تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

سر به نیست کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

چیزی یا کسی را احضار کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

A soldier's tour of duty is a period of time when the soldier is involved in a particular duty or stationed in a particular place such as a war zone. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به منظور نادیده گرفتنِ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

Grief ) released from ) بیرون ریختن ( احساسات ) بروز دادن ( احساسات )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

Of a person Something or someone that causes an important change or event to happen وسیله/نیرو/عامل با نفوذ - مهم محرک - مشوق

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

1 : to hunt and kill ( something ) for food 2 : to hurt, or steal from someone به تله انداختن شکار کردن دزدی و غارت کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Site base مقر مقر اصلی پایگاه محل جایگاه سکونتگاه اقامت گاه محل اقامت / سکونت According to the legend, Triacus was the seat of s band of marsud ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Raider Pirate راهزن دزد غارتگر چپاولگر چپاول کننده یغماگر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

ترتیب کاری را دادن ترتیب دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

used to express exasperation or boredom. برای بیان حس خشم و دلزدگی از چیزی مسخره لوس حوصله سر بر used when you are talking about something or so ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

To correlate with هماهنگ بودن مطابق بودن مرتبط بودن ارتباط داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

intention aim purpose

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Free from excepted Immune مستثنی بودن از چیزی معاف بودن از چیزی مصون از عاری از بدون خارج از obsolete : set apart مجزا سوا از جدا از

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

A strong desire تمایل. . . میل بهِ. . . احساسِ. . Suicidal anxiety stress tension تنش / فشار روحی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

formal spoken used to admit or accept that something you have said is wrong after someone has told you it is wrong اشتباه خود را پذیرفتن اشباه خود ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

occurring without any identifiable cause or justification بی علت بی دلیل بی جهت ( اتفاق افتادن رخدادی . . . بدون دلیل موجه بدون دلیل و علت مشخص ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

( impossible ( to believe غیر ممکن چون نمیتونی تصور کنی یا باور که همچین چیزی امکان داره.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Lacunar amnesia is the loss of memory about a specific event. This specific form of amnesia is caused by brain damage in the limbic system which is r ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

To remove from consideration To eliminate To keep something out

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

To state positively and assertively ( مصرانه ) ادعا کردن To maintain معنقد بودن To emphasize تاکید کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Adj relating to or causing psychological trauma ناشی از ضربه ی روانی /آسیب روانی ناشی از ضربه روحی /آسیب روحی ناشی از ضربه / آسیب های روحی روانی نا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

Adj certain to remain safe and unthreatened Or feeling free from fear or anxiety صفت برای حس کسی که مطمئنِ که در امن و امان و دور از خطر قرار دارد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

inflicted or caused by oneself inflicted by oneself upon oneself done to oneself deliberately self inflicted is something that you bring upon your ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

with regard to beauty. از نظر زیبایی. . . 2. in a way that gives pleasure through beauty. به طرز زیبایی خوشایند و دلپذیر . . . لذت بخش In an a ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

ارزش قائل شدن برای کسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

To be a burden on someone To bring on تحمیل کردن Bring the main weapons to bear on Enterprise. Star Trek TOS

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

پیروی از . . . Obedience of duty

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

to tell people things they already know چیزی که رو که همه می دادن را گفتن اینو که خودم میدونم چیزی رو که خودم میدونم را نگو/ نمیخواد بگی.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

شتاب زده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی فایده بی نتیجه بیهوده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

clothing clothes garments لباس و آرایش پوشش - جامه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

sterility of = Lacking imagination, creativity, or vitality Lacking Emotion Lacking. . . فاقدِ. . . بودن نا . . . نداشتنِ. . . . بی . . . بودن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

INFORMAL To persuade to do or help with something

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

تقویت کننده قانع کننده تاثیرگذار گیرا ترغیب کننده INFORMAL persuasive

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

وسوسه جذابیت temptation Draw Pull attraction bribe carrot sweetener

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

honoured made to feel pleased by something gratifying ( such as an honor or a sign or respect or deference )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

appealing or enjoyable to someone In a way that one likes, enjoys, accepts, or approves of به دلخواه کسی بودن به سلیقه کسی خوردن !! باب میل کسی بو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

a false show or pretence A Cover - up play - acting make - believe put - on 2. the wearing of disguise

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

از روی غریزه و بدون فکر به طور غیر ارادی نه از روی اراده و فکر ( دست خودم/ش نبود )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Misplaced loyalty ( or mistaken loyalty, misguided loyalty or misplaced trust ) is loyalty placed in other persons or organisations where that loyal ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

unwise wrong rash foolish Misplaced loyalty ( or mistaken loyalty, misguided loyalty or misplaced trust ) is loyalty placed in other persons or org ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

با توجه به. . . . با درنظر گرفتنِ . . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Energetic Spirited Active Lively Zestful فعال و پر انرژی و پرتکاپو سر زنده و پر شور و حرارت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Conditions شرایط و اوضاع . . . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

قوانین و مقررات محدود کننده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

used to emphasize the extreme degree of something severely seriously very extremely awfully urgently intensely eagerly به شدت - خیلی . . . بد جور ! ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

To attend to or deal with something رسیدگی کردن به. .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

helpful useful significant important relating to something's function as a means to an end

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

به نفعِ برای منفعتِ . . . برای حفظ منافعِ . . . برای مصلحتِ . . . in order to help or be useful to in order to interest or impress someone