پیشنهادهای Seyyedalith (٦٧٢)
غیرمستقیم
چشم روشنی
مرحله به مرحله
توجه طلبیدن
کشتن took his own life: خودش رو کشت / جون خودش رو گرفت
مشکل چیه؟
خواب کردن
پهلوون
قرار بودن / آمادگی داشتن
پیچ اجاق گاز
way too
در فارسی از �زد زیر . . . � استفاده می کنیم. Her classmates burst into laughter: هم کلاسی هاش زدن زیر خنده.
ورید
رد کردن
پایین رفتن خیابون
یه جور فلان / یه جورایی فلان
تیپ زدن
دایره های نورانی در تصاویر
لطفا توجه فرمایید
یه بار قبلا
کاری را بهتر از حد انتظار انجام دادن
از نظر شخصیتی
در زمان های مختلف
تلکه کردن
بیشتر به این مربوطه که . . .
از دست دادن عقل have you all lost your marbles: شماها همه عقلتون رو از دست دادین؟
Something wrong
اصطلاح شبیه آدم عاقل در فارسی Who in their right mind: کدوم آدم عاقلی
غذا / فروش ویژه ی روز
طبق معمول
خیلی مهمه معرکه ست!
کار خود را کردن [گوش ندادن به دیگران]
پیشگیری بهتر از درمان
از امروز
کانکس
سر صحنه
موفق شدن
Got it
یه نوع لواشک
تاثیر داشتن بر
آزمایش ها
به ذائقه ام می خوره. دوست دارم.
نرم کردن کسی
در حال تهیه گزارش
تعمیرگاه
روز خونه تکونی
خرید کردن
رزرو داشتن مثلا اتاق
برای مو وقتی استفاده میشه که خیلی کوتاه کنی.
Make fun of sb Play joke on sb