تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چوب بلال

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماغ کشیدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

کاربر حسین قربانی ( مدرس سه زبان ) ، بنده چنین تعریفی در هیچ دیکشنری ندیدم، لطفا منبع این تعریف و مثال را اعلام بفرمایید. معادل fortune حکومت و دول ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلزده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. ضعیف، بزدل 2. غیرمردانه، زنانه به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a place where dangerous waste is left usually illegally. The site has become a toxic ( waste ) dump.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

Supergrass is a British slang term for an informant who turns King's evidence, often in return for protection and immunity from prosecution. In the ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دردناک عذاب دهنده رنج آور

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ارزش داوری ( به انگلیسی: Value Judgement یا Judgementalism ) قضاوتی است براساس اعتقادات و نظرات شخصی و نه واقعیات موجود. نظریه پردازان برجستهٔ علوم ا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

ملیت ملیت گرایی استقلال ملی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

In many cases, "pretty good" is used to express that something is above average, satisfactory, or better than expected. For example, if someone ask ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرار را بر قرار ترجیح دادن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاربر sara بی شیله پیله، نه تیله پیله!

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از فرهنگ پویا: بیچارگی، بدبختی، فلاکت

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

کاربر Mike، به خاطر درست است، نه بخواطر! اگر به حفظ زبان فارسی علاقه مندیم، پس صورت نوشتاری کلمات را به هم نریزیم.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

معیارهای اخلاقی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

ادبی: خرامیدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

ادبی: موی مشکی براق

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خیلی وقت ها

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاربر suppressed، معنی جمله شما می شود: نام ایالت پنسیلوانیا از نام ویلیام پن گرفته شده است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

منسوب به درست است، نه منصوب!

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

زنجموره

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

با میخ محکم کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

کاربر میثم علیزاده لشکانی، ممنون از توضیح دقیق تون. در ضمن هلال ماه درسته نه حلال. اگر به حفظ زبان فارسی علاقه مندیم، نباید صورت نوشتاری کلمات را ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

محاله!

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ول چرخیدن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

گوش به زنگ

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

عقل ( کسی ) پاره سنگ برداشتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اعتصاب غذا

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

ضبط درست هست، نه ظبط. اگر به حفظ زبان فارسی علاقه مند هستید، لطفا صورت نوشتاری کلمات را به هم نریزید. تا جایی که اطلاع دارم در هیچ زبانی اجازۀ چنین ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاربر آیتوس شریوش، آن که شما میفرمایید سی کردن است نه سیل کردن، سی کردن در گویش های دیگر هم وجود دارد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بو بردن از چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قابل توجه کاربر احمد که گفته اند سواستفاده جنسی صد در صد اشتباه است، این تعریف از دیکشنری لانگمن to treat someone in a cruel and violent way, often S ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

be a far cry from خیلی فرق داشتن با یک دنیا فرق داشتن با Prices today are a far cry from those of ten years ago. قیمت های امروز با قیمت های ده سال پ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بر اساس دیکشنری کمبریج to be completely different from something: This flat is a far cry from the house they had before. براساس دیکشنری کالینز a. a ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

درز کردن خبر هم معنی می دهد if information gets out, a lot of people then know it although it is meant to be secret We have to make absolutely cert ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قابل توجه کاربری که می گوید اصلا به معنی escape نیست: طبق دیکشنری لانگمن اولین معنی to leave a room or building دومین معنی to escape from a place سو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سونیک جان عامیانه درسته، نه آمیانه. اگر به حفظ زبان پارسی علاقه مندیم، صورت نوشتاری کلمات را به هم نریزیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

. . . I just wanted to set the record straight فقط میخواستم ثابت کنم که . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

agitation for/against public argument or action for social or political change مبارزه، فعالیت، تبلیغ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to leave quickly and suddenly. Etymology: based on the idea that you could quickly change the direction in which you are moving by literally turning ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در گذشته و معمولا با the، به معنی هلفدونی، پشت میله ها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تندتند و ناشمرده حرف زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Cambridge Dictionary: a type of flat shoe, like a ballet dancer's shoe, worn by women ( UK court shoe ) US: a type of plain shoe with a raised heel ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Cambridge Dictionary: a type of flat shoe, like a ballet dancer's shoe, worn by women ( UK court shoe ) US: a type of plain shoe with a raised heel ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Cambridge Dictionary: a type of flat shoe, like a ballet dancer's shoe, worn by women ( UK court shoe ) US: a type of plain shoe with a raised heel ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Oxford: to cry noisily, taking sudden, sharp breaths Longman: to cry noisily while breathing in short sudden bursts

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

کاربر بهنام، در هیچ زبانی به صورت نوشتاری کلمات دست نمی زنند، چون حافظه بصری ما کلمات را به صورتی که می بیند به خاطر می سپارد و با تغییر دادن صورت ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نبینم که، مبادا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به حق چیزهای ندیده/نشنیده