پیشنهادهای علی اصغر سلحشور (٥٤٨)
احتجاجی، استدلالی
جهان شمول، فراگیر، جهانی، عالمگیر
مانع ایجاد کردن، مسدود کردن، بند آوردن
انتشار، پراکنش
گردنده
نامعمول، نامتعارف
افزون بر
بلند و مرتفع
باستانی، قدیمی، کهن
بازتاب دادن، انعکاس دادن
ردیفی، در صف
روزآمد
پرخاشگر، مهاجم، ستیزه گر
نافذ، چشمگیر
شناخته شدن، مشخص شدن
قانون، عدالت
فراروندگرا، پساروندگرا
روندگرا
سیاهه، فهرست،
معنادار، با مفهوم
مهرسازی، هنر مهرسازی
ردیابی شدنی، قابل شناسایی
مشارکت، تعامل، برهمکنش
گزاره
متعارض، متضاد، متقابل
خرپشته ای، شیروانی شکل
به شدت، به طور جدی، به صورت فعال
نوشته دار، مکتوب، نوشته شده
مغ، موبد، روحانی برگزار کننده مراسم آیینی در دین زردشتی
مُغ، موبد
آیین
روایت کردن، تفسیر کردن
روایت کردن، تفسیر کردن
شمایل شناختی، شمایل شناسانه
چاپارخانه ( معنای قدیمی تر واژه ) برای نمونه Achaemenid Post Office: چاپارخانه های هخامنشی
جامه دار، خرقه دار، ملبس
طوق
گام بردارنده، قدم زننده، در حال پیاده روی
مجعد، فردار، در هم پیچیده
جاری کننده، جاری شونده، ریزش کننده، روان کننده
خدیو، سرور، بزرگ، شاه، پادشاه
fire altar: آتشدان fire temple: آتشکده
ژرف، عمیق، گود
جهان شمول، فراگیر، همگانی
رخبام، تزئینات سراسری لبه بام ساختمان
این کلمه که ریشه ایرانی دارد به معنای سکو و صفحه است
با to به معنای متمایل به
گام برداشتن، قدم زدن، در صف حرکت کردن، به صورت ردیفی حرکت کردن
دانه ای، مهره مانند
مناسک آیینی