پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٢,٤١٧)
in a jiffy
in a jiffy
in a jiffy
you never know
sort of I sort of like him, but I don’t know why. ‘Do you know what I mean?’ ‘Sort of. ’
sort of I sort of like him, but I don’t know why. ‘Do you know what I mean?’ ‘Sort of. ’
not somebody’s concern/none of somebody’s concern His affairs were none of her concern.
not somebody’s concern/none of somebody’s concern His affairs were none of her concern.
don’t take that tone with me ( =do not speak to me in that rude or unpleasant way )
don’t take that tone with me ( =do not speak to me in that rude or unpleasant way )
keep it under your hat!
keep it under your hat!
plain as day
معنی ضرب المثل - > سکه یک پول سیاه کردن خفیف و بی آبرو کردن، بی حرمت و بی ارزش نمودن ( در حد بی ارزشی یک پول سیاه ) .
معنی ضرب المثل - > سکه یک پول سیاه کردن خفیف و بی آبرو کردن، بی حرمت و بی ارزش نمودن ( در حد بی ارزشی یک پول سیاه ) .
معنی ضرب المثل - > سکه یک پول سیاه کردن خفیف و بی آبرو کردن، بی حرمت و بی ارزش نمودن ( در حد بی ارزشی یک پول سیاه ) .
take a puff on your cigar.
( as ) proud as a peacock
pointless
pointless
A pack of . . . . . . . . . . . . .
A pack of . . . . . . . . . . . . .
before long
not a chance
not a chance
hit the road
hit the road
lucky you
Be open to
be open to
be open to
I call the shots
نگونسار ؛ سرازیر. ( برهان ) ( آنندراج ) . سرنگون : چو بت ز کعبه نگونسار بر زمین افتند به پیش قبله رویت بتان فرخاری. سعدی ( طیبات ) .
I can relate
On one condition
رنگش مثل اطلس شدن ؛ سخت سرخ شدن از شرم.
رنگش مثل اطلس شدن ؛ سخت سرخ شدن از شرم.
رنگش مثل اطلس شدن ؛ سخت سرخ شدن از شرم.
رنگش مثل اطلس شدن ؛ سخت سرخ شدن از شرم.
کاشی. ( ص نسبی ) منسوب به کاشان که شهری است درایران. ( غیاث ) . منسوب به شهر کاشان را کاشی گویند وکاشانی صحیح است. قاسانی معرب آن است. ( آنندراج ) .
کاشی. ( ص نسبی ) منسوب به کاشان که شهری است درایران. ( غیاث ) . منسوب به شهر کاشان را کاشی گویند وکاشانی صحیح است. قاسانی معرب آن است. ( آنندراج ) .
اطلس سیاه ؛ شب تاریک. ( آنندراج ) . و رجوع به مجموعه مترادفات ص 222 شود.
اطلس فلک ؛ کنایه از آسمان. فلک اطلس : ز اطلس فلکم پرده در طنبی است بطاقچه مه و خور جام و کاسه حلبی است. نظام قاری ( دیوان البسه ص 49 ) . ز اطلس فلک ...
just my luck
just my luck
You asked for it!
Press one's luck
Loaded* = DRUNK [not before noun] American English informal very drunk
Loaded* = DRUNK [not before noun] American English informal very drunk
reek of