پیشنهادهای Roxana (٢٥٠)
کاربر mohad میشه یک مثال بزنید و ترجمه کنید؟
رخنه کردن نفوذ کردن
مقصر، گناهکار
کاربر غزال سرخ، واقعا مطمئنید دیکشنری هزاره همچین معادلی برای as well as آورده! حتی در دیکشنری های لانگمن، کمبریج، وبستر، کالینز و. . . آمده: besides ...
مضطرب کردن
راپورت
عزیمت/حرکت
خوش اقبالی خوش شانسی
بی خوابی دادن محرومیت از خواب
محتاطانه عمل کردن، بی سر و صدا، بدون شلوغ کاری
کاری را به خیر و خوشی تمام کردن غائله را به خوبی و خوشی ختم کردن به نقل از فرهنگ پویا
پول مفت، بادآورده
بی چون و چرا
کاربر young man طبق دیکشنری لانگمن the authorities [plural] the people or organizations that are in charge of a particular country or area. پس مسئول ...
چرا نمیشه گفت مطب، وقتی دیکشنری لانگمن در تعریف این واژه آورده ( American English ) a place where a doctor or dentist examines or treats people
If you describe someone as lean, you mean that they are thin but look strong and healthy. ( Collins English Dictionary )
به عبارتی
کاربر روزبه: albeit همه جا معنی البته نمی دهد و در دیکشنری های تک زبانه مترادف آن although است. در ضمن، ریشه این کلمه هرگز به فارسی و عربی برنمی گرد ...
grate on اعصاب کسی را خرد کردن ناراحت کردن صدای گوشخراش درآوردن رو مخ کسی رفتن
اعصاب کسی را خرد کردن ناراحت کردن صدای گوشخراش درآوردن یا با صدای گوشخراش رو مخ کسی رفتن
the world is your oyster همه راه ها به روی کسی باز بودن دنیا به کام کسی بودن دنیا را زیر نگین انگشتری داشتن ( به نقل از فرهنگ پویا )
در نقش فعل: دنبال کردن رد کسی را گرفتن مثل سایه تعقیب کردن دست از سر کسی برنداشتن ( به نقل از فرهنگ پویا )
عامیانه: هلفدونی - مستراح
the can زندان توالت صحرایی
کناره گیری استعفا
در خفا
کوته بین کوته فکر کوته بینانه کوته نظرانه
UK: if and when
clothes= noun ( always plural and has no singular form ) clothe = verb
همه اش همین فقط همین همین و بس
کاربر سینا توسکی معانی که دوستان گفتند درسته، وقتی یک نفر باید کار های زیادی را در فرصت کم انجام بده و مجبوره سخت کار کنه، شب ها دیر بخوابه و صبح ها ...
مردد سرگشته نامطمئن دو به شک
کاربر تقی قیصری آتش روباز یعنی چه؟! open fire به معنی آتش گشودن، تیراندازی و شلیک است. از دوستانی که نخوانده لایک می کنند تعجب می کنم.
آدم فرصت طلب نان به نرخ روز خور
محقق کردن عملی کردن
به نقل از فرهنگ پویا: بدون روحیه همکاری، فاقد حس همکاری
اقماری درسته نه اغماری
نابرابر ناهموار ناصاف ناجور علوم مهندسی: متغیر
the action or process of becoming less aloof, less hostile, or more genial. a thaw in international relations.
یوهانس برامس ( Johannes Brahms ) آهنگساز، پیانیست و رهبر ارکستر و یکی از برجسته ترین چهره های موسیقی دوران رمانتیک در سراسر اروپاست. شهرت و اهمیت این ...
اندیشه بنیادی
جمله اثباتی به نقل از کتاب آموزش ترجمه، حسن هاشمی میناباد
Definitions from Oxford Languages: 1. An instance of deliberately dropping or tossing aside one's microphone at the end of a performance or speech o ...
به نقل از فرهنگ پویا: طبیعت، سرشت، وجود
وقتی صفت باشد می تواند در معنی گسترده هم به کار رود
در زمان همه گیری کرونا برای پزشکان و پرستارانی به کار می رفت که از نزدیک با بیماران در ارتباط بودند و جان خود را به خطر می انداختند.
پول کسی را از چنگش درآوردن diddle somebody out of something They`ll diddle you out of your last penny if you let them
به نقل از فرهنگ پویا: 1. تخصصی شدن، تخصصی شدگی 2. تخصص، زمینه تخصصی به نقل از کتاب آموزش ترجمه اثر حسن هاشمی میناباد: پسوند ization به - شدگی، - شدن ...
نشریه محافظه کاری که طرفدار حکومت تزاری بوده
به خود شک کردن/داشتن