تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زرد روی، تیغها چون ارغوان و رویها چون شنبلید آن ز خون خلق و این از بیم تاراج و نهب

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوتا شده غریو ، خروش، نعره چشمه روشن نبیند دیده از گرد سپاه بانگ تندر نشنود گوش از غو کوس و چلپ

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چلبčalab معنی ۱. از آلات موسیقی به شکل دو تخته فلز محدب و دایره مانند که با دست بر هم می زنند؛ سنج: ◻︎ چشمهٴ روشن نبیند دیده از گرد سپاه / بانگ تندر ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انعام، شاگردانگی، شاگردمزد، شاگردوار

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

شاگردانه، میلاوه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میلاویه ، شاگردانه میلاو منی ای فغ و استاد توام من پیش آی و سه بوسه ده و میلاویه می لاو

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موتورپیش keirin, keirin race واژه های مصوب فرهنگستان یکی از مسابقات راهه که در آن یک موتورسوار مسافت معینی را در پیشاپیش دوچرخه سواران حرکت می کند تا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

شاهزاده، عالی تبار، نیکو نژاد، عالی نسب، نژاده گر تهی شد زین بتان اکنون سرایم باک نیست دل پرست از آفرین خسرو خسرونسب

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

نهایت مشرق ، به باور قدما شهری خیالی در مشرق که جایگاه برآمدن آفتاب بوده شهنشاهی که شاهان را ز دیده خواب برباید ز بیم نُه منی گرزش به جابُلقا و جابُل ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرگذشت، داستان زندگی، زندگی نامه، حَسْبِ حالی نَنِوشتی و شد ایّامی چند محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند؟

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

به فرمان، همسوی با خواسته، برابر خواسته، فرمانی که باید بی کم و کاست روان گردد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

ابوطلب . [ اَ طَ ل َ ] ( اِخ ) شاعری ترانه ساز و ظاهراً معاصر رودکی و شهید: از دلاویزی و تری چون غزلهای شهید وز غم انجامی و خوشی چون ترانه ٔ بوطلب . ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاک اندرون، روشندل، رقیق القلب، معصوم، پاکدامن، پارسا، بیغش، ای خوشا زین پیشتر کاندر سرایم زین صفت کودکان بودند سیمین سینه و زرین سلب

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

زیبا، اراسته، راست، دلنواز، جانفزا، باریک، نازک، ناسفته

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خوب، نیکو، خوش، دلخواه، دلپذیر، نو ، تازه، کمیاب، شگفت، شیرین، شیوا ، رسا، نرم، ملایم، پسندیده، صاف، روشن، زلال، نازک، چست

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جنبش ، جنب و جوش، جوش و خروش ، آشفتگی، پریشانی، بانک و غریو نبرد،

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کَلو ( ) کوتاه شده واژه کالیوه یا کالویه به چم ابله و احمق و دیوانه است، حتی بخش دوم ( لیوه ) آن هم به همین آرش کاربرد دارد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پوشش و جامه زرین و طلادوزی شده ای خوشا زین پیشتر کاندر سرایم زین صفت کودکان بودند سیمین سینه و زرین سلب

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٦

اُرس، نام گونه ای سرو کوهی که چوب آن در ساخت در و پنجره و کفش و . . . کاربرد داشته است.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سرواد،

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شعر و چکامه پارسی،

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مادر پلیدیها، می و شراب آن تلخ وَش که صوفی ام ُّالخَبائِثَش خواند اَشهی لَنا و اَحلی مِن قُبلَةِ العَذارا

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تفقدtafaqqod معنی ۱. جستجو کردن؛ جویا شدن. ۲. گمشده را بازجستن. ۳. دلجویی کردن. مترادف ۱. التفات، تلطف، دلجویی، دلنوازی، مهربانی، نواخت، احسان، ن ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چرم ساز، چرمگر، دباغ، صرام، پوستین دوز، واتگر

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معطل، لنگ و معطل کسی یا چیزی شدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

عید قربان،

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پالانگر، قَتّاب

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پالانگر، پالاندوز

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باوقار، باشکوه، متین، سنگین یاری بودی سخت بآیین و بسنگ همسایه تو بهانه جوی و دلتنگ این خو تو ازو گرفته ای ای سرهنگ انگور ز انگور همی گیرد رنگ

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

قفل، هر چند که از تو بوسه یابم گه بام در آخر شب مرا هوس آید کام بوسه بده و کنار برتست حرام نشنودستی درو غزن باشد شام غزن قفلی . [ غ َ زَ ق ُ ] ( ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نهاله گاه، نهاله جای، نخیز گاه، مکمن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سَریراس به معنی زیبای بر تخت نشسته ی پارس که از صفات پادشاها زمان هخامنشی است. تلفظ صحیح:Sariras. سریر:به معنی اریکه، اورنگ و تخت پادشاهی است. سری ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محبت کردن، بزرگ داشتن، یاد کردن، توجه کردن، نظر کردن، اهمیت دادن، اعتنا کردن، التفات کردن، سعدی و عمرو زید را هیچ محل نمی نهی وین همه لاف می زنیم از ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

گشاده قدم،

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گام بلند ، قدم گشاده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

رستان ( رَ ) از رَست به معنی رها شده است با ترکیب ( ا ) و ( ن ) اسم ساز به رستان تبدیل می گردد هر چند که رُست یا رُستن نوعی رها شدن از درون خاک می با ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسطرلاب

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کهترkehtar معنی کوچک تر. #مهتر فارسی به عربی اقل فارسی به انگلیسی junior, minor, under

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

قَضیَّت، حکایت، ماجرا، شیری در این قَضیَّت کهتر شده ز موری کوهی در این ترازو کمتر شده ز کاهی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گواهیgo ( a ) vāhi معنی شهادت: ◻︎ دل من همی داد گفتی گوایی / که باشد مرا روزی از تو جدایی ( فرخی: ۳۹۴ ) . ⟨ گواهی خواستن: ( مصدر متعدی ) از کسی شهاد ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

التماس ، خواهش، لابه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غرامتqa ( e ) rāmat معنی ۱. مالی که بابت خسارت داده یا گرفته می شود؛ تاوان. ۲. زیان؛ ضرر. ۳. مشقت. ۴. ( اسم مصدر ) [قدیمی] پشیمانی؛ ندامت. ⟨ غرام ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

حقوقی ) [مُ ؤَ جَّ ل] مدت دار، دارای مهلت پرداخت، حالّ نشده، زمان دار، ملک مؤجل: حکومتی که هنوز وقتش باقی است.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

veshna گرسنه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پنجه، چنگال، مخلب

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پنجهpanje معنی ۱. ( زیست شناسی ) پنج انگشت دست یا پا در انسان. ۲. ( زیست شناسی ) ناخن های دست وپای جانوران درنده. ۳. ( زیست شناسی ) چنگال پرندگان. ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

ملولmalul معنی ۱. افسرده؛ اندوهگین؛ دل تنگ. ۲. بیزار. ۳. [قدیمی] به ستوه آمده. مترادف ۱. آزرده، اندوهگین، بیزار، تنگدل، دلتنگ، دلمرده، غمگین، غمن ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیدن، نگاه کردن، نگریستن، اندیشه کردن فرشته رشک برد بر جمال مجلس من گر التفات کند چون تو مجلس آرایی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. تابان و درخشان ۲. دلیر ، شجاع ۳. آسیابان

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شب ، تاریکی شب گاهی به صنع ماشطه، بر روی خوب روز گلگونهٔ شفق کند و سرمهٔ دجا