پیشنهادهای سید جلال صالحی (٢٧٨)
بیگانەزایی ١: تناوب در زاد و ولد ٢: تولید بچەای کە همانند والدین خود نباشد.
زردزا، زانتوگن مادە رنگی سبزیها و گیاهان کە رنگ زرد و قلیایی تولید میکند.
زرد و آ بی بینی، زانتو سیانوپسی توانایی در دیدن رنگ زرد و آبی و ناتوانایی در دیدن رنگ سبز و قرمز
زردرو، زردنبو، زانتوکروس دارای بشرە و سیمای زرد رنگ
زئوپاتولوژی، زوپاتولوژی، دانش بیماریهای حیوانات
گیتاشناسی جانوری، زیا گیتاشناسی، جغرافیای حیوانی، زوجئوگرافی، زوژئوگرافی، جغرافیای وحش مطالعە انتشار حیوانات زندە در روی زمین
زوبلاست، یاختە حیوانی، سلول حیوانی، یاختە جانوری، سلول جانوری
زنولیت، زونولایت، زونولایتس، زونولایتیس، التهاب منطقە کوچک مژگانی
زنولیت، یاختە حیوانی، زونولایت، زنولایتس، زنولایتیس، سلول حیوانی، یاختە جانوری، سلول جانوری
ناحیە زین، منطقە زین سیستمی از رشتەها کە بین جسم مژگانی و استوای عدسی قرار دارد و عدسی را در جای خود نگە می دارد.
منطقە هشدار، منطقە خطر، ناحیە خطر قسمت بالایی داخلی حفرە فوق خاری کە نشان دهندە پیشرفتگی زیاد قلە ریە است و در آنجا اولین نشانەهای ضایعات سلی دیدە می ...
فضای زانگ، حفرە زیر ترقوەای کوچک
شوهر ننە
اسفنوئید، سە گوش، گوەای، استخوان شب پرەای، گوە سان، گوە شکل،
زائدە فوق لقمەای، اپی کندیل، زایدە استخوانی کە در بالای لقمە استخوان بازو چسبیدە است.
عصب گیری، پی دار کردن، پی دار شدن، تعب، عصب رسانی، عصب دهی،
قاعدە بطنی، تە بطنی، کف بطنی، قاع البطین
فوق سرخرگی، فوق شریانی
١: ساختار X شکل در نقطه زیر مغز که دو عصب بینایی از روی یکدیگر عبور می کنند تشکیل شده است. 2: نقطه ای که در آن کروموزوم های جفت شده در طی اولین متاف ...
سقف داخلی بینی، سقف استخوان غربالی، صفحە غربالی استخوان پرویزنی
برداشت، اثر، قالب، انطباع Impression = Impressio
انطباع قولون
التهاب جسم غاری Cavernitis = cavernositis
التهاب جسم غاری
استخوان رأسی، استخوان کلە مانند، استخوان سر سان، استخوان شبیە سر، استخوان کاپیتات
Botal’s ligament = Ligamentum arteriosum لیگمان سرخرگی، لیگامنت سرخرگی، لیگمان شریانی، رباط سرخرگی، رباط شریانی،
بروز خدی، برجستگی گونەای
سطح لخت
ماهیچە پیازی اسفنجی، عضلە پیازی اسفنجی
دور کردن، دور کردن از خط میانی بدن، از جای خود بیرون کردن، حرکت به طرف خارج و دور، از مرکز بدن دور کردن
بە یکسو کشیدن، بەیک سو کشیدن، دور کردن
ابدوکسیون، آبداکشن، دورشدگی، عمل دورکردن، حاڵت دورشدگی، دورسازی از محور بدن، دور از مرکز بدن، تبعید، ورابری
پیوندگاە، رابط، مقرن، کمیسورا، ١: نواری از الیاف عصبی کە دو قسمت مغز یان نخاع را بەهم می پیوندد. ٢: محل التصاق و تلاقی دو عضو مشابە مثلا لب ها، پلک ...
رابط قوسی، پیوندگاە قوسی، رابط منحنی، پیوندگاە بصری پسین، رابط بصری پسین Gudden's commissure = arcuate commissure
رابط قوسی، پیوندگاە قوسی، رابط منحنی، پیوندگاە بصری پسین، رابط بصری پسین arcuate commissure = Gudden's commissure
پیوندگاە، کمیسور، صوار، رابط، مقرن، موصل، محل تلاقی، محل اتصال، سطح اتصال، سجاف، شیار، درز،
پیوندگاە، رابط، مقرن،
درز پسین، درز خلفی، کمیسور پسین، پیوندگاە پسین، رابط پسین، تلاقی خلفی
درز پیشین، کمیسور قدامی، رابط پیشین، پیوندگاە پیشین، درز قدامی،
١: خار، نوک، ستیغ ٢: ستون فقرات، ستون مهرەها، تیرەی پشت، تیرە پشت، عمود فقری
صافنی، صافنوس، مربوط بە صافن، مربوط به دو رگ بزرگ سطحی پا است
سیاهرگ گلوئی پیشین، ورید گلوئی پیشین ، ورید گلویی قدامی ، سیاهرگ گلویی قدامی، سیاهرگ وداج پیشین، رگ گردن قدامی،
سیاهرگ بالارو کمری، ورید بالارو کمری ، رگ صعودی کمری
سیاهرگ فرد، ورید مفرد، ورید فرد، رگ آزیگوس، یک رگ بزرگ در سمت راست در پشت قفسه سینه ، تخلیه در ورید حفره فوقانی است.
نیام سدادی، نیام مسدود، لفاف سدادی، نیام آ بتوراتور، فاسیا سدادی،
عصب سدادی فرعی، عصب آ بتوراتور فرعی
عصب فرعی
عصب لالە گوشی ــ گیجگاهی، عصب اوریکولوتمپورال
گوشی ــ گیجگاهی، اذنی صدغی
سلول آ ماکرین، کوتە آسە، سلول آماکراین ١: بدون زواید دراز ٢: یک ساختمان شاخەشاخەای شبکیە کە یک سلول عصبی تعدیل شدە تلقی میشود.