sick person

جمله های نمونه

1. A sick person is likely to be fussy about his food.
[ترجمه گوگل]یک فرد بیمار به احتمال زیاد در مورد غذای خود پرخاشگر است
[ترجمه ترگمان]یک فرد بیمار احتمالا در مورد غذا ایراد می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A sick person needs absolute confidence and trust in a doctor.
[ترجمه گوگل]یک فرد بیمار نیاز به اطمینان و اعتماد کامل به پزشک دارد
[ترجمه ترگمان]یک فرد بیمار نیازمند اعتماد مطلق و اعتماد به پزشک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The nurse is helping a sick person down from his bed.
[ترجمه گوگل]پرستار به یک بیمار کمک می کند تا از تخت پایین بیاید
[ترجمه ترگمان]پرستار داره به یه آدم مریض از تختش کمک می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The sick person gradually falls into a torpor.
[ترجمه گوگل]فرد بیمار به تدریج به حالت کسالت می افتد
[ترجمه ترگمان]بیمار به تدریج به حال torpor می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An old or sick person is often feeble.
[ترجمه گوگل]یک فرد مسن یا بیمار اغلب ضعیف است
[ترجمه ترگمان]پیر یا مریض غالبا ضعیف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The sick person has taken a turn for the better.
[ترجمه گوگل]فرد مریض نوبت به بهتر شدن را در پیش گرفته است
[ترجمه ترگمان]مریض حالش بهتر شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But when that remedy was given to a sick person exhibiting those same symptoms, it helped cure the person.
[ترجمه گوگل]اما هنگامی که این دارو به یک فرد بیمار داده شد که همان علائم را نشان می داد، به درمان فرد کمک کرد
[ترجمه ترگمان]اما هنگامی که این درمان به بیمار مریض داده شد علائم مشابهی را به نمایش گذاشت، به درمان آن فرد کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What kind of sick person gets his jollies out of setting fires?
[ترجمه گوگل]چه نوع مریضی از آتش افروزی شادی هایش را بیرون می آورد؟
[ترجمه ترگمان]کدوم آدم مریض his رو از آتیش در میاره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A sick person is likely to is fussy about his food.
[ترجمه گوگل]یک فرد بیمار به احتمال زیاد در مورد غذای خود پریشان است
[ترجمه ترگمان]احتمال دارد که فرد بیمار در مورد غذا ایراد بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The sick person was bundled off to hospital in a few minutes.
[ترجمه گوگل]فرد بیمار در عرض چند دقیقه به بیمارستان منتقل شد
[ترجمه ترگمان]بیمار در عرض چند دقیقه به بیمارستان منتقل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That sick person has got a bath chair.
[ترجمه گوگل]آن فرد بیمار صندلی حمام دارد
[ترجمه ترگمان]اون مریض یه صندلی حموم داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A sick person often has fur on his tongue.
[ترجمه گوگل]یک فرد بیمار اغلب روی زبانش خز دارد
[ترجمه ترگمان]یک فرد بیمار اغلب به زبان خود خز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If you give this apple to a sick person, he will get well soon.
[ترجمه گوگل]اگر این سیب را به یک بیمار بدهید، زود خوب می شود
[ترجمه ترگمان]اگر این سیب را به یک شخص بیمار بدهید، زود خوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To take care of ( a sick person, for example ).
[ترجمه گوگل]برای مراقبت از (مثلاً یک فرد بیمار)
[ترجمه ترگمان]برای مراقبت از (یک فرد بیمار)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A makeshift bed was rigged up for the sick person.
[ترجمه گوگل]یک تخت موقت برای فرد بیمار درست کردند
[ترجمه ترگمان]یک تخت موقتی برای شخص بیمار درست شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• ill person, person suffering from a disease

پیشنهاد کاربران

بپرس