پیشنهادهای سید جلال صالحی (٢٨٤)
سید جلال صالحی تب، حمی، تاب وتب، هیجان، شوروهیجان، fever تب، حمی، پایرکسیا pyrexia تب، حمی، فبریس febris
سید جلال صالحی arthrosis ١: آرتروز، بنداک، بند تباهی، استحالە مفصلی، یک جریان استحاله ای در مفصل، بیماری یک مفصل، ٢: مفصلی شدن
سید جلال صالحی abdominous شکم برجستە، شکم گندە
سید جلال صالحی plane joint, gliding joint مفصل صاف، نوعی مفصل سینوویال کە در آن سطوح متقابل پهن بودە و یا فقط دارای انحنای خفیفی هستند.
سید جلال صالحی rotary joint , pivot joint مفصل محور، مفصل آسە، مفصلی کە می تواند در حول یک محور عمودی حرکت کند و دارای سطح مفصلی استوانەای است کە با ...
سیدجلال صالحی balanoposthitis بالانوپوستایتس، بالانوپوستیت، التهاب حشفه و پوست سر آلت تناسلی مرد
سید جلال صالحی bulbitis التهاب پیاز پیشابراهی، بولبیت، بولبایتس
سیدجلال صالحی Aortitis التهاب آئورت، ورم آئورت، آ ئورتیت، ورم ایورت، ورم آیورت، التهاب ایورت، التهاب آیورت، آیورتیت، آئورتایتس،
سیدجلال صالحی Aortic آئورتی، بزرگ سرخرگی، آیورتی، مربوط بە آئورت، ایورتی، آئورتیک
Rhomboid muscle ماهیچە لوزی شکل، عضلە لوزی شکل، ماهیچە چهارگوش معین، عضلە لوزی، ماهیچە لوزی
villose پرزدار، پوشیدە شدە از موهای نرم، کرکینه ، کرکینەپوش ، کرکدار ، سطحی با موهای سست و نرم ، سطح کرکدار ، پرزدار ، پوشیده از پرز
Cardia کاردیا، درایە، فم المعدە، سوراخ فوقانی معدە
رودەبند لولە زهدان، رودەبند لولە رحم، مساریق لولە رحم ، مساریق لولە زهدان ، رودەبند لولە بچەدان ، صفاق لولەی رحمی Mesosalpinx
سید جلال صالحی زائدە شوکی یا زائدە خاری Spinous process زائدە خاری یا زائدە شوکی Spinal process
neutropenia نوتروپنی، نوتروپنیا کاهش غیرطبیعی نوتروفیلهای خون، کاهش نوتروفیلها، کاهش نتروفیلها
Hematopoietic stem cell = HSC سلول بنیادی خون ساز
Stem Cell Factor = SCF فاکتور سلول های بنیادی, عامل سلولهای بنیادی
شخص بیمار، شخص مریض، فرد بیمار، فرد مریض
واکسن اوریون ، مایە اوریون، مایەی اوریون
اندام جنسی، ارگان جنسی
ناخن فرورفته، گوشت فرورفتە ناخن
شیر خشک
معالجە موضعی، درمان موضعی
مکانیسم دفاعی،
کثافت هراسی، نجاست هراسی، ریپوفوبی، ریپوفوبیا، ترس بیمارگونە از کثافت
کثافت خواری، نجاست خواری، ریپوفاژی،
rhodogenesis رودوزنژ، پیدایش نو و تولید مجدد رودوپسین ( rhodopsin ) پس از آنکە در اثر تابش نور سفید شدە بودە است.
التهاب یا آماس ریشەهای عصبی، مننژها و طناب نخاعی، رایزومننگومیلیت، ریزومننگومیلیت، رایزومننگومایلایتس
مربوط بە مفاصل ران و شانەها ( ریشەهای اندامها ) ، رایزوملیک، ریزوملیک
رینوفیما، احتقان یا کنژسیون گرهی و بزرگ شدن بینی، راینوفیما، رینوفیمی، راینوفیمی
عفونت قارچی بینی، رینومیکوز، راینومیکوز، راینومایکوز ، راینومایکوسیس، راینومایکوزیس
بینی سنجی، رینومتری، راینومتری
Rhinomectomy = rhinocanthectomy بریدن و بازکردن بینی، رینوکانتکتومی، راینوکانتکتومی، راینومکتومی،
التهاب غشا ء مخاطی بینی و حنجرە، التهاب غشا ی مخاطی بینی و حنجرە، رینولارنژیت، راینولارینژایتس، راینولارنژیت
تودماغی حرف زدن بە علت گشادگی زیاد گذرگاههای بینی
بیماری کلیە، هر نوع بیماری مربوط بە کلیە، رنوپاتی، رینوپاتی
کلیوی - معدی، مربوط بە معدە و کلیە، رنوگاستریک، رینوگاستریک
بازتاب تطابق، رفلکس تطابق، رفلکس تطبیقی، بازتاب تطبیقی، تنظیم جهت محور بینایی اندازە مردمک و تحدب عدسی هنگامی کە شخص چشمان خود را بە یک نقطە بە فواصل ...
بازتاب شکمی، رفلکس شکمی، انقباض عضلات راست شکم و انحراف خط سفید پس از ضربەزدن بە پوست شکم
چهار تکمەای، دارای چهار برجستگی کوچک
مقشرە، مدرج، وسیلەای در دندان پزشکی کە برای جداکردن سنگ از دندان بەکار میرود،
پوسیدگی، تلاشی، تجزیە، انحلال، واهشتگی، فساد، انصراف، تعفن،
١ - رفع حالت بیماری، فرونشینی حالت بیمارگونە ٢ - درک فاصلە دو نقطە مجاور هم در کار با میکروسکوپ، کوتاهترین فاصلەای را گویند کە دو شیء نزدیک بە هم دا ...
شکر خام، شکر قهوەای، شکر قهوه ای که فقط یکبار تصفیه شده است.
جعبە، صندوقچە، حالت، مورد خاصی از یک مرض، دستگاهی برای مسدود کردن شیء
نوعی پوسیدگی استخوان کە در آن تکەهای استخوانی در یک حفرە چرکی قرار می گیرند
Cardiocentesis = cardiopuncture سوراخ کردن قلب از طریق جراحی، کاردیوسنتز،
پایین افتادگی قلب، کاردیوپتوز
ترس بیمارگونە از بیماری قلبی، کاردیوفوبی، کاردیوفوبیا
کربوهمی، اکسیداسیون ناکامل خون
برش کپسول، پوشەبری، کپسولوتومی، مثل برش کپسول عدسی چشم یا یک کپسول مفصلی
Carcinologist, Cancerologist سرطان شناس، کارسینولوژیست، کارسینولژیست، کارسینولوژیست، متخصص سرطان، کانسرولوژیست، کانسرولژیست، کانسرولوژیست
بیماری حاصل از بدی تغذیە
بوی بد، گند
اسهال سخت و شدید، کاکاتوری
بورسالوژی، مطالعە کیسەهای زلالی
شکستگی ذکر، شکستگی پنیس
برانشیال، مربوط بە دستگاە تنفسی ماهی یا شبیە بە دستگاە تنفسی ماهی
سینە قیفی
سینە جوجەای
کوتاهی گردن
کندی ادراری
کندی ادراری، کند خارج شدن ادرار
کندی هضم غذا
کوتاهی لب
blood brain barrier = BBB سد مغزی ــ خونی، سد خونی مغزی، عاملی کە ممکن است مانع رسیدن بعضی مواد موجود در خون بە فضای داخلی بافت مغز بشود.
بلینوتوراکس، بلنوتوراکس، جمع شدن بلغم در سینە
بلنوری، بلینوری، وجود بلغم در ادرار
Birth canal = parturient canal مجرای زایمان، کانال زایمانی، مجرایی کە جنین برای تولید باید آن را بپیماید
دووالدی، تولیدە شدە از دو نفر، بە وجودە آمدە از موجودە نر و مادە
دوم زا، زنی کە دو بار حاملە شدەو با موفقیت زاییدە است
بیونومی، دانش قوانین زیستی
زیست شناسی مکانیکی، بیومکانیک، بایومکانیک
بازوفیلیسم، افزونی غیر عادی یاختەهای بازوفیلیک یا رنگ قلیادوست
Basocytopenia = basopenia بازوسیتوپنی، بازوپنی، کاهش گویچەهای سفید قلیادوست ( بازوفیل ) در خون.
بازی فوبی، ترس بیمار گونە از راە رفتن
باروفیلیک، فشار دوست، آنچە در فشار هوای بیشتر بهتر نمو میکند
میل قوسی
رخش پرور، اکسوتروفیک، موجودی کە بە سبب موتاسیون احتیاج بە مادە مخصوصی برای نمو خویش پیدا کردە است.
تمایل بە خودکشی، اتوفونومانی
خودپلاسما درمانی، تزریق پلاسمان خون شخص بە خودش برای درمان بیماری
اتوفونی، احساس بلند بودن غیر عادی صدای خود
ترشح داخلی
جراحی گوش
بی مویی
بی زهر، آتوکسی ژنیک، آنچە تولید سم نکند
غیر سمی، لاسام، غرسام
عقیمیت در زن
تنگی مادرزادی دهان، غیاب الفم،
همگونی، همانندسازی، جذب و تحلیل، تمثیل غذائی، درآشامش، جذب و ترکین غذا، همگون سازی،
همانندسازی، همگونی
شکافتن مفصل، آرتروتومی
التهاب ساختمانهای استخوانی یک مفصل، آرتروستئیت، التهاب استخوانی مفصل
آرترولیت، سنگ مفصل، رسوب سنگ در یک مفصل
آپروکتی، بی سوراخی مقعد، مسدود بودن سوراخ مقعد
آپتیالیسم، کم بزاقی، کمی یا فقدان بزاق
بی صدایی، آفونی، آواگسست، لالی حنجفرەای
بدون پوست، بدون جلد
نفرت از مرد، آپاندریا
Anticarious = anticariogenic جلوگیری از پوسیدگی دندان، آ نتی کاریوس، آ نتی کاریوژنیک، جلوگیری کنندە از پوسیدگی دندان
Anticalculous = antilithic ضد سنگ، ضد تشکیل سنگ، مانع تشکیل سنگ ( برای مثال در مثانە یا کیسە صفرا )
Anthypnotic = antilethargic = antihypnotic مانع خواب، ضد خواب
آنژیوئید، رگ مانند، رگ سان
گوارش نشاستەای، آمیلولیز، نشانستە گواری گوارش و هضم نشاستە و تغییر و تبدیل آن بە قند
لامبلیا نام قدیمی تیرەی ژیاردیا
هوای جاری مقدار هوایی کە در یک تنفس آرام داخل ریە و از آن خارج میشود.
هوای ذخیرە، هوا رزرو، ذخیرە هوا
متراکم کنندە هوا، کمپرسور هوا، فشردەگر هوا
بی دندانی، آگومفوسیز، آگومفوزیس، آگومفوز، آنودونتیا = آنودونتی، Anodontia = Agomphiasis = agomphious = agomphosis
بی دندانی, آنودونتیا، آنودونتی، آگومفوز، آگومفوسیز = آگومفوزیس Anodontia = Agomphiasis = agomphious = agomphosis
١: لقی دندان، آگومفیازیس ٢: بی دندانی، نبود دندان، فقدان یک یا همە دندانها Anodontia = Agomphiasis = agomphious = agomphosis
بی چشمی مادرزادی، آ نوفتالمی، آنوفتاملیا، آ نوفتالموس، فقدان مادرزادی کرەهای چشم Anophthalmia = anophthalmos
شکافتن گوشە پلک چشم
گوشە پلک دوزی، کانتورافی، بخیە زدن زاویە پلک
التهاب گوشە چشم، ورم گوشە چشم ، التهاب زاویە پلک،
دانش بیهوشی، دانش بی هوشی، علم بیهوشی، علم بی هوشی، بیهوشی شناسی، بی هوشی شناسی، هوشبر شناسی، هوش بر شناسی، مبحی بی وشی، شاخەای از دانش پزشکی مربوط ...
عصا ترسی، عصا هراسی، رابدوفوبی، رابدوفوبیا
آمیوستنی، آمیوستنیا، وهن عضلی از بین رفتن و کم شدن قدرت عضلانی
لرزش عضلانی، لرزش ماهیچەای، آمیوستازی، آمیوستازیا، ارتعاش عضلی لرزش عصبی عضلات
هم چسبانندە، آگلوتیناتور، مادەای کە سبب آگلوتیناسیون یا بەهم چسبیدن ذرات می شود.
هواپیما هراسی، آئرودروموفوبی، آئرودروموفوبیا ترس بیمارگونە از مسافرت با هواپیما
آدرنارک افزایش ترشحات بخش قشری غدە فوق کلیوی بەویژە آندروژنها و آن نوعی تغییر فیزیولوژیک است کە حدود سن هشت سالگی در دختر و پسر روی میدهد.
آدنوپاتی، بزرگ شدن غدەها بە ویژە گرەهای لنفاوی
آدنوبلاست یاختە رویانی کە بە بافت غدەای تبدیل میشود، مرحلە جنینی بافت غددی
غدە مانند
غدەبرداری، آدنکتومی، استئصال غدە برداشتن غدە با عمل جراحی
آدوکت، نزدیک بردن، اداکت، ورین بردن، یقرب بەسوی مرکز یا خط میانی کشیدن
آدوکسیون، نزدیک کردن، عمل نزدیک کردن یا حالت نزدیکی
آسیستیا، آسیستی، بنود مثانە بنود مثانە بە طور مادرزادی
رگ پیچاندن، آکوتورسیون، آکوتورشن پیچاندن رگ خونی بە منظور بند آوردن خون
کوچک انتهایی، آ کرومیکریا کوچکی غیر عادی طرح صورت و دستها و پاها
آکروانستزی, بی حسی انتهاها ( دست و پا )
انقباض دست و پا، انقباض بیمار گونە یکی از انتهاها ( دست و پا ) ، آکروکونتراکچر
التهاب حشفە، آکروپوستیت، التهاب پوست سر آلت تناسلی مرد
اسیدوفیلیسم، اسید گرایی، حالت آدنوم اسید دوست هیپوفیز کە تولید آکرومگالی می کند.
آکروماتوز، بیماری کمبود رنگدانە در بافتهایی مانند پوست
آکروماسیت، گویچە بی رنگ گویچە سرخی کە در اثر از دادن هموگلوبین، رنگ پریدە شدە باشد.
ناحسی، نبود احساس تندروستی و کارکرد طبیعی اندامهای بدن
بی قلب، ناقص الخلقە بدون قلب
بی هستە Acaryote = anuclear
بی سر، ناقص الخلقە بی سر
شکم آویز، شکم پاندولی
مربوط بە ناتوانی در راە رفتن abatic = abasic
آباسیک، مربوط بە ناتوانی در راە رفتن
لقوە، نا گامی لقوەای ( کرەای ) ، بد گامی لقوەای،
نا گامی نامنظم، بد گامی نامنظم ناتوانی در راە رفتن همراە با حرکات نامنظم
نا گامی ایستادنی، بد گامی ایستادنی ناتوانی در راە رفتن یا ایستادن بە علت اختلالات عضوی یا هیستریک
نا گامی، بد گامی، آباسیا ناتوانی در راە رفتن بە علت فقدان هماهنگی عضلانی
بیماری آمیزشی - سیفیلیس، بیماری مقاربتی - سیفیلیس
واژیت، التهاب عصب واگ
گریە بچە در رحم
گریە طفل، صرخە یکم گریە بچە پس از تولدش
واکسن گلیسرینە، واکسن گلیسیرین شده، مایە گلیسرینە مادە واکسنی کە بە وسیلە گلیسرین خالص شدە است
دیوارە رگ، دیوارەی رگ لایەهای متعددی کە مجرای حاوی خون یا لنف را احاطە کردە است.
دیوارە احشائی، دیوارەی احشائی، دیوار اسپلانسی دیوارەای کە از بەهم آمیختن آندودرم و مزودرم احشایی بەوجود می آید و عضلات و بافت همبند دستگاە گوارش را ت ...
غشاء واشندورف، پردەی واشندورف، پردە واشندورف ١: لایە مزودرمی کە در لبە یا جلوی عنبیە در جنین دیدە میشود و گاهی در بزرگسالی نیز باقی می ماند. ٢: پردە ...
بیگانەزایی ١: تناوب در زاد و ولد ٢: تولید بچەای کە همانند والدین خود نباشد.
زردزا، زانتوگن مادە رنگی سبزیها و گیاهان کە رنگ زرد و قلیایی تولید میکند.
زرد و آ بی بینی، زانتو سیانوپسی توانایی در دیدن رنگ زرد و آبی و ناتوانایی در دیدن رنگ سبز و قرمز
زردرو، زردنبو، زانتوکروس دارای بشرە و سیمای زرد رنگ
زئوپاتولوژی، زوپاتولوژی، دانش بیماریهای حیوانات
گیتاشناسی جانوری، زیا گیتاشناسی، جغرافیای حیوانی، زوجئوگرافی، زوژئوگرافی، جغرافیای وحش مطالعە انتشار حیوانات زندە در روی زمین
زوبلاست، یاختە حیوانی، سلول حیوانی، یاختە جانوری، سلول جانوری
زنولیت، زونولایت، زونولایتس، زونولایتیس، التهاب منطقە کوچک مژگانی
زنولیت، یاختە حیوانی، زونولایت، زنولایتس، زنولایتیس، سلول حیوانی، یاختە جانوری، سلول جانوری
ناحیە زین، منطقە زین سیستمی از رشتەها کە بین جسم مژگانی و استوای عدسی قرار دارد و عدسی را در جای خود نگە می دارد.
منطقە هشدار، منطقە خطر، ناحیە خطر قسمت بالایی داخلی حفرە فوق خاری کە نشان دهندە پیشرفتگی زیاد قلە ریە است و در آنجا اولین نشانەهای ضایعات سلی دیدە می ...
فضای زانگ، حفرە زیر ترقوەای کوچک
شوهر ننە
اسفنوئید، سە گوش، گوەای، استخوان شب پرەای، گوە سان، گوە شکل،
زائدە فوق لقمەای، اپی کندیل، زایدە استخوانی کە در بالای لقمە استخوان بازو چسبیدە است.
عصب گیری، پی دار کردن، پی دار شدن، تعب، عصب رسانی، عصب دهی،
قاعدە بطنی، تە بطنی، کف بطنی، قاع البطین
فوق سرخرگی، فوق شریانی
١: ساختار X شکل در نقطه زیر مغز که دو عصب بینایی از روی یکدیگر عبور می کنند تشکیل شده است. 2: نقطه ای که در آن کروموزوم های جفت شده در طی اولین متاف ...
سقف داخلی بینی، سقف استخوان غربالی، صفحە غربالی استخوان پرویزنی
برداشت، اثر، قالب، انطباع Impression = Impressio
انطباع قولون
التهاب جسم غاری Cavernitis = cavernositis
التهاب جسم غاری
استخوان رأسی، استخوان کلە مانند، استخوان سر سان، استخوان شبیە سر، استخوان کاپیتات
Botal’s ligament = Ligamentum arteriosum لیگمان سرخرگی، لیگامنت سرخرگی، لیگمان شریانی، رباط سرخرگی، رباط شریانی،
بروز خدی، برجستگی گونەای
سطح لخت
ماهیچە پیازی اسفنجی، عضلە پیازی اسفنجی
دور کردن، دور کردن از خط میانی بدن، از جای خود بیرون کردن، حرکت به طرف خارج و دور، از مرکز بدن دور کردن
بە یکسو کشیدن، بەیک سو کشیدن، دور کردن
ابدوکسیون، آبداکشن، دورشدگی، عمل دورکردن، حاڵت دورشدگی، دورسازی از محور بدن، دور از مرکز بدن، تبعید، ورابری
پیوندگاە، رابط، مقرن، کمیسورا، ١: نواری از الیاف عصبی کە دو قسمت مغز یان نخاع را بەهم می پیوندد. ٢: محل التصاق و تلاقی دو عضو مشابە مثلا لب ها، پلک ...
رابط قوسی، پیوندگاە قوسی، رابط منحنی، پیوندگاە بصری پسین، رابط بصری پسین Gudden's commissure = arcuate commissure
رابط قوسی، پیوندگاە قوسی، رابط منحنی، پیوندگاە بصری پسین، رابط بصری پسین arcuate commissure = Gudden's commissure
پیوندگاە، کمیسور، صوار، رابط، مقرن، موصل، محل تلاقی، محل اتصال، سطح اتصال، سجاف، شیار، درز،
پیوندگاە، رابط، مقرن،
درز پسین، درز خلفی، کمیسور پسین، پیوندگاە پسین، رابط پسین، تلاقی خلفی
درز پیشین، کمیسور قدامی، رابط پیشین، پیوندگاە پیشین، درز قدامی،
١: خار، نوک، ستیغ ٢: ستون فقرات، ستون مهرەها، تیرەی پشت، تیرە پشت، عمود فقری
صافنی، صافنوس، مربوط بە صافن، مربوط به دو رگ بزرگ سطحی پا است
سیاهرگ گلوئی پیشین، ورید گلوئی پیشین ، ورید گلویی قدامی ، سیاهرگ گلویی قدامی، سیاهرگ وداج پیشین، رگ گردن قدامی،
سیاهرگ بالارو کمری، ورید بالارو کمری ، رگ صعودی کمری
سیاهرگ فرد، ورید مفرد، ورید فرد، رگ آزیگوس، یک رگ بزرگ در سمت راست در پشت قفسه سینه ، تخلیه در ورید حفره فوقانی است.
نیام سدادی، نیام مسدود، لفاف سدادی، نیام آ بتوراتور، فاسیا سدادی،
عصب سدادی فرعی، عصب آ بتوراتور فرعی
عصب فرعی
عصب لالە گوشی ــ گیجگاهی، عصب اوریکولوتمپورال
گوشی ــ گیجگاهی، اذنی صدغی
سلول آ ماکرین، کوتە آسە، سلول آماکراین ١: بدون زواید دراز ٢: یک ساختمان شاخەشاخەای شبکیە کە یک سلول عصبی تعدیل شدە تلقی میشود.
آماکرین، آماکراین، کوتە آ سە ١: بدون زواید دراز ٢: یک ساختمان شاخەشاخەای شبکیە کە یک سلول عصبی تعدیل شدە تلقی میشود.
آلل، ژنهای ناهمسان مجاور، الل، حلیل، دگرە، توالی ویژه یک ژن، ژن همردیف یکی از دو یان چند ژن با شکل متناوب در کروموزومهای یک جور قرار گرفتەاند و صفات ...
هورمون محرک قشر غدە فوق کلیوی، هورمون ادرینوکورتیکوتروپیک، محرک قشر غدە فوق کلیە ، آدرنوکورتیکوتروفین، آ درنوکورتیکوتروپین، آ درنوکورتیکوتروفیک، آ در ...
درمانگر شغلی، کار درمانگر
پوکی استخوان، استخوان پوکی، پوک استخوانی، استئوپوروز
واکنش ترکیب، واکنش سنتز
واکنش جابجایی منفرد، واکنش تک جابجایی
واکنش دو جابجایی، واکنش جابجایی مضاعف، واکنش جانشینی دوگانه
واکنش شیمیایی، تفاعل شیمیایی، تفاعل کیمیائی، تفاعل کیمیاوی
قانون بقای جرم، قانون حفاظت از جرم
واکنش گرماگیر، واکنش گرمازا
Law of conservation of energy قانون بقای انرژی
شوک سرما شوکی کە بر اثر سرما پیش می آید
آ نافیلاکسی اکتسابی، آنافیلاکسی بە دست آمده، آنافیلاکسی بە دست آورد نوعی آنافیلاکسی کە در آن حساسیت پس از مصرف پروتئین خارجی ایجاد شدە باشد.
آ نافیلاکسی فعال، آ نافیلاکسی اکتیو نوعی آنافیلاکسی کە پس از تزریق پروتئین خارجی تولید میشود.
آنافیلاکسی هترولوگ، آنافیلاکسی ناهمگون آنافیلاکسی پاسیوی کە بە وسیلە انتقال سرم از یک حیوان بە حیوانی از نوع دیگر ایجاد میشود.
آ نافیلاکسی همگون، آنافیلاکسی همولوگ، آنافیلاکسی هومولوگ آنافیلاکسی کسی پاسیوی کە بوسیلە انتقال سرم از حیوانی بە حیوان دیگر از همان نوع ایجاد می شود.
آ نافیلاکسی غیر مستقیم آ نافیلاکسی کە از پروتئین خود حیوان کە بە طریقی تغییر یافتە باشد، تولید می شود.
آنافیلاکسی غیرفعال، آنافیلاکسی منفعل، آ نافیلاکسی پاسیو، آنافیلاکسی ضد سرم Passive anaphylaxis = anti serum anaphylaxis آنافیلاکسی کەد ر یک فرد عاد ...
آنافیلاکسی معکوس نوعی آنافیلاکسی کە در پی تزریق آنتی ژنی کە پشت سرش آنتی سرم تزریق شدە باشد، تولید میشود
حیوانات گزش، نیش حیوانات، گزیدن حیوانات
تب خونریزی، تب خون ریزی، تب هموراژی Hemorrhage fever, Haemorrhage fever
تب استخوان شکن، دانگ یک بیماری ویروسی ناتوان در مناطق استوایی، منتقل شده توسط پشه ها، و ایجاد تب ناگهانی و درد حاد در مفاصل.
سلول کشندە طبیعی، سلول قاتل طبیعی
پروتگانproteome, protein - genome [زیست شناسی - پروتگان شناسی، شیمی] مجموعۀ کامل پروتئین های موجود در یک یاخته یا اندامک یا زیریاخته یا زیراندامک و ج ...
پروتگان proteome, protein - genome [زیست شناسی - پروتگان شناسی، شیمی] مجموعۀ کامل پروتئین های موجود در یک یاخته یا اندامک یا زیریاخته یا زیراندامک و ...
ایمنی گان شناسی مجموعۀ فنون مربوط به تفکیک و خالص سازی و شناسایی و تشخیص همۀ پپتیدها و پروتئین های سامانۀ ایمنی و ژن های آن
ایمنی گان [زیست شناسی - پروتگان شناسی] مجموعۀ پپتیدها و پروتئین های یک یاخته یا بافت یا اندام یا موجود زنده که در سامانۀ ایمنی نقش دارند
کوکوس، گوییزە، نوعی باکترەی کروی شکل
شبانگاە، شب هنگام
دوش بە دوش، دوشادوش
سکتەی کامل، سکتە کامل، سکتە برقی
مفت خور، بندشو، سورچران Parasital, Parasitical
سن دستاوردی، سن دستیابی
سن واقعی
سکتە ی ناقص، سکتە جزئی
سکتە جزئی، سکتە ناقص، آپوپلکسی جزئی
فوق حاد، برق آسا، رعد آسا بە نشانە یا بیماری ای کە بە سرعت ایجاد و بەسرعت پایان یابد گفتە میشود
مو سفید، سفید مو
سطح زندگی
لکە قرمز، اریتروپلاکی
اختلالهای مادرزادی مفصل ران
Developmental Dysplasia of the Hip = DDH بی قوارگی رشدی مفصل ران، دیسپلازی رشد مفصل ران،
مهرە ترک
سرخور، آن که بدقدم است و اطرافیانش زود می میرند.
ردوفوبی، ردوفوبیا، سرخ ترسی، ترس بیمار گونە از رنگ قرمز/سرخ
بطری شیری برک
عاری از شرم، پررو، بی شرم، شنگروی
بی شرم، پررو، سنگروی، عاری از شرم
سخت پوست
زندە دل، بانشاط، بی غم، شاد
ساعد پوش، ساعدبند، زرە ساعد
Bridesmaid ساقدوش عروس، ینگە، ندیمەی عروس، ندیمە عروس
ساقدوش، ساقدوش داماد، شاەبالا paranymph, Groomsman, bridesman
ساعت فیزیولوژیکی
easily digested سریع الهضم
زوجین، زوج متاهل، زن و شوهر، زن و شوهر متاهل
زندە بگور، زندە بە گور
بە هر دو معنی "مادر سالاری" و "پدر سالاری" می آید Matriarchal
برادر شوهر
زن داداش، همسر برادر، زن برادر
Yellow skinned = xanthoderm زرد پوست
Xanthoderma = xanthodermia زرد پوستی
گزانتوم پلکی
زانوبند، پشتیبان زانو
روانشناسی اجتماعی، روان شناسی اجتماعی
روان شناسی حیوانات
دسی نرمال، ١/١٠ نرمال، یک دهم نرمال
دە برابر قدرت نرمال
دردسنجی
اسبابی کە بوسیلە آن تغییرات قطر سرخرگ در حال ضربان را اندازە میگیرد، آرتریومتر
سستی از شریان، نرمی غیر طبیعی پوشش سرخرگها، شلی رگها
التهاب غدە سیفلیسی، التهاب غدە سیفیلیسی، التهاب غدە سیفلیسی
شانکر سیفیلیسی، التهاب سیفیلیسی
گزانتومی پلکی، گزانتلاسما در پلکها پیدا میشود
گزانتوم منتشر
زردی دیابتی، گزانتوم دیابتی
زردبینی شکلی از کوری رنگ کە در آن اشیاء بە رنگ زرد دیدە میشود