پیشنهادهای علی اصغر سلحشور (٧٨٦)
مهست مهترین
بی پرده صریح بی تعارف
نبرد سخت نبرد جان فرسا
اصل و نسب شاهی
سرسپردگی فرمانبرداری
imperial: وابسته به امپراتوری، شاهانه، همایونی Empire: شاهنشاهی، امپراتوری kingship/monarchy: پادشاهی، شهریاری rule: فرمانروایی، حکمرانی royal: سلطنت ...
بسیج کردن raising forces: بسیج نیروها
منسجم ماندن از انجسام برخوردار بودن
تهیدست ترین
فرهیختگی برای نمونه: cultural refinement: فرهیختگی فرهنگی
شفابخش درمانگر درمان کننده علاج بخش
گوش کننده در حال گوش دادن
ودیعه نذری
انتشار پراکنش رواج
وقایع نگار رویدادنگار
نشدنی ناممکن
نشدنی ناممکن نامحتمل
استناد
قاپیدن به چنگ آوردن ماهرانه گرفتن با زیرکی ستاندن
محلی سازی بومی سازی
چه برسد به اینکه صرف نظر از اینکه تازه این به کنار
زخمی کردن آسیب رساندن به صدمه وارد کردن به
خالص، رقیق نشده برای نمونه undiluted Wine: شراب رقیق نشده
به دنبال در پیِ. . .
بی پرده سخن گفتن
نقل شده نقل قول شده
همگن شده همگون شده
نوشیدن به سلامتی و شادمانی کسی
انکار کردن حاشا کردن طرد یا رد کردن
بهره بردن به کار گرفتن
درمانگر سلامتی بخش
متحد به هم پیوسته
هتک حرمت کننده
حاکمیت استبداد خودکامگی
دست کشیدن دست برداشتن
نامتعارف نامعمول
در هیچ زمانی در هیچ مقطعی
پایه و اساس نادرست از ریشه غلط
مغتنم، ارزشمند برای نمونه welcome opportunity: فرصت مغتنم، فرصت ارزشمند
قدرت را در دست داشتن
اندرزگونه پندآموز
احیاگر
به صراحت به روشنی
دفاع کردن ( مثلاً از ایده، دیدگاه یا نظریه و فرضیه ای دفاع کردن )
کنار هم قرار دادن باهم درنظر گرفتن
و مواردی از این دست و موارد دیگر
مدتها پس از
تحریک آمیز محرک
داستان سرایی قصه گویی