پیشنهاد‌های علی باقری (٣٨,٢٧٠)

بازدید
٢٥,٨٥١
تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن خانه ؛ محل عصاری. عصارخانه. جایگاه روغنگیری : کعبه روغن خانه دان و روز شب گاو خراس گاو پیسه گرد روغن خانه گردان آمده. خاقانی.

پیشنهاد
٠

روغن در چراغ کردن ؛ ریختن روغن در چراغ. - || کنایه از توجه کردن و محبت نمودن به کسی : نبرد بهره دل از چرب نرمی خوبان درین چراغ نکردند روغن خود را. ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن منداب ؛ روغنی که از دانه های گیاه منداب گیرند و مصرف صنعتی دارد. ( فرهنگ فارسی معین ) . و رجوع به روغن چراغ شود.

پیشنهاد
٠

روغن بچراغ دادن ؛ کنایه از رشوه دادن به ارباب شرع و ارباب مناصب. ( لغت محلی شوشتر ) . - || نیکوکاری را نیز گویند. ( لغت محلی شوشتر ) .

پیشنهاد
٠

روغن بر آتش زدن ؛ روغن ریختن بدان. ( از آنندراج ) . کنایه از سخت مشتعل نمودن آن. تیز کردن آتش است خواه حقیقی و خواه مجازی که مراد خشم و غضب و گاه و ش ...

پیشنهاد
٠

روغن پیشکی به چراغ دادن ؛ کنایه از خیرات و مبرات و ایثار به مستحقین است. ( لغت محلی شوشتر ) .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن نیلوفر ؛ روغنی که از عصاره نیلوفر به دست آید و قویتر از روغن بنفشه است و مصرف دارویی دارد. ( از اختیارات بدیعی ) .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن وازلین ؛ روغنی که از نفت به دست آید و مصرف درمانی دارد. ( از یادداشت مؤلف ) . رجوع به وازلین شود.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن یاسمین ؛ روغن زنبق. ( دهار ) ( یادداشت مؤلف ) . محلل و ملطف است لقوه و فالج و عرق النسا را نافع. ( از اختیارات بدیعی ) : جز از بهر مالش نجوید ت ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن نباتی ؛ روغنی که از گیاهها و دانه های آنها به دست می آرند. مقابل روغن کرمانشاهی.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن ناردین ؛ روغنی که از ترکیب ناردین یعنی سنبل رومی با راسن و بلسان و عود و غیره به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن نارگیل ؛ روغنی که از درون بر میوه نارگیل گیرند و جزو روغنهای خوراکی است. ( فرهنگ فارسی معین ) .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن نرگس ؛ از کنجد مقشر و زرده تخم نرگس به نسبت دو بر یک به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن مصر ( مصری ) ؛ روغن بلسان. ( از ناظم الاطباء ) ( از برهان ) ( از آنندراج ) : روغن مصری و مشک تبتی را در دو وقت هم معرف سیر باشد هم مزکی گندنا. ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن مصطکی ؛ مرکب از روغن کنجد یا روغن گل سرخ با مصطکی است. ( از اختیارات بدیعی ) .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن مورد ؛ از ترکیب آب مورد با روغن کنجد یا بادام به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن مار ؛ از جوشانیدن مار در روغن کنجد به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن مازریون ؛ روغنی که از ترکیب جوشیده مازریون و روغن بادام به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن ماشین ؛ ماده روغنی شکل که از محصولات نفت طبیعی است و برای چرب کردن ماشینها بکار رود و آن اقسام مختلف دارد که برخی جامدتر و پاره ای مایعترند. ( ف ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن مرزنگوش ؛که از ترکیب برگهای مرزنگوش با روغن کنجد به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن لادن ؛ از ترکیب روغن مورد با لادن به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن لاله ؛ از ترکیب گل لاله با روغن زیت به دست آید و با پیه مرغ و پیه مرغابی ترکیب شود. ( از اختیارات بدیعی ) .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن لوریه ؛ روغن درخت غار است و برای تسریع نمو سم اسب به شکل مالیدنی به کار می برند. ( از درمان شناسی دکتر عطایی ج 1 ص 446 ) .

پیشنهاد
٠

روغن گل ؛ روغنی که گل سرخ در آن پخته باشند. ( ناظم الاطباء ) . و رجوع به روغن گل سرخ شود. - روغن گل بادام ؛ روغنی که از پروردن بادام مقشر در میان و ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن گل سرخ ؛ روغنی است که از ترکیب ورق گل سرخ تازه در روغن کنجد به دست آید و مصرف دارویی دارد. ( از اختیارات بدیعی ) .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن گاوشیر ( جاوشیر ) ؛ از ترکیب گاوشیر با کندر و چند ماده دیگر به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن گردو ؛ روغنی که از مغز دانه گردو گیرند، هم خوراکی است و هم استفاده صنعتی دارد. ( فرهنگ فارسی معین ) .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن گل ؛ روغنی که گل سرخ در آن پخته باشند. ( ناظم الاطباء ) . و رجوع به روغن گل سرخ شود.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن کندر ؛ از ترکیبات کندر با صبر و مصطکی و زهره گاو و غیره به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن کنوپود ( یا روغن قازیاقی ) ؛را در آمریکا استخراج می کنند و آن مایعی است کمی زردرنگ با بویی نظیر بوی کافور و تربانتین تلخ مزه و لب گز و در ده قسم ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن کوکنار ؛ روغن خشخاش. رجوع به ترکیب روغن خشخاش شود.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن کنجد ؛ دهن الحل و دهن سمسم نیز نامند. ( تحفه حکیم مؤمن ) . حل. ( دهار ) . سلیط. شیره. شیرج. دهن السمسم. دهن الحل. دهن الجلجلان. ( یادداشت مؤلف ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن کرچک ؛ روغن بیدانجیر. روغن چراغ. دهن الخروع. ( یادداشت مؤلف ) . و رجوع به روش تهیه مواد آلی ص 157 شود.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن کراث ؛ از ترکیب آب کراث با روغن کنجد به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن کمان ؛ روغنی باشد که به درد کمان آید ( آنندراج ) . روغن سندروس است که به عربی دهن الصوابی گویند. ( انجمن آرا ) : زور بازو طلب که لقمه مرد چرب از ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن کتان ؛ روغنی که از کتان به دست آورند. رجوع به درمان شناسی دکتر عطایی ج 1 ص 446 شود.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن کدو ؛ که از ترکیب آب کدو یا دانه کدوبا روغن بادام یا کنجد به دست آید و مصرف دارویی دارد. ( از اختیارات بدیعی ) .

پیشنهاد
٠

روغن کدو مالیدن ؛ تملق و خوشامد خشک کردن. ( آنندراج ) : با می کشان سلوکش باشد به چرب و نرمی مالی به زاهد خشک گر روغن کدو را. اسماعیل ایما ( از آنندر ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن قسط ؛ که از ترکیب قسط و فلفل و چند ماده دیگر به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن کاد ؛ روغنی است که از تقطیر چوب تنه های کهن یک نوع کادیر که در جنوب فرانسه و اسپانیا و غیره می روید استخراج می کنند. روغن کاد را نباید با روغن ک ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن کبریت ؛ روغنی که از کبریت ( گوگرد ) گیرند و کیمیاگران به کار برند. ( از لغت محلی شوشتر ) . - || کنایه از دنائت و لئامت و خست هم هست و لئیم و خ ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن قاز ؛ به معنی روغن که از بنگ کشند و داخل معاجین سازند. ( از آنندراج ) .

پیشنهاد
٠

مگر این روغن قاز دارد ؟؛ یعنی ترجیح این را بر دیگران علتی نیست. ( یادداشت مؤلف ) .

پیشنهاد
٠

روغن قاز مالیدن ؛ کنایه از تملق و خوشامد کردن و فریب دادن. ( از غیاث اللغات ) ( از آنندراج ) : ز زاهد چرب و نرمی چشم نتوان داشت در محفل نمالد تا بط م ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن طلق ؛ حل کرده طلق که همچون روغن باشد : ژاله بر آن شمع ریخت روغن طلق از هوا تا نرسد شمعرا زآتش لاله عذاب. خاقانی. صاحب برهان می نویسد: هر که حل ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن عسل ؛ موم. ( منتهی الارب ) .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن فرفیون ؛ از ترکیب قسط تلخ و پودنه کوهی و غیره به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن شاهدانه ؛ روغنی که از دانه های شاهدانه گیرند و مصرف صنعتی دارد. ( فرهنگ فارسی معین ) . و رجوع به شاهدانه شود.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن شقایق ؛ که از ترکیب شقایق و بادام به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن شونیز ؛ که از ترکیب شونیز و مغز بادام تلخ کوهی به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .