تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاربر mohad میشه یک مثال بزنید و ترجمه کنید؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رخنه کردن نفوذ کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مقصر، گناهکار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاربر غزال سرخ، واقعا مطمئنید دیکشنری هزاره همچین معادلی برای as well as آورده! حتی در دیکشنری های لانگمن، کمبریج، وبستر، کالینز و. . . آمده: besides ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مضطرب کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

راپورت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

عزیمت/حرکت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

خوش اقبالی خوش شانسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بی خوابی دادن محرومیت از خواب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

محتاطانه عمل کردن، بی سر و صدا، بدون شلوغ کاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاری را به خیر و خوشی تمام کردن غائله را به خوبی و خوشی ختم کردن به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

پول مفت، بادآورده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

بی چون و چرا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

کاربر young man طبق دیکشنری لانگمن the authorities [plural] the people or organizations that are in charge of a particular country or area. پس مسئول ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

چرا نمیشه گفت مطب، وقتی دیکشنری لانگمن در تعریف این واژه آورده ( American English ) a place where a doctor or dentist examines or treats people

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

If you describe someone as lean, you mean that they are thin but look strong and healthy. ( Collins English Dictionary )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

به عبارتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

کاربر روزبه: albeit همه جا معنی البته نمی دهد و در دیکشنری های تک زبانه مترادف آن although است. در ضمن، ریشه این کلمه هرگز به فارسی و عربی برنمی گرد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

grate on اعصاب کسی را خرد کردن ناراحت کردن صدای گوشخراش درآوردن رو مخ کسی رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اعصاب کسی را خرد کردن ناراحت کردن صدای گوشخراش درآوردن یا با صدای گوشخراش رو مخ کسی رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

the world is your oyster همه راه ها به روی کسی باز بودن دنیا به کام کسی بودن دنیا را زیر نگین انگشتری داشتن ( به نقل از فرهنگ پویا )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در نقش فعل: دنبال کردن رد کسی را گرفتن مثل سایه تعقیب کردن دست از سر کسی برنداشتن ( به نقل از فرهنگ پویا )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عامیانه: هلفدونی - مستراح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

the can زندان توالت صحرایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کناره گیری استعفا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

در خفا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

کوته بین کوته فکر کوته بینانه کوته نظرانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

UK: if and when

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

clothes= noun ( always plural and has no singular form ) clothe = verb

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

همه اش همین فقط همین همین و بس

پیشنهاد
٢

کاربر سینا توسکی معانی که دوستان گفتند درسته، وقتی یک نفر باید کار های زیادی را در فرصت کم انجام بده و مجبوره سخت کار کنه، شب ها دیر بخوابه و صبح ها ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مردد سرگشته نامطمئن دو به شک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

کاربر تقی قیصری آتش روباز یعنی چه؟! open fire به معنی آتش گشودن، تیراندازی و شلیک است. از دوستانی که نخوانده لایک می کنند تعجب می کنم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدم فرصت طلب نان به نرخ روز خور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

محقق کردن عملی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از فرهنگ پویا: بدون روحیه همکاری، فاقد حس همکاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اقماری درسته نه اغماری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نابرابر ناهموار ناصاف ناجور علوم مهندسی: متغیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

the action or process of becoming less aloof, less hostile, or more genial. a thaw in international relations.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یوهانس برامس ( Johannes Brahms ) آهنگساز، پیانیست و رهبر ارکستر و یکی از برجسته ترین چهره های موسیقی دوران رمانتیک در سراسر اروپاست. شهرت و اهمیت این ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اندیشه بنیادی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

جمله اثباتی به نقل از کتاب آموزش ترجمه، حسن هاشمی میناباد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Definitions from Oxford Languages: 1. An instance of deliberately dropping or tossing aside one's microphone at the end of a performance or speech o ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از فرهنگ پویا: طبیعت، سرشت، وجود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

وقتی صفت باشد می تواند در معنی گسترده هم به کار رود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در زمان همه گیری کرونا برای پزشکان و پرستارانی به کار می رفت که از نزدیک با بیماران در ارتباط بودند و جان خود را به خطر می انداختند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پول کسی را از چنگش درآوردن diddle somebody out of something They`ll diddle you out of your last penny if you let them

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از فرهنگ پویا: 1. تخصصی شدن، تخصصی شدگی 2. تخصص، زمینه تخصصی به نقل از کتاب آموزش ترجمه اثر حسن هاشمی میناباد: پسوند ization به - شدگی، - شدن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نشریه محافظه کاری که طرفدار حکومت تزاری بوده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به خود شک کردن/داشتن