جدای از تمام معانی صفتی و اسمی آن که مربوط به گربه است، یک معنای آن در نقش دستوری اسم، کاربرد خاص دارد که در زیر می آید ...
to be exactly the type of thing that someone knows about or likes to do. ( Cambridge Dictionary ) دقیقاً همان چیزی است که کسی در مورد آن می داند یا ...
دو تعریف برای این کلمه که اسم است در دیکشنری زیر وجود دارد: New Oxford American Dictionary ⤵️ Multitudinous /ˌmʌltɪˈt ( j ) uːdɪnəs/ OR multitudinary ...
New Oxford American Dictionary ⤵️ M�tier /ˈmɛtɪeɪ/ ( n ) – meaning: 1. a profession or trade, esp that to which one is well suited. یک حرفه یا سرگر ...
Unperturbed /ˌʌnpərˈtɜːrbd/ ( adj ) – meaning: not disturbed or troubled آسوده خاطر؛ خاطر جمع؛ به دور از اظطراب؛ بدون نگرانی Example 1: 👇 He was unp ...
بر طبق دیکشنری زیر، این عبارت که از نظر ساختار دستوری نقش اسم را دارد، دارای دو تعریف ( غیر تکنیکی: معنا ) است. معنای اول توسط دوستان به شکل های مختل ...
Twerp /twɜrp/ ( n ) – meaning: a silly, contemptible or annoying person. ( New Oxford American Dictionary ) شخص احمق، حقیر یا مزاحم؛ عوضی؛ کودن Exam ...
یکی از معانی fiend بر طبق دیکشنری زیر کسی است که به شدت علاقه مند به کار یا فعالیتی خاص است: a person who is intensely interested in or fond of somet ...
Uncomplimentary /ˌʌnkɒmplɪˈmɛnt ( ə ) ri/ ( adj ) – meaning: not complimentary; negative or insulting. مطلب یا کلامی که تمجید آمیز نیست و منفی و تو ...
این کلمه هم فعل و هم اسم است. در دیکشنری زیر یک تعریف برای نقش اسمِ آن و دو تعریف برای نقش دستوری فعل این لغت آمده است: New Oxford American Dictiona ...
Bore the pants off ( someone ) – meaning: to be extremely boring or uninteresting to someone. بیش از حد کسل آور، خسته کننده و یا ناگیرا Example 1: � ...
ground or a piece of ground, or a stretch of land esp with reference to its physical character or military potential. ( Collins Dictionary ) زمین یا ...
Piss on ice – meaning: to be financially well to do, or generally fortunate; to live an extravagant lifestyle. از نظر مالی وضعیت خوبی داشتن؛ زندگی م ...
کلمه ی pin هم فعل و هم اسم است. برای این کلمه در دیکشنری زیر ۲۵ تعریف وجود دارد. در اینجا فقط یکی از معانیِ این لغت که در نقش دستوری فعل است به اشترا ...
بر طبق دیکشنری زیر، این کلمه که فعل متعددی است و اسم آن inundation است دارای دو تعریف ( معنا ) است: New Oxford American Dictionary ⬇️ 1. overwhelm ( ...
Be in the pink – meaning be fit, healthy and happy. تندرست، سرحال، صحیح المزاج، قبراق Example 1: 👇 Daily exercise will keep you in the pink. ورزش ...
این کلمه در سه نقش دستوری صفت، اسم و قید تأکیدی ( intensifier ) بکار می رود: 1. ( adj ) delirious; frenzied مجنون؛ دیوانه؛ دچار هزیان شده؛ شیدا؛ شوری ...
Windwing ( n ) – meaning: a small panel in an automobile window that can be turned outward for ventilation. پَنِلِ کوچکی که در شیشه های در جلویِ اتو ...
Bumbershoot /ˈbʌmbərʃuːt/ ( n - US, old - fashioned, informal ) an umbrella. این واژه که به معنی چتر است در قدیم و در انگلیسیِ آمریکایی استفاده میشد ...
Misapprehension /ˌmɪs�prɪˈhɛnʃən/ ( n ) – meaning: a failure to understand fully; misconception; a mistaken belief about or interpretation of somethi ...
از این عبارت برای ابراز تعجب، شگفتی و سردرگمی استفاده می شود. معادلِ عباراتی است مثل: خدای من؛ وای خدا؛ یا خدا؛ ای بابا؛ وایِ من؛ ای وای؛ چی میگی!؛ ع ...
این لغت در دیکشنری حدود ۱۳ تعریف دارد. آنچه در زیر می آید تنها یکی از معانی این کلمه در نقش دستوری اسم است: Drain /dreɪn/ ( n ) – meaning a pipe or c ...
این کلمه هم در نقش دستوری اسم بکار می رود و هم در نقش فعل کاربرد دارد: Mammock /ˈm�mək/ – meaning: 🔰 1. ( n - dialect ) a fragment; scrap. یک تکه؛ ...
Numismatics /ˌnjuːmɪzˈm�tɪks/ Also called: numismatology /njʊˌmɪzməˈtɒlədʒi/ ( n - functioning as singular ) – meaning: the study or collection of co ...
Exonumia /ˌeksəˈnuːmiə/ ( n ) – meaning: items, as tokens or medals, that resemble money but are not intended to circulate as money. اقلامی چون نشان ...
Sumpsimus /ˈsʌmpsɪməs/ ( n - jocular ) – meaning: a correct form of expression ( or a new and better custom or notion ) taking the place of a popular ...
Spellbind /ˈspɛlbʌɪnd/ ( v - tr. past and past participle spellbound ) – meaning: a person hold the complete attention of ( someone ) as though by ma ...
برای این کلمه حدود ۲۶ تعریف در دیکشنری زیر وجود دارد. آنچه در پایین می آید تنها یکی از تعاریف است: New Oxford American Dictionary ⬇️ Cap /k�p/ ( v ) ...