پیشنهادهای tinabailari (١,٣٩٠)
آرنج 🍞🍞
🥖 آزرو ، امید 🥖
حوض کوچک ، حوضچه ، حوضچه ای که از چینی یا آهن و مانند آن برای شست و شو سازند 🥨🥨
اطمینان 🧀 کاربرد در جمله : و ثقت دوستان به کرم عهد تو بیفزاید ( خارج 96 )
تندی ، تیزی کاربرد در جمله : سورت سرمای دی بیداد ها می کرد 🥚🥚
گل یاسمن 🍳 کاربرد در جمله : این چه باد است که از سوی چمن می آید / وین چه خاک است کزو بوی سمن می آید ( هنر 96 )
بوی خوش 🥞 کاربرد در جمله : نسیم باد صبا چون ز بوستان آید / مرا ز نکهت او بوی دوستان آید ( هنر 96 )
گمراه 🥓🥓 کاربرد در جمله : که مرو زان سو ببندیش ای غوی / که اسیر رنج و درویشی شوی ( هنر 94 )
مسخرگی ، شوخی ، مزاح کاربرد در جمله : 🥩🥩 قومی لباس هزل و هجو و خوشه ی فحش و غیبت از نهاد خویش برکیشدند ( خارج 92 )
ظاهر ، شکل ، سیما کاربرد در جمله : 🍗 الهی ، روا مدار در ورای صورت آراسته ی ما سیرتی زشت و ناهموار نهفته باشد
خورشید 🍖 کاربرد در جمله : همی گفت کای پاک دادار هور / فزاینده ی دانش و فر و زور
کوشش کردن ، توجه داشتن ، تیمار کردن کاربرد در جمله : 🦴🦴 هر که در صبانت ذات خویش اهتمام ننماید ، دیگران را در وی امیدی نماند ( هنر 93 )
شیرینی 🌭 کاربرد در جمله : فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر / سخن نو آر که نو را حلاوت است دگر
باغ ، گلزار 🍔 کاربرد در جمله : نادره کبکی به جمال تمام / شاهد آن روضه ی فیروزه فام
قدغن ، ممنوع ، تنگنا کاربرد در جمله :🍟🍟 مهمان ها سخت در محظور گیر کرده و تکلیف خود را نمی دانند
بار گناه ، گناه🍕 کاربرد در جمله : به آن چه دارم و اندک است قانعم ، وزر و وبال این چه به کار آید ؟؟
مقدار معین از هر چیز کاربرد در جمله :🥪🥪 وزن سبد خودش به حد نصاب نرسیده باشد
پیروان🥙🥙 کاربرد در جمله : و اتباع و حشم او از آن خطه بیرون کردند ( زبان 85 )
پسندیده 🌯 کاربرد در جمله : و اخلاق نامرضی و عادات نامحمود ایشان را معتبر ندارد ( زبان 88 )
پنهان ، مخفی کاربرد در جمله : تن ز جان و جان ز تن مستور نیست 🌮🌮
دور اندیشی ، هوشیاری کاربرد در جمله : 🥗🥗 حزم آن باشد که برگیری تو آب / تا رهی از ترس و باشی بر صواب ( تجربی 94 )
بیهوده ، بی معنی کاربرد در جمله :🥘 این قدر مهمل گفت که سررشته ی امور از دستتان رفت
بی مقدار ، بی ارزش کاربرد در جمله : 🥫 ملک از استماع این نصیحت امتناع نمود و سخن مشیر بی نظیر خوار داشت ( زبان 89 )
پرهیز کردن ، دوری کردن کاربرد در جمله : 🍝🍝 ای پسر نیک حذر دار از این هر سه عدد / یک دو بار اینت بگفتم و این بار سوم
سخن چینی کردن ، آشکار کردن راز کسی🍜 کاربرد در جمله : باد صبا در میان غمزی می کرد ( تجربی 88 )
مواد خام raw materials
تنها ، بی کس ، غریب she lives alone and often feels lonely 🍣 اون تنها زندگی میکنه و اغلب احساس غریبی میکنه
خط ، صف 🍱🍱 I had to stand in line for three hours to get tickets برای خرید بلیت مجبور شدم سه ساعت توی صف بایستم
مفصل ، محل اتصال ، بند
متصل کردن ، ملحق شدن به 🥟🥟 I don't have time for a drink now but I'll join you later الان برای نوشیدنی وقت ندارم ، ولی بعدا به شما ملحق می شم انسان ...
صدمه ، آسیب ، جراحت 🥠🥠 Frank Ribery has missed several games through injury فرانک ریبری به دلیل آسیب دیدگی چند بازی را از دست داده است هنر 88 ، تجر ...
صدمه زدن به ، آسیب رساندن به he said that working too hard was injuring his health او گفت که کار کردن بیش از حد به سلامتی اش صدمه می زند🍤 ریاضی 74
به عبارت دیگر they asked him to leave in other words he was fired آن ها از او خواستند که برود به عبارت دیگر او اخراج شد 🍙🍙 هنر 85
ارتفاع ، بلندی ، [ شخص ] قد 🍚🍚🍚 she is the same height as her sister اون هم قد خواهرشه تجربی 89
عنوان ، سرفصل
صدمه ، آسیب ، آسیب زدن به A mistake like that will do his business a lot of harm یک اشتباه اون جوری به تجارت او خیلی صدمه خواهد زد 🍘
خوشحالی ، خوشبختی they are trying to find true happiness 🍥 آن ها تلاش می کنند خوشبختی واقعی را پیدا کنند
عادت 🥠🥠🥠 try to get into the habit of drinking a glass of water every hour سعی کن عادت کنی هر ساعت یک لیوان آب بخوری هنر 86 ، انسانی 85
سالن ورزش ، باشگاه I go to the gym twice a week 🥮🥮 من هفته ای دوبار به سالن ورزش می روم
those kids are always getting into trouble اون بچه ها همیشه به دردسر می افتند 🍢🍢🍢
پیاده شدن ، پایین آمدن get off the train at the next station توی ایستگاه بعدی از قطار پیاده شو 🍡
کار ، وظیفه ، عملکرد the function of the heart is to pump blood through the body کارکرد قلب ، پمپاژ کردن خون در سرتاسر بدن است 🍧🍧 ریاضی 95 ، انسانی ...
تازه ، [ آب ] شیرین ، [ هوا ] خنک و پاک your coffee is cold , let me make you a fresh cup 🍨 قهوه ات سرد شده ، بذار برات یه فنجون تازه شو درست کنم
مرکز ، توجه کردن ، تمرکز کردن each exercise focuses on a different grammar point هر تمرین روی یک نکته ی گرامری متفاوت تمرکز می کند 🍦🍦
قابل تغییر ، انعطاف پذیر ، خم شدنی 🥧🥧 she's been doing exercises to become stronger and more flexible او ورزش می کند تا قوی تر و انعطاف پذیر تر شود ...
حس ، احساس 🧁🧁 he found it difficult to express his feelings براش سخت بود که احساسات خودش رو ابراز کنه هنر 85
درباره ی امری به دقت فکر کردن ، درنگ کرد در کاری کاربرد در جمله : در کار ها پیش از تامّل و تدبّر آغاز نکند ( زبان 96 ) 🍰
جمعِ ستور ، چهارپایان کاربرد در جمله :🎂🎂 در نواحی روستای او دو شیر پدید آمدند و ستوران را می کشتند
مرّوت ، مردانگی 🍮🍮 کاربرد در جمله : شیر گفت هر گاه شفقت و حمیّت گاو یاد کنم ، حسرت مستولی گردد ( هنر 91 )
پشتیبانی کردن ، یاری کردن ، حمایت کاربرد در جمله : 🍭🍭🍭 اما ملک به عنایت ازلی و مساعدت روزگار و به معونت مظاهرت یاران توان یافت ( خارج 93 )