پیشنهادهای علی احمدی سعیدخانی (گچساران) (١٥٣)
از نظر
در بعضی متن ها دیدم که "دلسوزی" هم معنی شده
احساس دلسوزی داشتن
زیبا ( مثلاً گل زیبا fine flower )
تاکنون
توجیه کردن ( مثلاً : وجود بشقاب پرنده UFO ( اشیاء پرنده ناشناخته ) را چگونه می توانیم توجیه کنیم؟
قطعاً
واقع شدن ( مثلاً مفید واقع شدن ) came in handy
منطقه ( مثلاً منطقه نیروی دریایی )
بازدید ( مثلاً بازدید از نیروی دریایی )
دوران ( مثلاً دوران قرون وسطی )
چشم نواز
ولخرجی
ولخرجی keep spend
دیدم که "ذرات" هم معنی شده ( مثلاً ذرات صابون!!! ) در صوتیکه "پودر" صابون می تونست انتخاب بهتری باشه
خود ( مثلاً : not hiding what is in one's mind پنهان نکردن آنچه در ذهن خود است )
تند، درشت، خشن، ناگوار، زننده، ناملایم معانی دیگر : لاغر، عنیف، خشن و ضعیف
تند، درشت، خشن، ناگوار، زننده، ناملایم
بدون آهنگ
بازنده
دوربین صحرایی
اصولاً
انعطاف پذیر بودن ( کله شق اشتباه نوشتم )
کله شق بودن
جلوگیری کردن
شکاف
شکاف
اثبات کردن ( مثلاً برای اثبات گفته هایش . . . )
غول پیکر
به همین خاطر است که . . .
استاد ( مثلاً استاد مُسَلَّمِ گیتار )
روال طبیعی
ارتباط یا احساس خوب
یکی از معانی این واژه لرز کردن است ( مثلاٌ می گیم ستون فقراتم از بالا تا پائین بعد از شنیون خبر بد، لرزید )
مفهوم داشتن
درک
چگونگی
آنچه که
سواری کردن، منفعت طلبی ( میگن از طرف داره سواری می گیره، یعنی دنبال منفعت خودشه )
ناشی از
تبعیت کردن
دست به اعتصاب زدن
جلسات توجیهی الزامات ایمنی کار
طبقه متوسط
توجه
پرداختن
برنامه ریزی کردن
با یگدیگر
بلند شدن و بیرون آمدن
قرار دادن ( مثلاً در تابوت )