پیشنهادهای Seyyedalith (٦٧٢)
سواری گرفتن
بیماری مسری
غرق چیزی شدن
رسیدن به تعادل Collocation
کار یا فردی که ازش لذت می بریم
شخصی که نه خیلی زود عصبانی میشه و نه خوشخال / steady person
selfish
سرای محله
یعنی دوست داشتن و لذت بردن از بودن با کسی در مقایسه با get along به معنی صرفا کنار اومدن و مشکل نداشتن
اینم از این
حالا می بینی!
تقصیر رو گردن کسی انداختن
به بالاترین قیمت فروختن
جواب دادن تماس
از امروز
امکانش هست . . .
گروه چهارنفره
تمام مدت
آخر حساب و کتاب به معنیه "که میشه . . . " معمولا با altogether همراه میشه.
رو دور بودن / روبه راه بودن
منتشر disseminated infection: عفونت منتشر
خلاص شده I'm relieved: خلاص شدم.
در مقایسه با prison برای مجازات های بلندمدت
نکته دار
توضیح مختصری درباره ی چیزی ارائه دادن
take long
تاکید بیشتر بر most single most important
وقتی نظرتون راجع به چیزی عوض میشه به کار میره.
does anybody copy? کسی می شنوه؟
وقتی به کار میره که از کاری که طرف مقابل گفتگو می کنه یا می خواد بکنه خوشمون نیاد.
at a very high level
جهات
وقتی از یه فیلم خوشتون نمیاد: the movie wasn't my thing.
کاربردها
دارای رنگ روشن برای توصیف لباس به کار می رود.
این بیرون
بلند گفتن ( مخالف تو دل گفتن )
به نظرم �واجب� ترجمه ی خوبیه. it's imperative to see: دیدنش واجبه [باید دید].
برای غذا به معنی ته بندی
مخلوط شدن و ممزوج شدن با هم meld together
اثربخش
وایسا! امر به توقف فوری کاری که در حال انجام است
بدون a هم به کار میره.
فقط یه کم امتحان می کنم.
لیوان مخصوص کودکان
آب گل آلود
کنار هم بودن / دم دست بودن
عجله داشتن
جور دیگری بیان کردن let's put it this way: بذار این جوری بگیم.
اگه بخوایم بی طرف صحبت کنیم