پیشنهاد
١

ستاغ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آرایش و شکوه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هرزه گساری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هرزه گسار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاغه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسراف ، زیاده روی، ریخت و پاش، هرزه گساری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گرست،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( گرست ) هم واژه زیبایی است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

افدیدن/شگفتیدن، تعجب کردن افدستا/شگفت ستایش که ویژه خداوند است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پارسی هدف و نشانه تیر=تموک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ستاک این واژه نازک است به ریخت و چمی دگرسته در عربی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دگرسته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خشک آمار،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خشک آمار هم واژه زیباست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

فگار /تروما فگاردن / تروماتیزه کردن فگارده /ترماتیزه فگارنده /ترماتیزر فگارشناسی /تروما شناسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سپیدکاری، نامکامی،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مترسک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حاجت /آیفت حاجت خواستن /آیفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

واژه جگر در پهلوی :یگر و در زبان روسی:ایکرا یکیست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پایشمند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خواست و جست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه خلالوش هم زیباست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چپیره / گروه انجمن چپیرش / ازدحام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خویسته، خویکار، اموختار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واقعه بد، بدامد،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

تَم در پارسی به چم تاریک است برابر dim انگلیسی و در لری تیمان به چم ابر سیاه است در پارسی افغانستان تم به چم آب مروارید یا تاریکی چشم است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این واژه دگر شده نتاس در فارسی یا نیتاش، نتاشnitash در سانسکریت باید باشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ویستا ( ویسْتَ vista ) اوستایی آگاه از ( ویس ) به چم آگاهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دریدن ، فتاردن است و فتالدن که به عربی رفته و انفطرت به چم شکافت از آن ساخته شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ویشا، visha ( اوستایی ) زهر toxin / ویشین toxic / ویشیک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وینارش، همنشان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

درنگ و کندی، بطی، صلح و سازش،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ماهر، زیرک، زبردست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اثر، رد، نشان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

اثر ، رد، پی ماند، نشان پا،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

منتقد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

برای ما که دیدیم میشه گفت بدتر از برده داری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مدینه ی فاضله، آرمان شهر ( در زبان های غربی utopia ) . مفهوم های مشابهی از این واژه در آرای فلاسفه یونان باستان ( افلاطون و ارسطو ) عرضه شده و در فل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آرم، لیبل، باریک نوشته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عبارت از انست که کسی بخاطر موجودیت وارث دیگری از گرفتن میراث محروم شود .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انتظار کشیدن، چشم به راه بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پاییدن راه، راهبان، منتظر، چشم به راه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دکتر میرجلال الدین کزازی در کتاب �بدیع؛ زیباشناسی سخن پارسی� ترکیب �بهانگی نیک� را به عنون معادل پارسی حسن تعلیل بیان کرده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( گیلکی ) به مه صبحگاهی گفته می شود که سپیده دم، سطح زمین را می پوشاند و بعد از طلوع آفتاب از بین می رود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دورنوردی ( به انگلیسی: Teleportation ) یا تلپورت ( تلپورتیشن ) یا طی الارض ( مسلمانان ) مفهومی است که به جابه جایی ماده بین دو نقطه بدون پیمودن متداو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دورنوردی ( به انگلیسی: Teleportation ) یا تلپورت ( تلپورتیشن ) یا طی الارض ( مسلمانان ) مفهومی است که به جابه جایی ماده بین دو نقطه بدون پیمودن متداو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دورنوردی ( به انگلیسی: Teleportation ) یا تلپورت ( تلپورتیشن ) یا طی الارض ( مسلمانان ) مفهومی است که به جابه جایی ماده بین دو نقطه بدون پیمودن متداو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ژرفگاه، تالوِگ ( به آلمانی: Talweg یا Thalweg ) ، خَط ّالقَعر یا خط مُنَصِّف به خطی فرضی که از عمیق ترین قسمت قابل کشتیرانی رودخانه می گذرد و در تعیی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تالوِگ ( به آلمانی: Talweg یا Thalweg ) ژرفگاه، خَط ّالقَعر یا خط مُنَصِّف به خطی فرضی که از عمیق ترین قسمت قابل کشتیرانی رودخانه می گذرد و در تعیین ...