پیشنهادهای Sm (١,٦٠٦)
( پهلوی ) فرخ، گشاد.
ول گردی،
رمبش . [ رُ بِ ]آوار شدن، فروپاشی، فرو ریزش ، درهم پاشی ؛ ( در نجوم ) فروپاشی یک ستاره پیر تحت تاثیر جاذبه خودش؛ ( در اقتصاد ) وضعیتی که در آن یک ...
زمین آمار
آمازون، نام جنگل بسیار بزرگی در شمال آمریکای جنوبی است. این منطقهٔ جنگلی که رودخانهٔ آمازون نیز از میان آن می گذرد بخش هایی از کشورهای برزیل، اکوادور ...
آیزنه، Ayezne
ریزکاری، ریزگان
تیزهوش
لرزه - کشش
جای استفاده، محل بهره برداری
پیوند زناشویی
حَیِّز؛ جا و مکان.
آئیش، شالیزار
بیان کردن، اشکار کردن،
کناره، پیرامون، حاشیه #مرکز و میان
نام دروازه ای از دروازه های قدیمی اردبیل بوده است. نام این دروازه در کتاب صفوه الصفا ابن بزاز اردبیلی 6 بار قید شده است. نمونه:�روزی بر دروازه ی رئیس ...
رَهْش در زبان بختیاری، به چم زرد کمرنگ نزدیک به سپید است.
کاربرد این واژه بیشتر در بین مدیران شهری که سر و کار دایمی با حفاریهای شهری دارند مرسوم است و اغلب به جای همین واژه هم کاربرد دارد. دستگاهی در برداشت ...
واژۀ مرکب از بر به معنای پاک و مبرا و پسوند �یچ�. || اسم یکی از اقوام بزرگ در افغانستان و پاکستان؛ این قوم در ایران به بریچی معروف اند و در سیستان و ...
زنده، زندگی
برچ ، برش، = پرتو و گرمای آفتاب ، برشیدن و برشته شدن، هم از همین ریشه روییده
برچ ، برچنگ، برشنگ ، پرتو افتاب
واحد پول کشور اتیوپی. عدد یک به زبان ترکی یعنی حافظه خاطره نوشته مکتوب دبیر کسی که این حافظه را بازگو میکند کسی که نوشته ها را میگوید و بازگو میکند ...
خانه اباد، کعبه
دریای آتشین
شرافتمند
خارج از دسته بندی و گروه گرایی - مستقل - آزاد
پشت سر، دنبال، #فراروی=پیش روی
فرخ پی ، خجسته قدم
کوهی بنام در مرکز شهر کابل
آسماوه = ( آسمان آبی ) در لغت کوردی قدیم آسته به معنی آسمان و ئاو یا آو به معنی آب است آسه م ئاوه بوده که به در طول زمان مختصرا آسماوه شده است
سنگ های ریز دانه حاصل از سنگ شدن رس ها که حاوی بیشتر یا معادل 5 در صد وزنی مواد الی باشند. این سنگ ها برای اکتشاف و استخراج مواد فلزی و مواد هیدروکرب ...
دختر شاه، پرنسس
دل تنگ ، غمگین
تفگیر ، گرماگیر،
ره نگاشت، نقشه راه
گرهی خوش ترکیب و درشت که مانند دکمه بر لباس زنند
اصل و نژاد
هماد بازرگانی، تیمچه
مجتمع، مانند:هماد بازرگانی=مجتمع بازرگانی
لیسک کندرو هلزون، یک واژه پارسی نرکیبی از:هله ( سکایی - خنثی ) به معنی صدف، و زون ( سانسکریت ) به معنی کرم حشره.
اُهوک یا اُهوکی واژه ای است که برای بیان شگفتی یا تحقیر به کار میرود مانند واژۀ زِکی.
جولان به چم تکان و جنبش، چرخش و گردش با وول به چم جنبش و violence به چم خشونت همستاک است . وباید پارسی باشد.
شکر کردن و سپاس گزاری کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ میخورید از روزی خداوند خویش، وَ اشْکُرُوا لَهُ و او را پرستید آزادی او را کنید، �میبدی�
نیازمند به یاری و اللَّه را در آفرینش آسمان و زمین و کار آن هیچ ازیشان یار نیست و یار بکار نیست.
نیایش
پاسخ دادن، فریدون چنین پاسخ آورد باز که گر چرخ دادم دهد از فراز
تنبل،
تَلَند= سنگین و بی تحرک، لَش:�خداوندا تو پاکی پاکِمون کن/ تَلَندیم تو خودت چالاکِمون کن. � شاپور نامه شوشتری�
گوش گیر، خوب شنوا