تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

My friend will marry a rich man next month دوستم با یک مرد ثروتمند ، ماه دیگر ازدواج میکند‼️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

almost not very he is fairly fat ⁉️ او نسبتا چاق است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

vital necessary water is essential for living things آب برای زندگی چیز ها ضروریه 🔅

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

a part of sth 🔆

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

person guy زمانی استفاده میکنیم که اسم کسی رو نمیدونیم ( informal ) hey buddy , what are you doing with my car آهای رفیق، داری با ماشین من چیکار میک ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

quarrel angry discussion بحث 🚸

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

wonderful surprising شگفت انگیز 🔱

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

will they win this game ⚜️ آیا اونها این بازی را برنده خواهند شد ؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

I'm sure you'll enjoy the film 🔰 من مطمئم که تو از فیلم لذت خواهی برد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تمام کردن ♻️ you'll never finish that book تو هرگز آن کتاب را تمام نخواهی کرد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

will all the family be at the wedding آیا همه خانواده در عروسی خواهند بود ✅

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

he'll look better without beard او بدون ریش قیافه بهتری خواهد داشت 🈯️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

شنا کردن 💹 She can swim well او میتواند شنا کند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٣

Mina is as old as Maryam مینا به اندازه ی مریم پیر است ✳️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

this car is as expensive as the other car این ماشین به اندازه ی ماشین دیگه گرونه ❎

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

آماده بودن 🌐 . An important key to self confidence is preparation کلید مهم اعتماد به نفس، آماده بودن هست. . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

she was running fast ، that is why she is now breathing heavily او سریع می دوید به همین دلیل است که اکنون به سختی نفس میکشد 💠

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مواد مغذی we humans get our nutritious from what we eat Ⓜ️ ما انسان ها مواد مغذی خود را از آنچه میخوریم دریافت میکنیم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

just Peter is too short to become a police officer . He is only 165 cm tall پیتر برای پلیس شدن خیلی کوتاه است . او فقط 165 سانتی متر قد دارد. 🌀

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

Carol's father has a hotel in New York پدر کارل یک هتل در نیویورک دارد 💤

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

بزرگ، زیاد Albert Einstein was a great man آلبرت انیشتین یک مرد بزرگ بود 🏧

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

جوشان ، داغ be careful with the boiling water مواظب آب جوش باش 🚾

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

a bird was flying in the sky ♿️ یک پرنده داشت در آسمان پرواز میکرد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

there was a notebook between the books یک دفتر ، بین کتاب ها بود 🅿️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

you should wash your feet before going inside the pool تو باید پاهایت را قبل از ورود به استخر بشویی 🈳 foot یعنی پا ، و جمع آن feet است یعنی پاها

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

he was boiling an egg on the fire 🈂️ او داشت یک تخم مرغ را روی آتش می جوشاند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

I'm late and I can't find my socks 🛂 من دیرم شده است و نمیتوانم جوراب هایم را پیدا کنم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

have you ever seen a lion آیا تا به حال شیر دیده ای ؟ 🛃

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

Are you afraid of snakes آیا از مارها می ترسی ؟ 🛄

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

Is anybody outside آیا کسی بیرون است ؟ 🛅

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

don't laugh at him . he may become angry به او نخندید . ممکن از عصبانی شود 🚹

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

David ate almost everything on the plate 🚺 دیوید تقریبا همه چیزهایی که در بشقاب بود رو خورد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

she knew alphabet when she was 4 او الفبا را وقتی 4 ساله بود می دانست 🎦

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

Friedrich played alone in a garden فردریک به تنهایی در یک باغ بازی میکرد 📶

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

آدرس ، نشانی can I have your address میتونم آدرس شما رو داشته باشم؟ 🈁

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

people didn't pay attention to Froebei مردم به فروبل توجه نمیکردند 🔣

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

I have much homework to do today امروز من تکالیف زیادی دارم تا انجام دهم ℹ️

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Reza has the least money رضا کمترین پول را دارد 🔤

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

کمتر my friend has less money than me دوستم پول کمتری از من دارد 🔡

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

جیب I have little money in my pocket من پول کمی در جیبم دارم 🔠

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

lesson 2 is easier than lesson 3 درس دوم از درس سوم راحت تر است 🆖

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

she always talk to her self when she is angry او همیشه با خودش حرف می زند وقتی عصبانی است 🆗

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

some of my friends are absent بعضی از دوستانم غایب هستند 🆙

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

please look at your book لطفا به کتابت نگاه کن 🆒

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

I saw Amin at school من امین رو در مدرسه دیدم 🆕

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

شناختن، دانستن 🆓 do you know the boys playing ping pong پسر های را که دارند پینگ پنگ بازی میکنند ، میشناسی؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

yesterday i saw the birds which were flying south دیروز پرندگانی را که داشتند به سمت جنوب پرواز می کردند را دیدم 1️⃣ پ. ن : کلمه south در قطب نما ها ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

the man who saw you yesterday was my father مردی که دیروز تو را دید ، پدر من بود 2️⃣

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

the man who is talking to Bahram is our teacher مردی که دارد با بهرام حرف میزند معلم ماست 3️⃣

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

my father always helps me to do my homework پدرم همیشه به من کمک میکند که تکالیفم را انجام دهم 4️⃣ پ. ن:بعد از فعل help هم میتوانیم از to استفاده کنی ...