شور زدن

لغت نامه دهخدا

شور زدن. [ زَ دَ ] ( مص مرکب ) ( ...دل ) دل شور زدن. در تداول زنان ، مضطرب و نگران بودن برای غایبی یا امری مکروه که سپس اتفاق می افتد. دلواپس بودن. در هراس بودن از احتمال سوئی. نگران و مضطرب بودن. اضطراب قلب داشتن. مضطرب شدن. اضطراب و قلق که از دیر رسیدن کسی یا خبری و مانند آن پیدا آید. مضطرب بودن از عدم آگاهی. مضطرب و نگران بودن از ترس وقوع حادثه ناگوار: دلم شور میزند. دیگر دلت شور نزند من دیر خواهم آمد. بچه ها دیر کرده اند، دلم شور میزند. ( از یادداشت مؤلف ). دچار نگرانی و اضطراب شدن. دلهره و اضطراب ناشی از بی خبری از چیزی یا کسی یا ناشی از گرفتاریهایی که ممکن است بعداً برای آدم رخ دهد. ( فرهنگ عامیانه جمالزاده ).

فرهنگ فارسی

دل شور زدن دلواپس بودن

فرهنگ معین

(زَ دَ ) (مص ل . ) (عا. ) مضطرب بودن .

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از کتاب فرهنگ عاشورا است
از اصطلاحات خاص عزاداری و نوحه خوانی است. وقتی سینه زنی یا زنجیر زنی به نقطه اوج خود می رسد، ریتم حرکات و صداها سریعتر و پرشورتر شده، با کلماتی همچون «حسین حسین » و... بر سر و سینه می زنند.
گاهی هم کسانی در این حال غش می کنند و از خود بی خود می شوند، آنان را از میان جمع بیرون برده، آب به چهره اش می ریزند تا به خود آید. وقتی دسته های عزادار و زنجیرزن به حال «شور» می رسند، طبل هاو سنج ها را با شدت بیشتری به صدا درمی آوردند. این حالت در عزاداری های برخی شهرها بیشتر رایج است.
جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.

پیشنهاد کاربران

شور زدن: [اصطلاح مداحی ] حالت عزاداری با زمزمه و بر سر و سینه زدن، به صورت ممتد و بی فاصله است. معمولاً این شیوه، در اواخر برنامه مداحی و با هدایت مداح، صورت می گیرد.

بپرس