تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

I don't want to risk losing my home من نمیخواهم خطر از دست دادن خانه ام را بپذیرم 9️⃣

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

I still remember buying my first bicycle هنوز خریدن اولین دوچرخه ام را به یاد دارم 🔟

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

ترجیح دادن #️⃣ I prefer staying at home من در خانه ماندن را ترجیح میدهم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

I don't want to miss watching that movie من نمیخواهم تماشا کردن آن فیلم را از دست بدهم *️⃣

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

I love swimming in the sea من عاشق شنا کردن در دریا هستم▶️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

ورزش پینگ پنگ she likes playing ping - pong او پینگ پنگ بازی کردن را دوست دارد پ ن : معمولا بین دو کلمه پینگ و پنگ در انگلیسی خط تیره میگذارند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

ادامه دادن she kept on reading that book او به خواندن آن کتاب ادامه داد⏸

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

i can't imagine living in that country من نمیتوانم زندگی کردن در آن کشور را تصور کنم ⏯

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

please pay attention to what i am saying لطفا به چیزی که میگم توجه کنید ⏹

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

وجه have you thought about the problem from every aspect در مورد این مشکل از هر جنبه ای فکر کرده ای ؟ ⏺

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

her father died last year but her mother is still alive پدرش سال قبل فوت کرد ولی مادرش هنوز زندست ⏭

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

دستاورد getting the project done on time was a real achievement تمام کردن پروژه سر وقت یه دستاورد واقعی بود ⏮

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

the clerk asked the manager to give her a chance to explain کارمند از مدیر خواست که بهش یک فرصت برای توضیح بده ⏩

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

my uncle decided to withdraw all his money before leaving the country عموم تصمیم گرفت که تمام پولش رو قبل از ترک کردن کشور برداشت کنه ⏪

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

he wrote the name on a slip of paper and put it in his pocket او اسم رو روی یک برگ کاغذ نوشت و توی جیبش گذاشت⏫

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

the boy whose father is a mechanic won the game پسری که پدرش مکانیکه بازی رو برد ⏬

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

her father let her go on a trip alone ◀️ پدرش به او اجازه داد که تنهایی به سفر بره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

Carol didn't know how to prepare the report کارل نمیدونست که چجوری گزارش رو آماده کنه 🔼

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

spring is the time when we go to the beach بهار زمانیه که ما به ساحل میریم🔽

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

the baby monkey clings to its mother until it can climb بچه میمون به مادرش آویزون میشه تا زمانی که بتونه بالا بره➡️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

don't scold him for doing badly at school he's doing his best ⬅️ برای انجام دادن بدش تو مدرسه سرزنشش نکن ، اون بهترینش رو داره انجام میده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

my little sister often forgets to turn the TV off but a reminder will help her remember it خواهر کوچک من اغلب فراموش میکنه که تلویزیون رو خاموش کنه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

i never imagined that one day i'd go to London and settle there ⬇️ من هیچ وقت تصور نمیکردم که یک روزی به لندن برم و اونجا مستقر بشم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Emily showed her passport as proof of her identity امیلی پاسپورتش رو به عنوان نشانه ی هویتش نشون داد↗️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

we missed the first ten minutes of the movie ما ده دقیقه ی اول فیلم رو از دست دادیم ↘️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

why didn't you give me a warning that your parents were coming to visit ↙️ چرا من رو آگاه نکردی که والدینت میخوان برای دیدن بیان ؟

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

i couldn't walk well so i began to crawl on my hands and knees toward the door من نمیتونستم خوب راه برم برای همین تا در شروع به خزیدن روی دست و زانوم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

Frank had just taken a shower ، his hair was still damp فرانک باید تازه حموم گرفته باشه ، موهاش هنوز نمناکه ↕️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

it took them a long time to figure out how to work with the machine برای اون ها مدت زمان زیادی گرفت تا بفهمن چجوری با دستگاه کار کنن ↔️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

if you want to fish in this lake ، you must have a license اگر می خواهی در این دریاچه ماهی گیری کنی باید مجوز داشته باشی↪️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

if you want to leave the room ، please raise your hand ↩️ اگر میخواهی اتاق رو ترک کنی لطفا دستت رو بالا ببر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

the windows reflected the bright morning sunlight پنجره ها روشنایی نور صبح رو بازتاب و نشون میدن ⤴️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

there's now growing concern about the safety of cell phones ⤵️ الان نگرانی درباره امنیت تلفن همراه داره رشد میکنه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

it was cold and damp outside so we preferred to stay in بیرون سر د و نمناک بود برای همین ما ترجیح دادیم داخل بمونیم🔀

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

two people drowned in a boating accident yesterday دو نفر دیروز در برخورد قایق غرق شدند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

put a bit of glue on both edges and hold them together یکم چسپ روی دو گوشه بریز و روی هم نگه دار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

should we really blame Tom for his father's death ? آیا واقعا ما باید تام را بخاطر مرگ پدرش سرزنش کنیم؟

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

we've offered her a job , but i don't know whether she'll accept it کار را به او پیشنهاد کردیم اما نمیدانم که آیا آن را قبول خواهد کرد🔁 زبان 94، ریا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

i will help you move this heavy table من به تو در جابجایی این میز سنگین کمک خواهم کرد💱

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

you will help him later تو به او بعدا کمک خواهی کرد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

plastic takes years to break down پلاستیک سال ها طول میکشد که تجزیه شود یکی دیگر از معانی break down تجزیه شدن است🔝

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

these flowers will bloom all through the summer این گل ها تمام تابستان را شکوفه میدهند🔜

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

biodegradable packaging پلاستیک های تجزیه پذیر〰️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

some things like books that sell large number of copies ➰

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

some bacteria help our body بعضی از باکتری ها به بدن ما کمک می کنند➿

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

you have to apologize to your teacher for being late تو باید از معلمت عذر خواهی کنی بخاطر دیر اومدنت✔️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

the hottest area of the earth ⚫️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

sticky fingers انگشتان چسبناک ( مخصوصا وقتی یه شیرینی میخوریم : ) 🔴

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

به سختی پیدا کردن he finally spotted the shirt he wanted او بالاخره لباسی که میخواست رو پیدا کرد🔵

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

done alone , without other people انجام دادن کاری به تنهایی بدون مردم دیگه ، تکی 🔺