پیشنهاد‌های سیدحسین اخوان بهابادی (٣,٠٢٤)

بازدید
٦,٥٣٢
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَکَلَنِی إلَیْهِ فَأَکْرَمَنِی وَ لَمْ یَکِلْنِی إلَی النَّاسِ فَیُهِینُونِی ( از دعای ابوحمزه ثمالی ) و سپاس خدای را ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَکَلَنِی إلَیْهِ فَأَکْرَمَنِی وَ لَمْ یَکِلْنِی إلَی النَّاسِ فَیُهِینُونِی ( از دعای ابوحمزه ثمالی ) و سپاس خدای را ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَکَلَنِی إلَیْهِ فَأَکْرَمَنِی وَ لَمْ یَکِلْنِی إلَی النَّاسِ فَیُهِینُونِی ( از دعای ابوحمزه ثمالی ) و سپاس خدای را ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

از خانواده ی جرئت ( جرأت )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

أَوْ لَعَلَّکَ بِجُرْمِی وَ جَرِیرَتِی کَافَیْتَنِی ( از دعای ابوحمزه ثمالی ) یا شاید بجرم و گناهم مکافات کردى

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ریشه کلمه:کَفَیَ. بردن به باب مفاعله: کافَیَ ( ماضی ) که اعلال به قلب گشته می شود کافَی. یُکافِیُ ( مضارع ) که اعلال به اسکان گشته می شود یُکافِی. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ازلی:انکه اول ندارد از حیث زمان، آنکه همیشه بوده است. ( از صفت های خداوند ) ابدی:انکه آخر ندارد از حیث زمان، آنکه همیشه خواهد بود. ( از صفت های خداو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

ازلی:انکه اول ندارد از حیث زمان، آنکه همیشه بوده است. ( از صفت های خداوند ) ابدی:انکه آخر ندارد از حیث زمان، آنکه همیشه خواهد بود. ( از صفت های خداو ...

پیشنهاد
٣

وَ لَمْ یَزَلْ وَ لاَ یَزَالُ مَلَکٌ کَرِیمٌ یَأْتِیکَ عَنَّا بِعَمَلٍ قَبِیحٍ فَلاَ یَمْنَعُکَ ذَلِکَ مِنْ أَنْ تَحُوطَنَا بِنِعَمِکَ ( از دعای ابوح ...

پیشنهاد
٦

لَمْ یَزَلْ وَ لاَ یَزَالُ ( در اصل لم یَزَالُ و لا یَزَالُ بوده که الف، بعلت ساکن کردن حرف لم آخر فعل، حذف شده است ) لَمْ یَزَلْ یعنی بی زوال و آنک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

وَ لَمْ یَزَلْ وَ لاَ یَزَالُ مَلَکٌ کَرِیمٌ یَأْتِیکَ عَنَّا بِعَمَلٍ قَبِیحٍ فَلاَ یَمْنَعُکَ ذَلِکَ مِنْ أَنْ تَحُوطَنَا بِنِعَمِکَ ( از دعای ابوح ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

لَمْ یَزَلْ وَ لاَ یَزَالُ ( در اصل لم یَزَالُ و لا یَزَالُ بوده که الف، بعلت ساکن کردن حرف لم آخر فعل، حذف شده است ) لَمْ یَزَلْ یعنی بی زوال و آنک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

لَمْ یَزَلْ وَ لاَ یَزَالُ ( در اصل لم یَزَالُ و لا یَزَالُ بوده که الف، بعلت ساکن کردن حرف لم آخر فعل، حذف شده است ) لَمْ یَزَلْ یعنی بی زوال و آنک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

وَ لَمْ یَزَلْ وَ لاَ یَزَالُ مَلَکٌ کَرِیمٌ یَأْتِیکَ عَنَّا بِعَمَلٍ قَبِیحٍ فَلاَ یَمْنَعُکَ ذَلِکَ مِنْ أَنْ تَحُوطَنَا بِنِعَمِکَ ( از دعای ابوح ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

لَا یَزَالُ: زوال نمی پذیرد - پیوسته معنی زَوَال: زوال - فنا - نابودی معنی لَا تَزَالُ: زوال نمی پذیرد - پیوسته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

افتقار بر وزن کلمه ی آشنای افتخار، افتقار از فقر می آید و افتخار از فخر. افتقار آوردن افتخار ندارد مگر برای حضرت حق.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی و نیز ساخت جمله های الکی و طنزآمیز و داستان سازی همرا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

در باب افتعال از ریشه فقر ( اِفتَقَرَ، یفتقِرُ، اِفتِقار ) یَا دَلِیلِی عِنْدَ حَیْرَتِی یَا غَنَائِی عِنْدَافْتِقَارِی یَا مَلْجَئِی عِنْدَ اضْطِرَ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

اِفتَقَرَ، یفتقِرُ، اِفتِقار ( باب افتعال از ریشه فقر ) یَا دَلِیلِی عِنْدَ حَیْرَتِی یَا غَنَائِی عِنْدَافْتِقَارِی یَا مَلْجَئِی عِنْدَ اضْطِرَارِ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

اِفتَقَرَ، یفتقِرُ، اِفتِقار ( باب افتعال از ریشه فقر ) یَا دَلِیلِی عِنْدَ حَیْرَتِی یَا غَنَائِی عِنْدَافْتِقَارِی یَا مَلْجَئِی عِنْدَ اضْطِرَارِ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

ریشه کلمه مزج است و هم خانواده کلمه های امتزاج [امْتَزَجَ : امْتِزَاجاً بِهِ: به آن چیز آمیخته شد. ]، مزاج[کلمه مزاج به معنای هر چیزی است که به وسیله ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

کَیْفَ یُسْتَدَلُّ عَلَیْکَ بِمَا هُوَ فِی وُجُودِهِ مُفْتَقِرٌ إلَیْکَ ( از دعای روز عرفه امام حسین علیه السلام ) چگونه بر وجود تو استدلال شود، به ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

دانش آموز گفت :آقا، شاطر به معنی نانوا را با چه ( تایی ) می نویسند؟ گفتم ببین شاطر شطرنج باز نیست ( گرچه هردو طا دارند ) شاطر چالاک و چابک است، دلیر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

غُرت یا قُرت در اصل غورت یا قورت ( ترکی، اِ ) جرعه قورت دادن:در تداول فرو بردن بلعیدن مثلا قورت دادن آب دهان یعنی فرو بردن بزاق.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

غُرت یا قُرت در اصل غورت یا قورت ( ترکی، اِ ) جرعه قورت دادن:در تداول فرو بردن بلعیدن مثلا قورت دادن آب دهان یعنی فرو بردن بزاق.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

از امثال : دو غرت و نیم باقی است. دو قُرتُ و نیم هم گفته می شود. هنوز دو قرت و نیمش باقی است ؛ درباره کسی گویند که هرچه خورد سیر نگردد اما در موارد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

از امثال : دو غرت و نیم باقی است. دو قُرتُ و نیم هم گفته می شود. هنوز دو قرت و نیمش باقی است ؛ درباره کسی گویند که هرچه خورد سیر نگردد اما در موارد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

( مُ ) [ ع . ] ( اِفا. ) اجراء کننده، جاری کننده.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

از کلمات هم خانواده : سلاخ، سالخ، سلاخی، مسلخ، سَلَخ ( فعل است ) ، سلخ ( اسم بر وزن بلخ ) ، سلخ خانه، سلاخ خانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

از کلمات هم خانواده : سلاخ، سالخ، سلاخی، مسلخ، سَلَخ ( فعل است ) ، سلخ ( اسم بر وزن بلخ ) ، سلخ خانه، سلاخ خانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

از کلمات هم خانواده : سلاخ، سالخ، سلاخی، مسلخ، سَلَخ ( فعل است ) ، سلخ ( اسم بر وزن بلخ ) ، سلخ خانه، سلاخ خانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

از کلمات هم خانواده : سلاخ، سالخ، سلاخی، مسلخ، سَلَخ ( فعل است ) ، سلخ ( اسم بر وزن بلخ ) ، سلخ خانه، سلاخ خانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

از کلمات هم خانواده : سلاخ، سالخ، سلاخی، مسلخ، سَلَخ ( فعل است ) ، سلخ ( اسم بر وزن بلخ ) ، سلخ خانه، سلاخ خانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

از کلمات هم خانواده : سلاخ، سالخ، سلاخی، مسلخ، سَلَخ ( فعل است ) ، سلخ ( اسم بر وزن بلخ ) ، سلخ خانه، سلاخ خانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

از کلمات هم خانواده : سلاخ، سالخ، سلاخی، مسلخ، سَلَخ ( فعل است ) ، سلخ ( اسم بر وزن بلخ ) ، سلخ خانه، سلاخ خانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

از کلمات هم خانواده : سلاخ، سالخ، سلاخی، مسلخ، سَلَخ ( فعل است ) ، سلخ ( اسم بر وزن بلخ ) ، سلخ خانه، سلاخ خانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد و نیز ساخت جمله های الکی و طنزآمیز و داست ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

ان الدنیا دار خبال و وبال و زوال و انتقال لا تساوی لذاتها تنغیصها و لا یفی سعودها بنحوسها و لا یقوم صعودها بهبوطها. ( از غررالحکم مولای متقیان علی عل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

ان الدنیا دار خبال و وبال و زوال و انتقال لا تساوی لذاتها تنغیصها و لا یفی سعودها بنحوسها و لا یقوم صعودها بهبوطها. ( از غررالحکم مولای متقیان علی عل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

ان الدنیا دار خبال و وبال و زوال و انتقال لا تساوی لذاتها تنغیصها و لا یفی سعودها بنحوسها و لا یقوم صعودها بهبوطها. ( از غررالحکم مولای متقیان علی عل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

وبال :رنج، سختی. ان الدنیا دار خبال و وبال و زوال و انتقال لا تساوی لذاتها تنغیصها و لا یفی سعودها بنحوسها و لا یقوم صعودها بهبوطها. ( از غررالحکم م ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

ان الدنیا دار خبال و وبال و زوال و انتقال لا تساوی لذاتها تنغیصها و لا یفی سعودها بنحوسها و لا یقوم صعودها بهبوطها. ( از غررالحکم مولای متقیان علی عل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

ان الدنیا دار خبال و وبال و زوال و انتقال لا تساوی لذاتها تنغیصها و لا یفی سعودها بنحوسها و لا یقوم صعودها بهبوطها. ( از غررالحکم مولای متقیان علی عل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

و الا/va'ellA/ وگرنه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

کلمه عربی و ریشه آن فید است و اسم فاعل از باب استفعال و به معنای استفاده کننده. توضیحات بیشتر : مُفید ( اسم فاعلی ) :فایده دهنده. سیب برای بدن مفید ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

کلمه عربی و ریشه آن فید است و اسم مفعول از باب استفعال و به معنای استفاده شده. توضیحات بیشتر : مُفید ( اسم فاعلی ) :فایده دهنده. سیب برای بدن مفید ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ریشه آن فید است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

( یِ دِ ) [ ع . فائدة ] ریشه آن فید است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

کلمه عربی و ریشه آن فید است. توضیح : مُفید ( اسم فاعلی ) :فایده دهنده. سیب برای بدن مفید است یعنی به بدن فایده می دهد. مُفاد ( اسم مفعول ) : فایده ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

سَیْبَ:عطا و بخشش. إِلَهِی لَوْ قَرَنْتَنِی بِالأَْصْفَادِ وَ مَنَعْتَنِی سَیْبَکَ مِنْ بَیْنِ الأَْشْهَادِ وَ دَلَلْتَ عَلَی فَضَائِحِی عُیُونَ الْ ...