پیشنهادهای Seyyedalith (٦٧٢)
نگاهی انداختن
جریحه دار کردن احساسات کسی
ریشه داشتن based on
با حروف ضخیم
نبودن، حالا چه به معنی خونه نبودن و مسافرت بودن، یا به معنی زنده نبودن. while i'm gone: وقتی من نیستم . . . how long will you be gone: چند وقت نیست ...
کنایه از زیاده روی
احسنت!
آب خوردن It costs less for you: واسه تو کمتر آب می خوره.
hurt / injured
ادامه دادن مکالمه بدون مکث
در یک چشم به هم زدن / خیلی سریع
هیچ کس دیگری
عوض کردن
تایپ کردن متن دست نویس
آماده بودن - - - در زمینه ای فعالیت داشتن I'm in construction: تو کار ساخت و سازم.
برای نوشیدنی معادل داغ
راهنمای کلی
می بینم که . . .
در هوا ماندن
بلند کردن مو
ماکارونی
از چیزی بالا رفتن و وارد شدن
منظورت رو متوجه شدم / منظورت رو گرفتم.
آیینی برای عبور از یک مرحله ی زندگی به مرحله ی بعد / چیزی شبیه جشن تکلیف!
chief technical officer
ببخشید که ندیدمت
اون بهتره
خیلی قرمز / مثل چغندر قرمز
From an early age از سنین کم
مشکل همینه
در وهله اول
وقتی در ابتدای جمله می آید یعنی "حتی یک نفر هم نباید. . . "
هر چه
احاطه کردن
مرتب یادداشت کردن در دفترچه
all year long
به معنای بیرون کشیدن هم هست
رسوب کردن
جلف ظاهرا
برای وارد کردن رمز عابربانک هم استفاده میشه
چرخ کردن گوشت نیز
in my opinion in my view
آماده شدن برای ورود
اکثرا / غالبا
عجب دردسری!
امتحان کردن / سراغ رفتن
شبیه seem to و tend to
خواسته ی شما
محشر that was quite a day: عجب روز محشری بود.
معاینه بالینی