پیشنهادهای tinabailari (١,٣٩٠)
جنگ ، نبرد ، کارزار 🤦🏻♀️🤦🏻♀️
شدت 🤦🏻♂️🤦🏻♂️
فوراٌ 🤷🏻♀️🤷🏻♀️
فتنه ، هیاهو 🤷🏻♂️🤷🏻♂️
پارچه ی زیر لباس 🙎🏻♀️🙎🏻♀️
خوابیدن 🙎🏻♂️🙎🏻♂️
درختی با چوب سیاه و سخت که سنگین و گرانبهاست 🙍🏻♀️🙍🏻♀️
محل آب خوردن 🙍🏻♂️🙍🏻♂️
کشور هند 💇🏻♀️💇🏻♀️ Tom will go to India next Friday تام جمعه ی آینده به هند خواهد رفت
خواهر the girl whom you saw is my sister دختری که دیدی خواهرم بود 💇🏻♂️💇🏻♂️
تمیز کردن 💆🏻♀️💆🏻♀️ I was going to tidy the flat but I didn't have time من می خواستم آپارتمانم را تمیز کنم ولی وقت نداشتم
در انگلیسی محاوره می توانیم از gonna بجای be going to استفاده کنیم I'm gonna buy a new car next year 💆🏻♂️ قرار است سال آینده یک ماشین جدید بخرم
قطار 🧖🏻♀️🧖🏻♀️ the train leaves at 5 this afternoon قطار امروز عصر ساعت 5 حرکت خواهد کرد
پرواز the traffic is terrible we're going to miss our flight ترافیک وحشتناک است ما پروازمان را از دست خواهیم داد🧖🏻♂️
فروختن 💅🏻💅🏻 why do you want to sell your car چرا می خواهی ماشینت را بفروشی؟؟
ملاقات کردن ، دیدن are you going to visit your grandmother قصد داری مادربزرگت را ملاقات کنی ؟؟ 💃🏻💃🏻
بر اساسِ
مثبت ، فکر مثبت ، امیدوار کننده👯♀️ you've got to be more positive about your work باید در مورد کارت مثبت نگر تر باشی زبان 91
نوک ، سر ، نکته ، نشان دادن please get to the point لطفا برو سر اصل مطلب👯♂️
عکس ، تصویر ، تابلو we took a picture of the children on their new bicycles ما از بچه ها روی دوچرخه ی تازشون عکس گرفتیم 🕴🏻🕴🏻🕴🏻
اجازه the teacher gave me her permission to go home earlier معلم بهم اجازه داد تا زود تر برم خونه تجربی 93 ، هنر 92 ، زبان 92 و. . . 🚶🏻♀️
زمین ، کره ی زمین the Earth goes around the sun زمین دور خورشید می چرخد 🚶🏻♂️🚶🏻♂️
لحظه one of the happiest moments in my life was my daughter's birthday یکی از خوشحال کننده ترین لحظات زندگی من تولد دخترم بود 🏃🏻♀️🏃🏻♀️🏃🏻♀️
کتاب me friend has more English books than his brother دوست من کتاب های زبان بیشتری نسبت به برادرش دارد🏃🏻♂️
دور what is the farthest planet from the sun دورترین سیاره از خورشید چیست ؟؟ 👫👫
تکان دادن shake the bottle before taking the medicine قبل از خوردن دارو بطری را تکان دهید 👬👬👬
بخش ، قسمت she doesn't usually take part in any of the class activities اون معمولاٌ در هیچ کدوم از فعالیت های کلاسی شرکت نمی کنه 💑
جفت ، زوج I'd like you to do this exercise in pairs 👩❤️👩👩❤️👩 ازتون می خوام که این تمرین رو دوتا دوتا انجام بدین
غلبه کردن بر ، پیروز شدن بر he finally could overcome his fear of flying او در نهایت تونست به ترسش از پرواز غلبه کنه 👨❤️👨 زبان 87
شروع ، آغاز ، افتتاح ، افتتاحیه 💏 we missed the opening of her speech ما شروع سخنرانی او را از دست دادیم
فرصت ، موقعیت ، مناسبت we met on several occasions to discus the problem 👩❤️💋👩👩❤️💋👩 ما در چند موقعیت همدیگر رو دیدیم تا در مورد اون مساله ...
یادداشت ، نت ، یادداشت کردن ، توجه کردن به he left a note to say he would be home late اون یه یادداشت گذاشت تا بگه دیر به خونه میاد 👨❤️💋👨👨❤️ ...
معمولاٌ ، در حالت عادی ، به طور طبیعی It's normally much warmer than this in July معمولا در ماه ژوئیه هوا از این خیلی گرم تر است👪 تجربی 89 ، هنر 88
اصل ، قاعده ، معیار ، موضوع عادی smaller families have become the norm 👨👩👧👨👩👧 خانواده های کوچک تر به یک موضوع عادی تبدیل شده اند تجربی 84 ، ...
لازم ، ضروری It is necessary for all of us to be present at the meeting this afternoon لازم است که همه ی ما در جلسه ی امروز بعد از ظهر حاضر باشیم 👨 ...
naturally طبیعتاٌ ، به طور طبیعی unnatural غیر طبیعی 👨👩👦👦
حرکت ، تکان ، جنبش ، نهضت for a long time after the accident he had no movement in his legs او برای مدتی طولانی بعد از تصادف ، هیچ حرکتی در پا هایش ن ...
حال ، حوصله ، مود ، فضا 👩👩👦👩👩👦👩👩👦 I'm not really in the mood to go out tonight واقعا امشب توی مود بیرون رفتن نیستم ( حوصله ی بیرون رفت ...
ریاضیات ، ریاضی 👩👩👦👦
شیوه ، روش ، رفتار things had been done in the same manner for centuries قرن ها بود که کار ها به همین شکل انجام شده بودند 👩👩👧👧👩👩👧👧 انس ...
اصلی ، عمده ، مهم one of the main reasons I came to England was to study English یکی از دلایل اصلی که به انگلیس آمدم انگلیسی خواندن بود 👨👨👦👨👨 ...
شنونده 👨👨👧👦
سخنرانی ، کنفرانس ، سخنرانی کردن 👨👨👦👦 tomorrow she will give a lecture at London University او فردا در دانشگاه لندن سخنرانی خواهد کرد
تکیه دادن ، خم شدن ، کج شدن A man was leaning out of the window یه آقایی از پنجره به بیرون خم شده بود 👨👨👧👧 انسانی 94 ، ریاضی 86 ، هنر 86
جوک ، لطیفه ، شوخی 👩👦👩👦 he was always telling jokes and making people laugh اون همیشه جوک می گفت و مردم رو می خندوند
درگیری ، شرکت ، مشارکت the active involvement of the government is needed مشارکت فعال دولت ضروری است👩👧 تجربی 95 ، زبان 93 ، ریاضی 92 و. . . .
معرفی کردن ، عرضه کردن ، ارائه کردن I would like to introduce you to my friend Martin دوست دارم شما را به دوستم مارتین معرفی کنم 👩👧👦👩👧👦 ریا ...
در عوض ، به جای 👩👦👦👩👦👦 now I can walk to work instead of going by car الان می تونم عوض رفتن با ماشین ، پیاده برم سر کار هنر 87 ، انسانی 86
اهمیت ، ارزش It's a matter of the greatest importance to me این موضوع بیشترین اهمیت رو برای من داره 👩👦👦👩👦👦 هنر 95
نادیده گرفتن ، چشم پوشیدن از I made a suggestion but they chose to ignore it 👩👧👧👩👧👧 پیشنهادی ارائه کردم ولی آن ها تصمیم گرفتند آن را نادیده ...