پیشنهادهای علی باقری (٣٩,٦٨٦)
آگاهی رسانی مستمر: [اصطلاح کتابداری]نظامی که به وسیله آن مراجعان به کتابخانه ها و سازمانهای اطلاع رسانی را بطور مستمر و مداوم از نشریات جدید یا مطالب ...
آموزش مستمر: [ اصطلاحات کتابداری]فعالیت هایی که کارمندان کتابخانه باید برای رشد گسترش و تنوع مهارتهای خود حین خدمت همواره دنبال می کنند.
آوانویسی: [اصطلاح کتابداری]نمایشی اصوات یک زبان بیگانه به خط و زبان خودی. ( دگرنویسی - نویسه گردانی )
آموزش حین خدمت: [اصطلاح کتابداری]برنامه منظم آموزش نظری و عملی که مدیریت کتابخانه برای بالا بردن دانش حرفه ای کارمندان کتابخانه در حین خدمت طرح ریزی ...
آموزش: کارهای که برای بالا بردن مهارت آگاهی و تخصص کارمندان حرفه ای و غیر حرفه ای انجام می شود که ممکن است اطلاعات جدید و آشنایی با یک نظام و یا مبنا ...
آگهی رسمی: [اصطلاح کتابداری]اطلاعیه ای رسمی که برای چاپ در روزنامه یا مجلات تهیه می شود.
آگهی نامه: [اصطلاح کتابداری]بروشور یا جزوه ای که ناشر در آن توضیحاتی درباره انتشارات جدید خود داده است.
اطلاع نامه: [اصطلاح کتابداری]نشریه ای است که یک ناشر یا یک مدرسه یا موسسه آموزشی منتشر کرده و در آن جزءیات کاری خود را شرح می دهد.
آماده سازی: [ اصطلاح کتابداری]انجام کارهای جاری برای گذاشتن کتاب در قفسه ( مانند: مهر زدن - برچسب زدن - شماره بازیابی - چسباندن جیب کتاب - روکش کتاب ...
آثار مصور: [ اصطلاح کتابداری] به کتابهایی گفته می شود که قسمت تصویری آن بیش از متن باشد و اساسا به منظور القاء مفاهیم از طریق تصویر تهیه شده باشد.
آرشیویست: [ اصطلاح کتابداری] فردی که در علم نگهداری و سازماندهی آرشیو تخصص دارد ( متخصص بایگانی )
میرا: [ اصطلاح کتابداری] به نشریاتی گفته می شود که اطلاعاتی را که محدود به زمان خاصی است ارائه می دهد. مانند: تقویم - کارت پستال. 2 - جزوه ها - بروشو ...
جُمل: [ اصطلاح چوپانی ]دوقلو.
میلاک: [ اصطلاح چوپانی ]کمک چوپان.
چهارتسمه: [ اصطلاح چوپانی ]چهاربند ( تسمه ای که کمررامی بندندویک تسمه به شا نه می اندازند ) .
یک زه [ اصطلاح چوپانی ]:گوسفندی که برای باراول بزاید.
تک شاد [ اصطلاح چوپانی ]:بزغاله ی نریک ساله.
توقلی: [ اصطلاح چوپانی ] بره ی ماده ی دوساله. به زبان ترکی " توخلو "
بوری: [ اصطلاح چوپانی ] گوسفندی که بورباشد.
زاغ: [ اصطلاح چوپانی ] گوسفندی که فقط سیاه باشد.
سیه دم: [ اصطلاح چوپانی ] گوسفندی که دنبه ی سیاه دارد.
دنگ سر: [ اصطلاح چوپانی ] بزی که خال سفیدبزرگ برسرداشته باشد.
خال پشت: [ اصطلاح چوپانی ] گوسفندی که خال سیاه برپشت دارد.
خال گردن: [ اصطلاح چوپانی ] گوسفندی که خال سیاه برگردن دارد.
کوکنه: [ اصطلاح چوپانی ] وسیله ای برای بستن گوسفندان برای دوشیدن ( ازیک طناب وچندنخ ودومیخ ) .
پیلو: [ اصطلاح چوپانی ] محل دوشیدن گوسفندان.
گرم چر: [ اصطلاح چوپانی ] هنگام هواگرمی ( ظهر ) گوسفندان را به چرابردن.
پیش صبحی: [ اصطلاح چوپانی ] موقع اذان صبح گوسفندان رابرای چرابردن.
گریک: [ اصطلاح چوپانی ] جداکردن بره ها ازمادران.
گاش: [ اصطلاح چوپانی ] محل نگهداری گوسفندان دردشت که معمولا ازخاشاک دیوارشده است.
خوال: [ اصطلاح چوپانی ] محل خوابانیدن گوسفندان درشب.
چاله: [ اصطلاح چوپانی ] خانه ای زیرزمینی که برای بره وبزغاله های کوچک می سازند.
شلواربرکی: [ اصطلاح چوپانی ]شلوارپشمی.
حناری: [ اصطلاح چوپانی ] هردوروزیک باربه آب آوردن.
وش ( vosh ) : [ اصطلاح چوپانی ] هش برای راندن الاغ .
یخ ( yekh ) : [ اصطلاح چوپانی ] صوتی برای راندن بز.
پری ( peri ) : [ اصطلاح چوپانی ] صوتی برای راندن گوسفند.
هاره ( hara ) : [ اصطلاح چوپانی ] صدای الاغ.
اوشا ( owsha ) : [ اصطلاح چوپانی ] آغل.
تری ( tri ) : [ اصطلاح چوپانی ] طناب بافته شده ای که برای بستن بزغاله ها استفاده میشود.
کیفار ( kifar ) : [ اصطلاح چوپانی ] فلاخن قلماسنگ. به زبان ترکی " سوپاند " و به سنگی که توسط آن آنداخته می شود "سوپادداشی " گفته می شود .
تربه ( torba ) : [ اصطلاح چوپانی ] قلب توبره. در زبان ترکی" توربا"
آحور ( ahor ) : [ اصطلاح چوپانی ] آخور معمولا در لری نقطه ی "خ" می افتد : خونه: حونه - خالو : حالو.
اوسار ( owsar ) : [ اصطلاح چوپانی ] افسار.
گلون ( gelun ) : [ اصطلاح چوپانی ] پستان بز و گوسفند این واژه در رمان تنگسیر صادق چوبک نیز آمده است.
چرمه ( charma ) : [ اصطلاح چوپانی ] الاغ که رنگی مایل به سیاه دارد.
گزه ( gaza ) : [ اصطلاح چوپانی ] الاغ ی که رنگی مایل به قهوه ای دارد
خر سوز ( khar e sowz ) : [ اصطلاح چوپانی ] الاغ سفید.
زرده ( zarda ) : [ اصطلاح چوپانی ] الاغ زرد.
پیسه ( pesa ) : [ اصطلاح چوپانی ] گاو سیاه و سپید.