پیشنهادهای Seyyedalith (٦٧٢)
آمدن
بدون a هم به کار میره.
راحت
قبضه کردن it takes over the internet: اینترنت رو قبضه کرده.
یک چیزی شبیه خواهرخوانده
محتویات چیزی را بیرون ریختن
جان کسی را گرفتن
بیدار بودن / ماندن
نوشته ها و پلاکاردهای بزرگ در حیاط خانه
رفتن پای کار
به طرز وحشتناکی pretty damn good: خیلی خوب
نرم کردن کسی
زمان گذاشتن / اختصاص دادن به چیزی
رو پا
خلوت و کساد
نوه
آتیش کردن fire up the car: ماشین رو آتیش کن بریم.
وقتی کسی در جایی حاضر نیست ولی دلش اونجاست
به نظرم �واجب� ترجمه ی خوبیه. it's imperative to see: دیدنش واجبه [باید دید].
تکون خوردن شدید به این ور و اون ور
روزشماری کردن
نوعی بازی
به بالاترین قیمت فروختن
in the town
جور دیگری بیان کردن let's put it this way: بذار این جوری بگیم.
حالا می بینی!
بذار سختش نکنیم!
شبیه تا سه نشه بازی نشه. bad things come in threes
بشمر سه وقتی به شماره ی سه رسیدیم ( یک، دو، سه )
فکر کنم یعنی دست پایین گرفتن
سرای محله
تفاوت indoor و indoors: indoor صفت است مثل I lift weights at an indoor gym indoors قید است مثل I excersice indoors
chief technical officer
بپا
already در انتهای جمله برای بیان تاکید یا نشون دادن تعجب به کار میره.
به من ربطی نداره / واسه من مهم نیست
وول خوردن
باور نشدن I can't get over: باورم نمیشه . . .
غذای دم دستی و ساده در مواقعی که حال نداریم
برای غذا به معنی ته بندی
سوزوندن ( مثلا کربوهیدرات )
با eye معنی چشم برداشتن هم میده.
زنده نگه داشتن
فکر کنم به معنی کالاهای تبلیغاتی هم هست.
معادل فارسی �ردیف� به نظرم خوبه.
موعد زایمان
Made of معمولا برای مفرد و made up of معمولا برای جمع به کار میره.
پشت دوربین
کلی کار داره یا زمان می بره.
چیزی رو فروختن و تموم کردن