پیشنهادهای علی اصغر سلحشور (٥٤٨)
جلو بردن
روبرو، مقابل برای مثال enemt in front: دشمن مقابل
گریز، فرار ( از میدان نبرد )
بدون مفهوم بی مفهوم بی معنا بی معنی
سرشناس، شاخص، برجسته ( در مورد افراد و اشخاص )
به شدت سرسختانه
با عزم و اراده
روبرو شدن، رویارو شدن ( مثلا با ارتش دشمن )
تحرکات نظامی
دو نیم کردن
در دو طرف در دو سو در دو سمت
از این رو به این علت که بدین جهت که
به راه انداختن ( جنگ و نبرد )
بریدن قطع کردن
ناخوش شدن مریض شدن بیمار شدن
دیر وقت دیر هنگام
تطبیق، انطباق
سربازگیری به خدمت گرفتن سرباز
نامشخص، نامعلوم، شناسایی نشده، نام برده نشده
نیت یا هدف سربسته و نا آشکار، نیت نامشخص و نامعلوم
باورپذیر
تسلیحات و سازوبرگ ( در پیوند با رزم و جنگ )
فزون تر فراون تر بیشتر
بالا آمده برافراشته
کمان دان
بیشترین توانایی بالاترین قدرت ممکن با بیشترین نیرو و توان
دستیار و معاون فرمانده
کاربردی کارکردی
ارشد یک قبیله رئیس قبیله ای خانسالار قبیله ای
یادبود یادمان یادسپاری
استودان یا استخوان دان Sasanian ossuaries: استودانهای ساسانی
نفوذ کردن رسوخ کردن نقش بستن حک شدن
تا مدت ها برای مدت مدیدی
کم گویی
دیرباز
با آشتی با صلح و آرامش
عهدشکنی بی وفایی ناسپاسی
ستایش شده تحسین برانگیز مورد احترام
غیرقابل دسترس دسترس ناپذیر
اتاقک
تا چه اندازه
سرامد گل سرسبد
قویاً به شدت به صراحت به روشنی
باعث موفقیت شدن باعث برد شدن موفق گردانیدن
تصادفی نیست که اتفاقی نیست که
زمینه ساز
ناخشنود ناخرسند
تخیلی افسانه ای
ساده لوح احمق
بزچران