پیشنهادهای Seyyedalith (٦٧٦)
از دست دادن کنترل / موجب از دست کنترل کسی شدن
خیلی تجهیزات داشتن
فرصت انتخاب دادن به کسی
دست مریزاد!
اوضاع رو درست کردن
anyway
چهارچشمی مراقب چیزی بودن
very quickly
توجه
can we go already: میشه دیگه بریم؟ ( تا الآن باید می رفتیم ولی حالا که نرفتیم دیگه الآن بریم )
hurt / injured
محکوم به حبس ابد کردن
جریحه دار کردن احساسات کسی
دسته ی اسکناس لول شده با کش
اصطلاح شبیه آدم عاقل در فارسی Who in their right mind: کدوم آدم عاقلی
دومین چیزی که به اولی خیلی نزدیکه.
ترکاندن [از شدت خوبی]
رسیدن به شرایطی که هیچ کس یا هیچ چیز دیگر حرکت نمی کند.
in ترجمه نمیشه. شهر
keep awake
[قبل از اسم افراد] نظیر نداره
اسباب بازی های ریل و قطار
in the world برای تاکید و نشان دادن تعجب میاد شبیه �کجای دنیا�
مایو
تاثیر بدی بر چیزی گذاشتن
at any time
نوعی باغ که به صورت جمعی اداره میشه
توده ی وسایل مثل لباس که کپه میشه.
سواری گرفتن
خرید کردن
متوجه شدم
مسئول فروش
وفا کردن به خود
in ( good ) condition: حال و شرایط خوبی داشتن
قفلی زدن
بیرون رفتن و یه گردش کوتاه کردن
لطفا توجه فرمایید
لطفا توجه فرمایید
طبق معمول
موتورخونه
غذا / فروش ویژه ی روز
رفتن روی پیام گیر
وقتی کسی خیلی تعجب می کنه استفاده میشه.
پاییدن چیزی
نگاهی انداختن
قطع بودن و از کار افتادن هر چیزی
به معنای آزاد کردن وقت هم هست
پیچوندن کسی هم معنی میده
کسی که کنترلش سخته
در فارسی بهش �پرز� میگن. تجمع گرد و غبار به صورت یک توده معمولا در گوشه های دیوار