پیشنهاد
٠

عطر آمیزی کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلخواه، دلپسند، خاطر فریب، دلفریب، دلکش، خوش، نیکو، موافق و سازگار طبع و مزاج، باب میل

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوشبو کننده، معطر کننده، بخشنده گل و ریحان، صفا دهنده ریاحین بخش باغ صبحگاهی کلید مخزن گنج الهی .

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رییس، سرگروه، سردسته، سردار، سپهسالار، سر، بزرگ، فرمانده، پیشوا، رهبر، امام، پیشرو، سرحلقه، سلسله جنبان، بزرگ، سر و سرهنگْ میدان وفا را سپه سالار و ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آزموده، کاردیده، مجرب، زبردست، کاردان فرومانده، درمانده، گرفتار

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نظرور، صاحب نظر، دیده ور، با بصیرت، خردمند، اگاه، بینا، اهل اندیشه چراغ افروز چشم اهلِ بینِش طراز کارگاه آفرینش

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معروف و مشهور و نامی کردن شناساندن معرفی کردن، اشنا کردن، اگاه کردن،

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرافرازی و ارجمندی و بزرگواری یافتن رفعت و بزرگی و عزت یافتن بدین طریق ز یزدان چنین کرامت یافت تو این کرامت ز اجناس معجزات شمر.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عنفوان جوانی، اغاز جوانی، اول جوانی،

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درخور است، شایسته و سزاوار است، لایق و مستوجب است ز ما خود خدمتی شایسته ناید که شادروان عزت را بشاید

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زندانی ، گرفتار، دچار، دربند

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تکوین، به وجود آوردن؛ هستی دادن؛ آفریدن؛ احداث کردن. . آفرینش، ایجاد، پیدایش، تشکیل، خلقت ، آفریدن، ایجاد کردن، خلق کردن، هستی بخشیدن ، هستایش

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به وجود آوردن؛ هستی دادن؛ آفریدن؛ احداث کردن. ، آفرینش، ایجاد، پیدایش، تشکیل، خلقت ، ایجاد کردن، خلق کردن، هستی بخشیدن، بود دهی

پیشنهاد
٠

قصد و آهنگ آن کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عهدنامه،

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اختر مار، اختر شناس، اختربین،

پیشنهاد
١

قیاس کردن چیزی با چیز دیگر بی آنکه مناسبت و اشتراکی میان آن دو باشد.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلیل، بلد، راهنما، رهشناس، پیشرو ، سرحلقه، سلسله جنبان، هادی، هدایت گر، برهان، مرا بر سرّ گردون رهبری نیست جز آن کاین نقش دانم سرسری نیست

پیشنهاد
٠

قبا بستن، اماده و مهیای کاری شدن

پیشنهاد
٠

مرادف رشته به انگشت بستن . چیزی را بستن به قبا یا به انگشت تا قول و وعده ٔ داده را فراموش نکنند : تا وعده ای که ماند بیادت که عاشقان چندین گره به بند ...

پیشنهاد
٠

قبا بستن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تنگی ، سختی، ضیق، درماندگی صوفیی بدرید جبه در حرج پیشش آمد بعد به دریدن فرج

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

فقاع عربیده ی فوگان، بوزه رفت آن که فقاع از تو گشایند دگر بار ما را بس از این کوزه که بیگانه مکیده ست

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پل، کرپی، قنطره، دهله، مِعبَر، خدک، در دجله که مرغابی از اندیشه نرفتی کشتی رود اکنون که تتر جسر بریده ست

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خلوت و تنهایی گزیدن، دوری و پرهیز از امال دنیوی گوشه گرفتم ز خلق و فایده ای نیست گوشۀ چشمت بلای گوشه نشین است

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سفر، رحیل، رحلت، کوچ، طی طریق، راه سپردن، نوردیدن راه، جابجا شدن، طی منزل کردن، عزیمت کردن، طی الارض، سیر کردن، راه رفتن، گذشتن،

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیرو سفر، جابجایی، رحلت، کوچ، سپردن راه، عزیمت، رحیل، حرکت، نوردیدن راه، منزل بریدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوش سخنی، خوش گفتاری، نرم گفتاری، خوش زبانی بیا کی گویی: اندر جام مانند گلابستی به خوشی گویی: اندر دیدهٔ بی خواب خوابستی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برابر واژه tall. در انگلیسی به چم بلند ، بلند بالا، کشیده قامت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برپایه، ترینان، طبق، سینی بلند، کشیده گونه ای درخت بلوط ( البته شنیدم )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برپایه، تال، سینی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درونه، تیراژه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیهوده گویی، سبکسری این ایفده سری به چه کار آید ای فتی در باب دانش این سخن بیهده مگوی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیهوده گو، سبک سر این ایفده سری به چه کار آید ای فتی در باب دانش این سخن بیهده مگوی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

بیهوده گو ، سبکسار،

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سبکساری، بیهوده گویی این ایغده سری به چه کار آید ای فتی در باب دانش این سخن بیهده مگوی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

عنبر، مشک، بوی عنبر و مشک بی قیمت است شکر از آن دو لبان اوی کاسد شد از دو زلفش بازار شاه بوی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علوفه خشک به هم بافته شده یا بسته بندی شده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جمع کردن، گرد کردن، خرمن کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٤

وثن، ایبک، نگار، بت، الهه، شمن، فغ، جبت،

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بُخت، ریدک، بنده، برده، حلقه کش، سفته گوش، رهی، نوجوان، پسر، جوانک، بیریش

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مراد ، ارزو، خواسته

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نالان، مکتئب ، اندوهگین، بدحال، دلشکسته آن ابر بین که گرید چون مرد سوکوار و آن رعد بین که نالد چون عاشق کئیب

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همنشین و هم صحبت شدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نقاشی کردن. زینت دادن. به نقش و نگار آراستن. مجسم و مصور کردن معانی را بدو ده سربلندی سعادت را بدو کن نقش بندی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ارج ، عزت، سرافرازی، افتخار صیت، شهرت، اوازه معانی را بدو ده سربلندی سعادت را بدو کن نقش بندی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نامه فرح انگیز و شادی بخش مفرح نامهٔ دلهاش خوانند کلید بند مشکل هاش دانند

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شهر بزرگی است در خطای که مشک خوب از آنجا آورند و خوبان را بدانجا نسبت کنند خوشبوی، چنان کز خواندنش فرخ شود رای ز مشک افشاندنش خلخ شود جای

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیک روی ، پسندیده روی، خجسته روی، زیباروی،

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشهور، معروف، برجسته، نامی، نبیه، ستوده، سربلند، بلند اوازه، عالی، اعظم، مشخص