پیشنهادهای علی باقری (٣٩,٦٨٦)
مرثیه خوانی: [اصطلاح مداحی ] خواندن مراثی اهل بیت ( علیهم السلام ) با تکیه بر لحن و آهنگ مناسب، جهت تحریک عواطف مستمعان و آگاه کردن آنان با مصائب اهل ...
مدّاح: [اصطلاح مداحی ]صیغه مبالغه از واژه " مدح" است. اصطلاحاً به کسی گفته می شود که به کار مدح و منقبت اهل بیت ( علیهم السلام ) می پردازد.
مجلس گردانی: [اصطلاح مداحی ]کنایه از اداره مجلس عزاداری توسط مداح یا میانْ دار است.
مجلس گرفتن: [اصطلاح مداحی ] این اصطلاح ( یا: گرفتن مجلس ) زمانی به کار می رود که برنامه مداحی بر روی مستمعان تأثیر بگذارد و شور و حال خاصی به مجلس بد ...
مجلس: [اصطلاح مداحی ] همان محفل عزاداری است. مقصود مداحان از این اصطلاح، معمولاً "برنامه ی مداحی" است. مثلاً جمله "چند مجلس پیاده کردم" یعنی چند برنا ...
لق زدن: [اصطلاح مداحی ] اصطلاحی ست در سینه زنی، آن هنگام که در سینه زنی میان عزاداران، هماهنگی وجود نداشته باشد، گفته می شود: "سینه زنی، لق می زند". ...
لباس مداحی: [اصطلاح مداحی ] از گذشته، رسم بوده است که مداحان، جهت تمایز از دیگر مردم، کت های بلندی می پوشیده اند و عبایی بر دوش می افکندند. پوشیدن ای ...
گریه گرفتن: [اصطلاح مداحی ]امروزه، یکی از هدف های مداحی هم چنین یکی از شیوه های محک زدن میزان موفقیت یک مداح در مداحی، گریاندن مستمع است. در میان بسی ...
گوشواره: [اصطلاح مداحی ] در پایان هر بند نوحه، مصراعهای کوتاه یا بلندی است که بندها را به هم پیوند می دهد و زمینه ی ذهنی را در مستمع برای پاسخ دادن ب ...
کوچه واکردن: [اصطلاح مداحی ] هنگامی که برنامه ی سینه زنی آغاز می شود، توسط میاندار مجلس و با اشاره ی مداح، عزاداران، صف هایی رو به روی هم تشکیل می ده ...
گریز زدن: [اصطلاح مداحی ] نقطه ی اوج مرثیه خوانی مداح است که به صورت تطبیق و پیوند حادثه ای با حادثه کربلا، انجام می شود.
کسوت مداحی: [اصطلاح مداحی ] مقصود، لباس مداحی است و کنایه از افتخار نوکری اهل بیت ( علیهم السلام ) است.
کمکی گرفتن: آن گاه که گروهی از یک هیأت عزاداری به هیأت دیگری برای عزاداری - به صورت گروهی - می روند، اصطلاحاً گفته می شود " کمکی" رفته اند.
قفل زدن: [اصطلاح مداحی ] کنایه از بی شور و حال بودن مجلس است. آن گاه مجلس، برنامه مداحی را تحویل نگیرد و - به اصطلاح - گریه یا شوری نداشته باشد، مداح ...
فرد: [اصطلاح مداحی ] تک بیت از یک قالب شعری، که انتخاب و خوانده می شود، "فرد" نام دارد.
عشق: [اصطلاح مداحی ]اظهار محبت و علاقه به اهل بیت ( علیهم السلام ) است. این واژه در برنامه های مداحی، پرکاربرد است.
عزادار: [اصطلاح مداحی ] به افرادی که به مجلس عزاداری آمده و سوگوارند، اطلاق می شود.
عبای مداحی: [اصطلاح مداحی ]رسم است که مداحان در جلسات آموزشی، هنگام اجرای برنامه، عبایی بر دوش می افکنند و مداحی می کنند، هم چنین مداحان، هنگام اجرا ...
عاشقان: [اصطلاح مداحی ] اصطلاحی است که معمولاً از طرف مداح و منبری به عزاداران و اهل مجلس اطلاق می شود. این اصطلاح معمولاً زینت بخش نام هیئات عزاداری ...
شعر[اصطلاح مداحی ]: یکی از ابزارهای فن مداحی است. البته این اصطلاح، توسط برخی مداحان، به صورت کلی به جای نام هر قالب شعری به کار می رود. مثلاً به غلط ...
شور زدن: [اصطلاح مداحی ] حالت عزاداری با زمزمه و بر سر و سینه زدن، به صورت ممتد و بی فاصله است. معمولاً این شیوه، در اواخر برنامه مداحی و با هدایت مد ...
سه ضرب: [اصطلاح مداحی ] سینه زدن عزاداران، به حالتی که میان هر سه بار سینه زدن به صورت ممتد، یک مکث کوتاه باشد.
شاه بیت: [اصطلاح مداحی ] زیباترین و برجسته ترین بیت در یک قالب شعری، شاه بیت نامیده می شود.
سنگین: [اصطلاح مداحی ] آن گاه که مداح، شعر را با آهنگ کشدار، بخواند به نحوی که حالت سینه زنی، ممتد و با فاصله باشد، اصطلاحاً "سنگین" گفته می شود.
سفره: [اصطلاح مداحی ] تعبیری است که مداحان جهت تفاخر به کار می برند. مثلاً: "ما مهمان سفره ی اهل بیت هستیم"و گاه نیز مقصود، سفره ی اطعامی است که پس ا ...
سرود: [اصطلاح مداحی ] به شعرهایی گفته می شود که قالب آن مانند نوحه اما مضمون آن شاد است و مداح، آن را در مجالس شادی می خواند.
سبْک: [اصطلاح مداحی ] در فن مداحی، مقصود " آهنگ" و "شیوه" خواندن مرثیه یا نوحه است.
زیارت خوانی: [اصطلاح مداحی ] مقصود، خواندن یکی از زیارت ها مثل "وارث"، "عاشورا" و. . . می باشد که مداح، لازم است در خواندن آنها تسلّط و با مضامین آن ...
زمزمه خوانی: [اصطلاح مداحی ] تکرار یک بیت یا یک بند نوحه، توسط مستمعان یا مداح به صورت آرام.
زمینه خوانی: [اصطلاح مداحی ] خواندن اشعاری در سینه زنی، به طوری که آهنگ سینه زنی به صورت سنگین و با فاصله باشد.
زبان حال: [اصطلاح مداحی ] سخنانی که مداح یا واعظ، با تکیه بر تاریخ و سیره ی اهل بیت ( علیهم السلام ) به ایشان نسبت می دهد.
زبان قال: [اصطلاح مداحی ] سخنانی که از قول اهل بیت ( علیهم السلام ) نقل شده و در تاریخ - به صورت مستند - آمده است.
زمزمه: [اصطلاح مداحی ] نوحه و ناله مستمع به همراه مداح است این حرکت، باعث ایجاد شور و هیجان در محفل عزاداری و پررونق شدن برنامه مداح می شود.
روضه خوان: [اصطلاح مداحی ] کنایه از مرثیه خوان است. از گذشته، که واعظان از روی کتاب "روضَه الشهدا" مرثیه می خوانده اند تا امروز، این اصطلاح مرسوم شده ...
روضه: [اصطلاح مداحی ]غلط مصطلحی ست که به جای واژه "مرثیه" به کار می رود.
رو به قبله کردن: [اصطلاح مداحی ] کنایه از سلام دادن و تمام کردن مجلس است. رو به قبله کردن: [عامیانه، کنایه ] کسی را که درحال مرگ است رو به قبله خواب ...
ردیف خوانی: [اصطلاح مداحی ]مقصود، اجرای برنامه مداحی با استفاده از دستگاه های موسیقی و ردیف های آوازی است.
رَجَز: [اصطلاح مداحی ] شعارهای حماسی که در جنگ، توسط مبارزان خوانده می شده است. گاه این رجزها در شعرها و برنامه های مداحی هم خوانده می شود؛ مثلاً این ...
رثا: [اصطلاح مداحی ] اصطلاحی است ادبی و به معنی "سوگ" و "عزا" است مثلاً گفته می شود: "در رثای امام علی ( علیه السلام ) شعری بخوان!"
ذکر آخر: [اصطلاح مداحی ] مقصود بند آخر "نوحه"است؛ معمولاً این اصطلاح را مداحان در اواخر نوحه خوانی به کار می برند.
ذاکر: [اصطلاح مداحی ]کسی که به ذکر مناقب و مراثی اهل بیت ( علیهم السلام ) می پردازد.
ذکر: [اصطلاح مداحی ] نام دیگر "نوحه" است که معمولاً در پایان برنامه مرثیه خوانی، ارائه می شود.
دهه: [اصطلاح مداحی ] منظور، ده روز برنامه عزاداری که یک مداح جهت انجام وظیفه، دعوت می شود.
دعوت داشتن: [اصطلاح مداحی ] مقصود، دعوت شدن مداح به جلسه، جهت اجرای برنامه است.
دم: [اصطلاح مداحی ] مقصود همان نوحه یا سرود است و قسمتی از آن، که توسط مستمعان، به تکرار گفته می شود. این کار بعد از برنامه مرثیه خوانی مداح، اجرا می ...
دسته: [اصطلاح مداحی ] گروهی از عزاداران که با هم، شعر یا نوحه ی خاصی را زمزمه می کنند.
دعای مجلس: [اصطلاح مداحی ] دعا کردن در پایان برنامه ی و ختم عزاداری، که معمولاً توسط مداح پیش کسوت، انجام می شود.
خون گریه کردن: [اصطلاح مداحی ] کنایه از حُزن شدید و گریه فراوان.
دستگاه خوان: [اصطلاح مداحی ]مقصود، مداحی است که دستگاههای موسیقی و ردیف های آوازی را می شناسد و آن را در مداحی به کار می برد.
خط: [اصطلاح مداحی ]اصطلاح غلطی ست که برخی مداحان به جای اصطلاح ادبی "بیت" به کار می برند. مثلاً می گویند: "چند خط، شعر خواندم!"