پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (٣,٢٨٨)

بازدید
٦,٣٧٢
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

انگ زدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به خود دیدن، از سر گذراندن کشور ما دوره های خشکسالی بسیاری را تجربه کرده است. کشور ما دوره های خشکسالی بسیاری را به خود دیده است. ( یا از سر گذراند ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

گاهی می توان به جای تجربه کردن، از آمیخته کارواژه ی " از سر گذراندن" بهره برد: او روزهای سختی را تجربه کرده است. او روزهای سختی را از سر گذرانده است ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

درود به گفته کاربر بالا باید با اندیشه ای ژرف تر یعنی با روشی درستتر که بر پایه بنمایه های استوارِ تاریخی باشد، فرضیه ها و دیدمانهای مطرح شده را بررس ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

زخمپوش=پانسمان زخمپوش کردن=پانسمان کردن، زخمپوشی نکته: واژه های زخمبند و زخمبندی به جای واژه ی بانداژ درخور هستند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

"زخمپوش" می توان از واژه زخمپوش به جای پانسمان و از واژه زخمبند به جای بانداژ بهره برد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

"چِمای" چمای: چم آی = آمدنِ چم و معنا = یعنی چمای = یعنی = معنی می دهد زبان، چمای ( یعنی ) ابزاری برای تراداد دانسته ها رایانه چمای کامپیوتر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

نمایه ای ست برای سنجش میان وزن با قد وزن ( به کیلوگرم ) بخش بر قد ( به متر ) به توان دو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

نمایه به جای شاخص

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

توده جِرم در فیزیک ( مقدار ماده باشنده در پیکره یا جسم ) = توده مانند: جرم اتمی = توده اتمی، جرم مولکولی = توده مولکولی و نیز توده بدنی: وزن بدن بخش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

نمایه نمایه به چم نمایش دهنده یا نمایاننده: نمای، بن کنونی کارواژه نماییدن و نمایاندن و "ه" پسوند نامساز همچم با شاخص = مشخص کننده، آشکار کننده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تنه، پیکره، جسمی به ابعادِ . . . = پیکره ای به راستِگانِ . . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

راستِگان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

دربرگیری، دربرگیرندگی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تن شکافی، کُنِش تنشکافی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

توده بیگانه یا توده بیرونی جسم خارجی ( foriegn body ) در پزشکی، به چیزی بیگانه با بدن جاندار گفته می شود که در آن رخنه یا فرو رفته و یا در پی "کُنِش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تنِگان، پیکرها، پیکره ها، تودِگان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

" اندازش" با نگاه به گفته درست جناب کاویانی که حجم و گنجایش یکسان نیستند و با نگرش به اینکه واژه ی اندازه دارای چمارِ ( مفهوم ) حجم نیز هست، می توان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

توده آسمانی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تُنُک، نازک در برخی باره ها: کمرنگ، کم مایه، شُل، آبکی

پیشنهاد
١

افسوس خوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

نظر گویی، نگر گویی، نظر دهی پیشنهاد دهی، پیشنهادگویی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

دانش نمایی، هنرنمایی برتری جویی، برتری نمایی خودنمایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

گفتگو برانگیز، گفتگو خواه گفت برانگیز، گفت پذیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اِسپی مزگت یا اسپیه مزگت ( مسجد سپید ) نیایشگاهی ست در نزدیکی شهر تالش که در زمان ساسانی کاربری آتشکده و پس از آن تا دوران صفویان کابرد مسجد داشته ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

بنده هرچه در معانی akmak یا akish جستجو کردم معنی سپری شدن، حرکت کردن یا رفتن و یا سفید شدن ندیدم، برای نمونه در استانبولی، واژه بیاض برای ساخت کاروا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

پیش نیازها

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

درود ُ سپاس اگر بخواهیم آبادیس را دستاویز کنیم که همین تارنما واژه عورت ( که ربط وپیوندش با قشلاق چیه نمی دونم ) را هم عربی گفته! ( برای خودتون بابا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دستی

پیشنهاد
١

به کار این دستگاه درحال استفاده است / این دستگاه به کار است. درحال استفاده از این دستگاه هستم / دارم این دستگاه را به کار می برم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دیدنی ( به چم قابل دیدن ) ، دیدپذیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دریافتنی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

گاهی به جای قابل درک می توان از واژه های پذیرفته و پذیرفتنی بهره برد: این کار یا سخن او برای من قابل درک نبود. این کار یا سخن او برای من پذیرفتنی نب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

توانا، گیرا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

مستعد = گیرا، گیرنده؛ توانا - استعداد = گیرایی، گیرندگی؛ توانایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

درونی، سرشتی، نهادی، نهادینه، ودر برخی جاها خدادادی استعداد ذاتی = گیرایی درونی، هوشمندی خدادادی و. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

گیرایی، گیرندگی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به ناچار، به ناگزیر، ناگزیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

درود از قشلاق تا کندو!، از خانه به دوشی تا یکجانشینی !! جایگاه روشنگری درباره بسیاری از واژه ها و پسوندها که برخی کاربران پیش کشیده اند، اینجا نیست، ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بیجا، نابجا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بیجا، نابجا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

نادیده گرفتن، ندید گرفتن، چشم پوشی کردن، چشم پوشاندن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

با چشم پوشی از، با نادیده گرفتنِ، با ندید گرفتنِ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

نمونه اش، نمونش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

آنِ سپهر و زمین و زمان آنِ اوست / روان و خرد زیر فرمان اوست. فردوسی رازدار من توئی ای شمع و یار من توئی/ غمگسار من توئی من آنِ تو، تو آنِ من. منوچهری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

"از" از آن=به خاطر آن از آن گریستم که ما بندگان چنین خداوند را خدمت می کنیم با چندین حلم و کرم. . . ( تاریخ بیهقی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

در پی داشتن، زمینه ساز شدن نمونه: نخوردن چربی و شیرینی، باعث کاهش گِرانه ( وزن ) می شود. نخوردن چربی و شیرینی، کاهش گرانه ( وزن ) را درپی دارد یا زم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

هم نگری، هم اندیشی، رایزنی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

"پُکِشی" پکشی از پکش از کارواژه پکیدن. این واژه در زبان شناسی نیز چمار ( مفهوم ) رسانتر است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

درود ُ سپاس در یک همچندی ( معادله ) ، برای برآوردِ ندانسته ها ( مجهولها ) ، باید دانسته ها ( معلومها ) ی آن معادله کنارهم چیده شده و با راه حل درست ر ...