پیشنهادهای محمد فروزانی (٧١١)
Be beyond someone: to be too difficult, astonishing, puzzling, etc. for someone to understand or explain. از این عبارت وقتی استفاده می شود که چیزی ب ...
1. cause someone to feel sympathy, emotion, or enthusiasm. چیزی یا کسی که سبب احساس همدردی، عاطفه و یا اشتیاق در فردی شود. 2. cause someone to reme ...
dead beyond any doubt ( Collins Dictionary ) بدون شک مُرده Example: 👇 ANN: Surely it isn't hopeless. Surely you can— PAT: But it is, you see. ANN: ...
دلائل متقاعد کننده برای چشم پوشی از انجام کاری آوردن Example: 👇 ANN: What happened when he went over to you last year? PAT: I cabled I wanted to get ...
وامانده؛ درمانده؛ بدشانس؛ بازنده؛ ضرر؛ یأس؛ بی عرضه؛ شخص ناکارآمد Example: 👇 ANN: I was important to you then— PAT: You still are. ANN: Come to me ...
آبجوی تیره و قوی که در پاییز درست می شود و در بهار نوشیده می شود. Example: 👇 The two principal kinds of double beer are the Bock - beer and the Sal ...
( adj - US often derogatory ) exhibiting qualities attributed to the middle class, especially pretentiousness or conventionality. ( New American Oxfo ...
to swindle or defraud; persuade ( someone ) to do or believe something, typically by use of a deception. کلاهبرداری یا شیادی کردن؛ متقاعد کردن ( کسی ...
ابراز یا احساس دلسوزی/همدردی کردن Example: 👇 When Johnny leaves Julia, she commiserates her: “if he loves you, he’ll be back. ” * Analysis of Holid ...
این کلمه در موارد قانونی به معنی زیر است: ( law ) to renounce or repudiate a legal claim or right انصراف از یا انکار یک حق قانونی یا یک ادعا Example ...
بدون مهارت و ظرافت When striving for a naturalistic effect in an opening scene between two old college roommates who were once rivals for the same wo ...
این کلمه علاوه بر معنی کودک نابغه ، معنی کسی که در سن جوانی موفق است را هم می دهد: A person who is exceptionally successful in his or her field while ...
سر حال؛ پر جُنب و جوش؛ زنده دل؛ پر از انرژی Example: 👇 ANN: Something's burning you up. Tell me what it is! PAT: I'm afraid you're imagining things. ...
a narrow set of lines or rays, such as light rays, diverging from or converging to a point. مجموعه باریکی از خطوط یا پرتوها، مانند پرتوهای نور، که ا ...
یکی دیگر از معانی این کلمه: ( حرفِ ) مزخرف؛ چرند؛ چرت و پرت؛ یا چرندیات؛ لاطائل؛ مهمل؛ یاوه Example 1: 👇 I’ve never heard such a load of tripe in a ...
Set/put/keep the record straight/accurate: to correct an error or misunderstanding; to provide the facts about something that people have a false und ...
پنج معنی این عبارت: ۱ - مطلبی را مد نظر داشتن یا به بحث گذاشتن Example 1: 👇 They knocked his idea around/about. ۲ - با افراد یا گروهی خاص همنشین بو ...
To suddenly feel weak because you are frightened, nervous, or ill. ( Cambridge Dictionary ) به دلیل ترس، عصبی بودن یا بیماری، ناگهان احساس ضعف کردن ...
این کلمه در معنای کلی به فردی مربوط می شود که در لذت های جمعی حالگیری می کند. یکی از این اجتماعات مهمانی ها است که به تعبیری در این بافت به معنی مهما ...
Armillary comes from the Latin word armill ( a ) , “bracelet, hoop, ” which is typically worn on the arm. Armillary is most often used in the term ar ...
مهیج از نظر جنسی؛ شهوت برانگیز؛ ( گاهی به معنی ) نفسانی ( در تقابل با روحانی و معنوی Example: 👇 PAT: Well, there are crazy priests. Anyways, I bet t ...
فرد معتاد به حشیش یا کسی که از روی عادت ماریجوانا مصرف می کند. Example: 👇 MARY - ELLEN ( laughing hysterically. She has a pot on her head like a he ...
چی بهش میگن؛ اسمش چیه؛ از اینا Example: 👇 DANE: Oh, have you met my wife Mary - Ellen? REILLY: How do you do? Your wife. I thought you were friends ...
در لحظه ی حیاتی؛ در زمان بحرانی؛ سرِ وقتش Example: 👇 ROBBIE: Fuck off, Mary, just fuck off. Leave me alone. I haven’t done anything to you. ( Calmer ...
احساساتی ( به شکل زننده ) ؛ لوس یا جلف Example: 👇 WILLIS ( the landlord ) : The thing I love about you kids is you’re honest, you’re direct. There’s ...
یکی از کاربردهای این لغت در زمینه ی زیر است: تقلیدی از یک فیلم، برنامه تلویزیونی و غیره که به شیوه ای سرگرم کننده ، به یاد ماندنی ترین جنبه های فیلم ...
To speak to someone rudely or without respect. با کسی بی ادبانه و خارج از نزاکت یا تند صحبت کردن. Example 1: 👇 You'll get in trouble if you give h ...
این کلمه دو معنی با کاربردهای متفاوت دارد: 1. a term of address used for a girl or woman; a little girl. دُخی؛ دخترک Example: 👇 That’s good, girlie ...
تظاهر نکن؛ صادق باش؛ من و سرکار نذار Example: 👇 RUTH: I bet she told you were the first guy that ever turned her on. Did she? Oh, come off it, Dick, ...
خودکشی کردن Example: 👇 His life was meaningless without Coleen, so he would end it all چون زندگیش بدون کالین بی معنا بود خودکشی کرد.
باعث سرگیجه Example: 👇 The towering roller coaster offered a vertiginous thrill to its riders as it plunged from dizzying heights. وقتی ترن هواییِ ...
معنی دیگری برای این لغت وجود دارد که تنها در انگلیسی بریتانیایی و نه آمریکایی بکار می رود: کسی که توسط دولت برای جاسوسی از مطالبه کنندگان استخدام می ...
راه یا روشی مطمئن برای خروج احساسات یا انرژی های منفی و یا تنش Example 1:👇 So, you'll have to be my safety valve, confidant and confessor. بنابراین ...
دیدگاه مغرضانه؛ نگاه یا نقطه نظر شخصی؛ نظر از روی تعصب Example 1: 👇 They give a slant to every single news item that’s put on the air. آنها به هر خ ...
آزادانه و بدون محدودیت خرج کردن؛ به باد دادن پول و سرمایه Example 1: 👇 He blew a fortune on racing cars. او ثروت قابل ملاحظه ای را بخاطر اتوموبیل ه ...
اغوا کننده؛ تحریک آمیز؛ اغوا گر Example 1: 👇 Select a dress with a deep v - neck if you want to look come - hither at night. اگه میخوای در شب، اغوا ...
بر لبه پرتگاه بودن؛ توی هچل افتادن؛ درگیر یک کار پر ریسک بودن Example: 👇 TONY ( looks straight at LESGATE ) : One thousand pounds in cash. LESGATE: ...
ضیافت؛ مهمانی؛ جشن؛ دور همی Example 1:👇 The convivium was filled with laughter, music, and delicious food as friends and family gathered to honor th ...
علاوه بر معانی پیشنهاد شده، این لغت دو معنی دیگر نیز دارد: 1. unwell or depressed دمغ؛ ناخوش؛ بی حوصله Example: 👇 To feel crummy 2. wretchedly inad ...
Stag party or stag night: a party for men only, esp one held for a man before he is married. مهمانی که برای یک مرد، ( بخصوص قبل از ازدواج ) توسط دوس ...
از این عبارت وقتی استفاده می شود که فردی در حال انجام کاری ناخوشایند و دشوار است و آن کار نوعی تنبیه برای وی به حساب می آید. مثل این است که در فارسی ...
Tag along/around/behind: to accompany someone, esp. when uninvited ۱ - همراهی کردن کسی بخصوص بدون درخواست یا تمایل فردِ همراهی شونده. ۲ - تعقیب کردن ...
علاوه بر معانی پیشنهاد شده این فعل دو قسمتی ( از یک فعل و یک جزء حرف اضافه ای ) به معنی زیر نیز هست: to make or do quickly or easily. کاری را ساده و ...
فرد غُر غُرو و ایراد گیر؛ کسی که بی دلیل دنبال بهانه می گردد؛ کسی که بدون هیچ توجیهی سر و صدا راه می اندازد. Example: 👇 "I can't eat this meat - it ...
مانع از شنیده شدن یا مورد توجه قرار گرفتن؛ صدای کسی را خفه کردن. Example: 👇 He complained of being muzzled by the chairman. او از اینکه رئیس جلسه ...
روده درازی کردن؛ پر گویی یا پر حرفی کردن؛ حرف مفت زدن؛ طولانی و کسل کننده صحبت کردن؛ بی فکر حرف بیهوده زدن. Example 1: 👇 She would go red in the fa ...
Touch a nerve or touch a raw nerve or hit a nerve or hit a raw nerve or strike a nerve or strike a raw nerve all have the same meaning: To mention o ...
این ترکیب، یک عبارت فعلیِ دو قسمتی است که از یک فعل و یک جز دیگر ( پارتیکل، چیزی شبیه حرف اضافه ) تشکیل شده است. عبارت مورد بحث در موقعیتهای غیر رسمی ...
با وجود اینکه در این عبارت از کلمه appetite به معنی اشتها استفاده شده است اما همیشه در رابطه با اشتها نسبت به غذا بکار نمی رود بلکه کلاً به معنی بران ...
سترگ؛ تنومند؛ گُنده؛ عظیم ذکر چند نکته در مورد این کلمه مهم است: 1 - Brobdingnagian comes from the name Brobdingnag, a fictional place from Jonathan ...