پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (٣,٢٨٨)

بازدید
٦,٣٦٥
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

انبوه فروشی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

انبوه فروش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

در راستایِ . . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

روشنگریها، گزارشها

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

خرناس می تواند با واژه هِناس، هناسه یا هه ناس که در گویشهای ایرانی به چم نفس است همریشه باشد. شاید خُرهناس بوده ( خرخر نفس کشیدن ) که کم کم خرناس شد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

درود ُ سپاس کارواژه های سرمک یا ساریماق یا سرک در ترکی بیشتر برای معنای بسته بندی کردن به کار می رود و به جای معانی گستردن یا پوشاندن یا احاطه کردن ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بَهری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

چَمار: چم آر = آورنده معنی، دارای معنا و مفهوم؛ دعوی کنی که شاعر دهرم ولیک نیست در شعر تو نه حکمت و نه لذت و نه چم. شهید بلخی [سده 3 و 4] ( از فرهن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

چَم = معنی، معنا؛ دهخدا: معنی را نیز گویند که روح لفظ است ، چه لفظ را به منزله جسم و معنی را روح آن گرفته اند، چنانکه هرگاه گویند: این سخن چم ندارد، ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

درود واژه وُل به چم گل در گویش پهلوی بابا طاهر همدانی: مسلسل زلف بر رو ریته دیری / ول و سنبل به هم آمیته دیری پریشان چون کری آن تار زلفان / به هر تار ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

" گُواژه" به چم شوخی، طعنه گُواژه که خندانمَندَت کند / سرانجام با دوست جنگ افکند. بوشکور بلخی ( سده 3 و 4 ) گواژه بسی باشدت بافسوس / نه مرد درفشی و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بندبازی، سودازدگی و مالیخولیا، ویژگی برخی کاربران! طرف اومده به بند و باز هم بندال شده؛ واژه "بند" بن کنونی کارواژه بستن که این کارواژه به همین ریخت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

"باز" بن کنونی کارواژه باختن به چم بازی کردن است و "بازی" به ریخت "وازیگ" در زبان پهلوی کاربرد داشته. سر شهریاران به رزم اندر است / ترا دل به بازی و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

زایمان نخست، شکم نَخری = نخستین بارداری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مُک، درسته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

لَتّه ( Latte ) در گویش اصفهانی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ارزیدن، صرف کردن، ارزش داشتن، کِراش کردن. صرف نمی کنه = کراش نمی کنه = ارزش نداره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کُتکُتی در گویش اسفهانی همان غضروف یا نرمه استخوان است که جویدنی و خوردنی ست.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

گُتره ای، گوتره ای، واژه الکی، پیوندی با دست و دستساز ندارد و به چم بختکی و شانسی یا بیهوده و بی دلیل است که شاید با واژه Lucky = خوش شانس همریشه با ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

پسند، پسندیدن = ترجیح دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دیگول یا دیگوله یا دوگوله همان دیگچه یا دیزی است که بیشتر از سفال ساخته می شد و آن را مانش ( تشبیه ) به کاسه سر کرده اند. دیگ ول = دیگ چه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

just به چم ( معنی ) تازه و هم کنون، می تواند با واژه "جَخت" ( تازه، همین الان ) همریشه باشد. جخت تازه = just now

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش اسپهانی ( اصفهانی ) نیز جخت و جخت تازه به چم اکنون، تازه و همین الان می باشد که شاید با واژه just انگلیسی که یکی از چمهای آن اکنون و همان دم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

اِسکه در گویش اسفهانی. هاپچه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تنه دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

تنه دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

باید که ادبیات حقوقی یا "فرهنگ داتیک" در ایران در گذر زمان و تا اندازه ای که می شود از واژگان تازی پیراسته گردد. هرچند شوربختانه چنین کاری را امروز ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

باید که ادبیات حقوقی یا "فرهنگ داتیک" در ایران در گذر زمان و تا اندازه ای که می شود از واژگان تازی پیراسته گردد. هرچند شوربختانه چنین کاری را امروز ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

در اندازه، در حد امکان = تا می شود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

زیر پیگرد، در پیگرد، در زیر پیگرد

پیشنهاد
١

پدیده های ناگهانی یا پیش بینی نشده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

تازگی، پیدایش

پیشنهاد
٠

تازگی و دیرینگی بنیادین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تازگی و دیرینگی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیدایش جهان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

شایمند، روا، شدنی، پیش بینی پذیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پذیرفتنی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بوم، بوم و بر بوم و بوم و بر به چم ناحیه، منطقه و سرزمین در سروده های سرایندگان: بفرمود تا قیصر روم را / بیارند سالار آن بوم را ( فردوسی ) دل خزینه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

بوم، بوم و بر بوم و بوم و بر به چم منطقه، ناحیه و سرزمین در سروده های سرایندگان: بفرمود تا قیصر روم را / بیارند سالار آن بوم را ( فردوسی ) دل خزینه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بوم به چم متن، زمینه ( کاغذ و پارچه ) گزارنده نقش دیبای روم / کند نقش دیباچه را مشک بوم ( نظامی ) در و دیوار و بوم آسمانه / نگاریده به نقش چینیانه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرساز = صنعتگر فرسازی = صنعتگری فرساخت = صنعت فرساختها = صنایع

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

فرساز = صنعتگر فرساخت = صنعت فرساختی = صنعتی فرساختها = صنایع

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

افزاره واژه ای ست به جای قطعه در فرساخت ( صنعت ) . افزاره مکانیکی افزاره الکترونیکی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

کُشَن = کشت افزار نوواژه "کشن" به چم ابزار کشتن که آمیخته از تکواژهای [کُش= بن کنونی کارواژه کشتن] و [ - َ ن = پسوند ابزار] را می توان به جای واژاک ( ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

درود ُ سپاس ناسزا گویی در هیچ شرایطی پذیرفتنی نیست. همراه با پوزش خواهی از سوی این برادر کوچکتر، کاربر بالا از کجا می داند کسانی که نام برده، یک کس ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

درود در برخی باره ها به جای محکوم کردن می توان گفت " زیرخشم گرفتن، نکوهش کردن، سرزنش کردن، زشت شمردن : دولت ایران این اقدام تروریستی را محکوم کرد. د ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

درود در برخی باره ها به جای محکوم کردن می توان گفت " زیرخشم گرفتن، نکوهش کردن، سرزنش کردن، زشت شمردن : دولت ایران این اقدام تروریستی را محکوم کرد. د ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

وادار شدن، او به رد مال و پرداخت جریمه و دو سال زندان محکوم شد. او به بازگشت مال و پرداخت تاوان و دو سال زندان وادار شد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

کارِش می توان این واژه را به جای اقدام، فعالیت و. . به کار گرفت.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدمکشی، هراس افکنانه