chiasma


(اعصاب) تقاطع اعصاب بینایی در هیپوتالاموس مغز، کیاسما، (زیست شناسی - در هنگام میوز) نقطه ی تلاقی دو کروموزوم (یا رنگین تن)، pl تش، تقاطع، ضربدر بصری، بافت شناسی امیزش از میان یا از پهنا مثلا درکروموسوم ها

جمله های نمونه

1. Conclusion The compression of optic nerves and optic chiasma is responsible for different types of visual field defects caused by saddle area tumors.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری فشرده سازی اعصاب بینایی و کیاسما بینایی مسئول انواع مختلف نقص میدان بینایی ناشی از تومورهای ناحیه زینی است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری فشرده سازی اعصاب بینایی و chiasma نوری مسئول انواع مختلفی از نقص های میدان دیداری ناشی از تومورهای ناحیه زین می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Chiasma (pl. chiasmata) A connection between homologous chromosomes seen during the prophase stage of meiosis.
[ترجمه گوگل]Chiasma (pl chiasmata) ارتباط بین کروموزوم های همولوگ که در مرحله پروفاز میوز مشاهده می شود
[ترجمه ترگمان]Chiasma (pl) chiasmata)اتصال میان کروموزوم ها در طول مرحله prophase of دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The small branches seen anteriorly to optic chiasma in the chiasmatic cistern were almost always the branches of superior hypophyseal artery.
[ترجمه گوگل]شاخه های کوچکی که در جلوی کیاسمای نوری در مخزن کیاسماتیک دیده می شوند تقریباً همیشه شاخه های شریان هیپوفیزیال فوقانی بودند
[ترجمه ترگمان]شاخه های کوچک که به chiasma نوری در the chiasmatic دیده می شدند تقریبا همیشه شاخه های artery superior بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The chiasmata can slip off the ends of the bivalents, and thus chiasma frequency may be reduced by terminalization.
[ترجمه گوگل]کیاسما می تواند از انتهای دو ظرفیتی خارج شود و بنابراین فرکانس کیاسما ممکن است با ترمینال شدن کاهش یابد
[ترجمه ترگمان]The می توانند انتهای of را جدا کنند و در نتیجه ممکن است فرکانس chiasma به وسیله terminalization کاهش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conclusion The cause of lost vision was accidental injury of the optic nerve or the optic chiasma during. . .
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری علت از دست دادن بینایی آسیب تصادفی عصب بینایی یا کیاسمای بینایی در طی آن بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری علت از دست دادن بینایی از دست رفته آسیب تصادفی عصب بینایی یا نور چشمی در طول سال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Today, with the changing quickly computer technology and in-depth subjects chiasma, the traditional safety monitoring work is being endowed with much more new content.
[ترجمه گوگل]امروزه، با تغییر سریع فناوری کامپیوتر و موضوعات عمیق کیاسما، کار نظارت بر ایمنی سنتی با محتوای بسیار جدیدتری همراه شده است
[ترجمه ترگمان]امروزه با تغییر سریع تکنولوژی کامپیوتر و موضوعات عمق سنجی، کار نظارت بر ایمنی سنتی از محتوای جدید بسیار بیشتری برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The results indicated that both the number of rod bivalents and the number of pre-division bivalents increased markedly after radiation, while the number of bivalent chiasma tended to decrease.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که هر دو تعداد دو ظرفیتی میله و تعداد دو ظرفیتی قبل از تقسیم به طور قابل توجهی پس از تابش افزایش یافت، در حالی که تعداد کیاسما دو ظرفیتی تمایل به کاهش داشت
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که هر دو تعداد of و تعداد of پیش از تقسیم به طور قابل ملاحظه ای بعد از تشعشع افزایش یافت، در حالی که تعداد of bivalent تمایل به کاهش داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To provide morphological evidences for visual field defects caused by the compression of optic nerves and optic chiasma by saddle area tumors.
[ترجمه گوگل]هدف: ارائه شواهد مورفولوژیکی برای نقص میدان بینایی ناشی از فشردگی اعصاب بینایی و کیاسما بینایی توسط تومورهای ناحیه زینی
[ترجمه ترگمان]هدف فراهم نمودن مدارک مورفولوژیکی برای نقص های میدان دیداری ناشی از فشرده سازی اعصاب بینایی و chiasma نوری از طریق تومورهای ناحیه زین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The analysis of chromosome behavior in miosis and frequency of bivalent chiasma at diakinesis of pollen mother cells of F1 hybrid plants, and the affinity extent were reported in this paper.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل رفتار کروموزوم در میوز و فراوانی کیاسما دو ظرفیتی در دیاکینزیس سلولهای مادر گرده گیاهان هیبرید F1 و میزان میل ترکیبی در این مقاله گزارش شده است
[ترجمه ترگمان]آنالیز رفتار کروموزوم در miosis و فراوانی of دوگانه در diakinesis سلول های مادر pollen از یک کارخانه هیبریدی، و میزان نزدیکی در این مقاله گزارش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. No difference was observed in chromosomal number, relative length and chiasma location.
[ترجمه گوگل]تفاوتی در تعداد کروموزومی، طول نسبی و محل کیاسما مشاهده نشد
[ترجمه ترگمان]هیچ تفاوتی در تعداد کروموزومی، طول نسبی و مکان chiasma مشاهده نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is of the first magnitude to strictly manage the yellow route of the section of a highway, especially at chiasma.
[ترجمه گوگل]این اولین قدرتی است که مسیر زرد بخش بزرگراه را به‌ویژه در کیاسما مدیریت می‌کند
[ترجمه ترگمان]این اولین بار است که مسیر زرد بخشی از بزرگراه را به خصوص در chiasma مدیریت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The axons from the nasal half cross the brain at the optic chiasma to join with axons from the temporal half of the other eye before passing into the lateral geniculate body.
[ترجمه گوگل]آکسون‌های نیمه بینی از مغز در کیاسمای بینایی عبور می‌کنند تا قبل از عبور به بدن ژنتیکوله جانبی به آکسون‌های نیمه تمپورال چشم دیگر بپیوندند
[ترجمه ترگمان]آکسون ها از نیمه بینی به سمت مغز در the نوری تقاطع پیدا می کنند تا با آکسون ها از نیمه زمانی دیگر قبل از عبور از داخل بدن geniculate عبور کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The sightseeing agriculture is take the agriculture as the foundation, one kind of type of chiasma emerging industry which the agriculture and the tourism unify.
[ترجمه گوگل]کشاورزی توریستی، کشاورزی را به عنوان پایه و اساس، یکی از انواع صنعت نوظهور کیاسما می گیرد که کشاورزی و گردشگری را متحد می کند
[ترجمه ترگمان]بخش کشاورزی از کشاورزی را پایه و اساس و نوع صنعت نوظهور قرار می دهد که کشاورزی و صنعت توریسم آن ها را متحد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Through the endoscope-assisted subtemporal keyhole approach, scopes between the optic chiasma and the ventral brain stem, from the mamillary body to the middle-inferior clivus can be well managed.
[ترجمه گوگل]از طریق رویکرد سوراخ کلید زیر زمانی به کمک آندوسکوپ، می‌توان دامنه‌های بین کیاسمای نوری و ساقه مغز شکمی، از بدن مامیلار تا شیپور میانی تحتانی را به خوبی مدیریت کرد
[ترجمه ترگمان]از سوراخ کلید endoscope - assisted subtemporal - assisted، scopes بین the بینایی و ساقه مغز شکمی، از بدنه mamillary گرفته تا the میانی، می تواند به خوبی مدیریت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• crossing, intersecting, point of intersection (genetics, anatomy)

پیشنهاد کاربران

١: ساختار X شکل در نقطه زیر مغز که دو عصب بینایی از روی یکدیگر عبور می کنند تشکیل شده است.
2: نقطه ای که در آن کروموزوم های جفت شده در طی اولین متافاز میوز در تماس باشند و در آن عبور و تبادل ماده ژنتیکی بین رشته ها رخ دهد.
تقاطع، کیاسما

بپرس