پیشنهادهای سیدحسین اخوان بهابادی (٢,٩٦٨)
آیسیس ( Isis ) یا داعش. داعش ( دولت اسلامی عراق و شام ) یا Ialamic State of Iraq and Syria ) ISIS )
نیم خط
کَبِّرْهُ. او را بزرگ شمار. کَبِّرْهُ تَکْبِیراً. او را بزرگ شمار بسیار بزرگ. اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَهً وَ لاَ وَلَداً وَ ...
مردم و نظام جمهوری اسلامی ایران از نخستین روزهای پیروزی انقلاب، توسط رسانه های غربی مورد تهاجم نرم قرار گرفته اند به همین دلیل این کشورها به خصوص آمر ...
تعارفی:سوغاتی، هدیه سفر. مادر از مشهد یه چادر نماز تعارفی آوردند.
تکه تکه کردن.
جبر[ریاضی] این کلمه از کتاب حساب الجبر و المقابله اثر محمد بن موسی خوارزمی، ریاضیدانِ ایرانیِ قرن ۳ق، نشأت گرفته است. خوارزمی اصطلاح جبر را برای افزو ...
فعل ناقص ( اصطلاح نحو عربی ) در زبان عرب ، افعالی است که همه صیغه های آن در زمانهای مختلف صرف نمی شود. فعل ناقص را ناقص از آن گویند که معنی آن بدون خ ...
عوایق جمع کلمه ی پر استفاده و آشنای عایق است. عایق یعنی آنچه که سرراه کسی یا چیزی واقع شود یا بطور خلاصه هم معنی کلمه ی مانع است. وقتی صحبت از عایق ا ...
اگر از کسی سوال کنند در زمان های قدیم، بهترین جام یا همان پیاله، مال چه کسی بوده است؟به احتمال زیاد می گوید مال پادشاه، پس جام جم یعنی جام پادشاه. حا ...
خشو/khashu/در گویش شهرستان بهاباد به معنای زیبا و جذاب است. خشو از کلمه ی خش یزدی به معنای خوش و خوب است. مثال: نگاه کن، ببین، چقدر خشو شده.
ﺍَﺷِﺮ ﺑﻪ ﻛﺴﻲ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺷﻴﻔﺘﻪ ﻱ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺷﺪ. ( از تفسیر استاد قرائتی ) ﺃَءُﻟْﻘِﻲَ ﺍﻟﺬِّﻛْﺮُ ﻋَﻠَﻴْﻪِ ﻣِﻦ ﺑَﻴْﻨِﻨَﺎ ﺑَﻞْ ﻫُﻮَ ﻛَﺬَّﺍﺏٌ ﺃَﺷِﺮٌ ( آیه ...
اولات، مؤنث اُولُو است. هم اولو و هم اولات به معنی صاحبان است فقط یکی به مذکر و دیگری به مونث اشاره می کند. وقتی گفته می شود اولوالالباب یعنی صاحبان ...
اولات، مؤنث اُولُو است. هم اولو و هم اولات به معنی صاحبان است فقط یکی به مذکر و دیگری به مونث اشاره می کند. وقتی گفته می شود اولوالالباب یعنی صاحبان ...
اولات، مؤنث اُولُو است. هم اولو و هم اولات به معنی صاحبان است فقط یکی به مذکر و دیگری به مونث اشاره می کند. وقتی گفته می شود اولوالالباب یعنی صاحبان ...
مَلِک الشّعرا: پادشاه شاعران. مَلِک:پادشاه. شعرا:شاعران.
در نثر و نظم فارسی گاها کلمه ی مناص با کلمه ی خلاص همراه آمده است و مناص فرار است و خلاص رهایی، گاهی با مناص است که خلاص فراهم می شود به عبارتی خلاص ...
اَضراس جمع ِ ضِرْس و ضِرس یعنی دندان. به ضِرسِ قاطع:از روی یقین، با کمال اطمینان. این اصطلاح دوکلمه ای وقتی به کار می رود که بخواهند از چیزی، حرفی ...
. . وَ مَنَابِتِ أَضْرَاسِی. . . ( از دعای عرفه امام حسین ( علیه السلام ) ) و محل روییدن دندانهایم. توضیحات: مَنابِت جمع مَنبِت است و مَنبِت، اسم م ...
مَنبِت:اسم مکان بر وزن مَفعِل و مشتق از فعل نَبَتَ است و نَبت یعنی آن چه که روید، گیاه، نبات ( نبت و نبات مصدراند ) خلاصه، مَنبِت به معنای محل رویش ...
. . وَ مَنَابِتِ أَضْرَاسِی. . . ( از دعای عرفه امام حسین ( علیه السلام ) ) و محل روییدن دندانهایم. توضیحات: مَنابِت جمع مَنبِت است و مَنبِت، اسم م ...
قَصَب و قَصّاب هم خانواده اند. قَصَب: نای قَصّاب: نای زن، آن کسی که چهارپایان ( گاو و گوسفند و. . . ) را ذبح می کند. قَصَبِی:نایم. وَ لَحْمِی وَ د ...
شپ شپ. [ شُ شُ ] ( اِ صوت ) در گویش شهرستان بهاباد شُپ شُپ اشک ریختن؛ ریختن اشک بسیار و با قطرات بزرگ.
یکی می گفت سس فرامنطقه ای.
فرق سیب گلاب با سایر سیب ها: سیب یکی از میوه های محبوب است و معروف ترین آن ها سیب زرد و سیب سرخ ( این دومورد، معروف به سیب درختی اند ) سیب گلاب، سیب ...
به سیب گلاب در گویش شهرستان بهاباد، سیب کُلُفت سُرخ گفته می شود. کُلُفت در گویش این شهرستان به معنای گونه و لپ است و سیب کلفت سرخ یعنی سیبی که گونه ...
به سیب گلاب در گویش شهرستان بهاباد، سیب کُلُفت سُرخ گفته می شود. کُلُفت در گویش این شهرستان به معنای گونه و لپ است و سیب کلفت سرخ یعنی سیبی که گونه ...
بحران انرژی، آلودگی ها و آثار زیست محیطی ناشی از استفاده سوخت های فسیلی، باعث شده است تا بشر به استفاده از انرژی های تجدیدپذیر روی آورد. یکی از انواع ...
واحد مطلوبیت در اقتصاد یوتیل نام دارد برای مثال، فرض کنید مطلوبیت یک فنجان چای برای فردی ۸۰ یوتیل و مطلوبیت یک لیوان آب ۴۰ یوتیل است.
گِبت:کَبت، زنبور عسل. همچنان گِبتی[کَبتی] که دارد انگبین چون بماند داستان من بر این: گبت[کبت] ناگه[نادان] بوی نیلوفر بیافت خوبش[ خوشش] آمد سوی نیلوف ...
أَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِکَ الْکَرِیمِ أَنْ یَنْقَضِیَ عَنِّی شَهْرُ رَمَضَانَ أَوْ یَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَیْلَتِی هَذِهِ وَ لَکَ قِبَلِی ذَنْبٌ أَو ...
در گویش شهرستان بهاباد به چیز موذی و کوچک جوجیسکو/jojisku/ گفته می شود.
دهان بستن در گویش شهرستان بهاباد به معنای روزه شدن است که بیشتر در جواب این سوال گفته می شود که آیا روزه هستید که فرد در صورت روزه بودن می گوید دهان ...
کمک هاج و واج به یافتن معنی واج: برای یافتن معنی یک کلمه چون واج می توان با کلمات بازی کرد و از تخیل بهره برد مثلا می توان عبارت آشنایی پیدا کرد که د ...
رِق رِق کردن:سخن گفتن اعتراض آمیز. در گویش شهرستان بهاباد به جای غُرغُر کردن از کلمه ی مرکب رِق رِق کردن استفاده می شود. غُرغُر کردن و رِق رِق کردن ...
ذکر:یاد. ذکر خیر، شما بود. خیر:خوبی.
بعد از بروزرسانی ضرب المثل:فضول و بردن جهنم گفت ضرب گازش کم است.
پهن و فراخ مخالف تنگ و ترش. این صفت مرکب و متضاد ان علاوه بر لباس برای جا و مکان هم کاربرد دارد.
پهن کردن: گستردن هر چیزی که سطح جایی را بپوشاند مانند انواع فرش مثل قالی، موکت، زیلو و پتو و نیز سفره، رختخواب، سجاده و کلا، هر گستردنی یا چیزی که می ...
انواع دلار در ایران : 1. دلار آزاد یا دلار بازار آزاد با توجه به چند نرخی شدن ارز در ایران به قیمت دلاری که در بازار آزاد بصورت روزانه در بین دلالان ...
مَخلَص سخن:خلاصه سخن، مَخلَص کلام، خلاصه کلام، ، بالاخره، خلاصه، سخن کوتاه، حرف و سخن آخر.
در بعضی گویش ها واتوره به معنای دبه کردن، واتوله ( واطوله ) تلفظ می شود.
برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. اما بازی با کلمات، پیرامون ازبک و ازبکستان: پیش فرض: اُزبَک: [عامیانه، اصطلاح] بی ریخت ...
بدار. بگیر. در گویش شهرستان بهاباد یکی از کاربردهای کلمه بدار در تعارف کردن هنگام پذیرایی است. دخترم، ظرف میوه را بدار ( دخترم، میوه بگیر ) تعارف ...
بَالَی: ( بَالَی، یُبالِی، مُبَالاةً ) توجه کرد، اهمیت داد، اعتنا کرد. لا یُبالِی: او اهمیتی نمی دهد. بالَی بِ: او فکر کرد به. بَالِی : کلمة أصلها ...
بَالَی: ( بَالَی، یُبالِی، مُبَالاةً ) توجه کرد، اهمیت داد، اعتنا کرد. لا یُبالِی: او اهمیتی نمی دهد. بالَی بِ: او فکر کرد به. بَالِی : کلمة أصلها ...
بَالَی: ( بَالَی، یُبالِی، مُبَالاةً ) توجه کرد، اهمیت داد، اعتنا کرد. لا یُبالِی: او اهمیتی نمی دهد. بالَی بِ: او فکر کرد به. بَالِی : کلمة أصلها ...
تَهَیَّأَ : مفرد مذکر غایب فعل ماضی از باب تَفعُّل ( تَفعَّلَ، یتَفَعَّلُ، تَفعُّل ) از ریشه ی ( هیء ) تَهْیِئَة : مشتق از فعل ( هَیَّأَ ) از ریشه ی ...
مص . [ م َ ] از علامت اختصاری لغت نامه ها، مخفف و رمز برای کلمه مصدر است. مثلا، رفق. [ رِ ] ( ع مص ) نرمی نمودن با کسی. اما ( ع مص ) یعنی چه؟ حرف عین ...
همردیف رستم دستان، رستم فرخزاد، آریو برزن، آرش کمان گیر و . . . . . . . قهرمان و ستاره ایران و جهان حاج قاسم سلیمانی عزیز.