پیشنهاد‌های علی باقری (٢٩,٩٠٩)

بازدید
١٤,٤٠٣
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

امانت گزار: امانت گذار: گزاردن یعنی" به جا آوردن"، ادا کردن" به کسی که امانت را ادا می کند. یعنی باز پس می دهد اما امانت گذار با حرف "ذ" اگر به کار ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

امانت گزار: امانت گذار: گزاردن یعنی" به جا آوردن"، ادا کردن" به کسی که امانت را ادا می کند. یعنی باز پس می دهد اما امانت گذار با حرف "ذ" اگر به کار ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

اَمارات: جمع اَماره. به معنای نشانه و قرینه است اِمارات: ج اِمارت، حکومت امیر، امیر نشین اما رات به فتح اول، جمع اَماره به معنای نشانه و قرینه است. " ...

پیشنهاد
١

جامه به نیل زدن: کنایه از تعزیت و ماتم داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ثابت: ثابت یا ستارگان ایستاده ستارگانی باشند بر همه ی آسمانها پراکنده و دوری ایشان همیشه یکسان است چنانکه یکی به دیگر نزدیکتر و دورتر نشود و به پارسی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

اِلهه: آلهه: این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. الهه ( elāhe ) که الاهه نیز نوشته می شود، مونث ( اله ) ( elāh ) و به معنای "ربة النوع" یا" ایزد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

اِله: اَلله: این دو کلمه دو تلفظ مختلف و دو املای مختلف دارند و نباید آنها را با هم اشتباه کرد. اِله ( elāh ) به کسر اول، بر وزن "مثال" است و با یک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

اِله: اَلله: این دو کلمه دو تلفظ مختلف و دو املای مختلف دارند و نباید آنها را با هم اشتباه کرد. اِله ( elāh ) به کسر اول، بر وزن "مثال" است و با یک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

واژه ی انگلیسی cedar با واژه " سدر " و سرو کوهی " سنجیدنی است. این واژه در آلمانی Zeder ، اسپانیاییcedro آمده است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

واژه ی کهف عربی با واژه cave انگلیسی سنجیدنی است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

واژه انگلیسی cave به معنی "غار " در زبان های : آلمانی Hōhle ، اسپانیاییcueva ، پرتغالی caverna ؛ترکی : کئهول یا mağara، عربی kahf ( کهف ) ، لاتین cav ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

واژه ی انگلیسی و فرانسوی capable با واژه " قابل " و " قابلیت "فارسی سنجیدنی است . این واژه در زبان سوئدی kapabel , در عربی قادر , آمده است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

واژه ی انگلیسی canary همان واژه ی قناری فارسی می باشد .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

کرّنای : دکتر کزازی در مورد واژه ی " کرّنای " می نویسد : ( ( کرّنای : ریختی است از " کارنای " که از دو پاره ی : کار/ نای ساخته شده است و به معنی شیپو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

راغ : به معنی دشت و دامنه ی کوه ، در پهلوی با همین ریخت بکار می رفته است . ( ( به بالای ایوان او راغ نیست به پهنای میدان او باغ نیست ) ) ( نامه ی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پرداختن جای: دکتر کزازی در مورد واژه ی " پرداختن جای " می نویسد : ( ( پرداختن جای در معنی "تهی ساختن جای از مردمان و خالی کردن" به کار برده شده است. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

ستاره زدن: دکتر کزازی در مورد واژه ی "ستاره زدن: " می نویسد : ( ( ستاره گونه ای از خیمه بوده است که شامیانه خوانده می شده است این واژه تازی است و برآ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

ستاره زدن: دکتر کزازی در مورد واژه ی "ستاره زدن: " می نویسد : ( ( ستاره گونه ای از خیمه بوده است که شامیانه خوانده می شده است این واژه تازی است و برآ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

شیدوش: دکتر کزازی در مورد واژه ی " شیدوش" می نویسد : ( ( شیدوش نام یکی از پهلوانان سپاه منوچهر است . می تواند بود که این نام از دو پاره ی شید به معنی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

واژه ی fall انگلیسی با واژه ی" افول " به معنی غروب، و به آرامی پایین آمدن، و به پایین سقوط کردن سنجیدنی است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بوفالو در اصل به معنی خشم آلو، خشمگین، کودن، کند ذهن ، و همچنین بسیار رم کننده معنی می دهد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

واژه ی buy انگلیسی به معنی خرید کردن، خریدن و. . . با واژه ی" بیع "عربی به معنی معامله و خرید و فروش و معامله کردن سنجیدنی است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

واژه ی by انگلیسی همان تغییر یافته "با" فارسی است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

اَلَم: درد و رنج، دردمندی و رنجوری عَلَم: اسم علم، درفش و بیرق، سرشناس این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. الم به فتح اول و دوم ( که غالباً آن را ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

اَلَم: درد و رنج، دردمندی و رنجوری عَلَم: اسم علم، درفش و بیرق، سرشناس این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. الم به فتح اول و دوم ( که غالباً آن را ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

اِلْغا: لغو کردن، باطل کردن اِلْقا: تلقین کردن، آموختن، در ذهن کسی وارد کردن این کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. الغا با حرف ( غ ) به معنای "لغو کردن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

اِلْغا: لغو کردن، باطل کردن اِلْقا: تلقین کردن، آموختن، در ذهن کسی وارد کردن این کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. الغا با حرف ( غ ) به معنای "لغو کردن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

الجزایر/الجزیره: این دو نام را امروزه غالباً به غلط به کار می برند. الجزایر نام کشوری در شمال افریقاست. این کلمه در عین حال نام مهم ترین شهر و مرکز ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

اکثر: بیشتر یا بیشترین اکثریت: اسم مصدر، وضع و کمیّت بیشتر در مقابل اقلیت. این دو کلمه را نباید به جای هم به کار برد. اکثر صفت تفصیلی و به معنای "بی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

اکثر: بیشتر یا بیشترین اکثریت: اسم مصدر، وضع و کمیّت بیشتر در مقابل اقلیت. این دو کلمه را نباید به جای هم به کار برد. اکثر صفت تفصیلی و به معنای "بی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

اکثراً: در عربی کلمه اکثر، مانند دیگر کلمات بر وزن " افعل "غیر منصرف است و تنوین نمی گیرد و بنابراین اکثراً نیز مانند اقلاً از لحاظ دستور زبان عربی غ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

اَقَلّاً: کلمه ی اَقَلّ درعربی غیر مصرف است و تنوین نمی گیرد. بنابراین ساخت کلمه ی اقلاً بر خلاف قاعده است، اما این کلمه در فارسی چه در نوشتار و چه د ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

اَقشار: این کلمه که در سال های اخیر به عنوان جمع قِشْر رایج شده است در عربی به کار نمی رود و استعمال آن غلط است ( جمع قشر در عربی قُشور است که در فا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

اِقْدام: قدم پیش گذشتن برای انجام دادن کاری اَقدام: جمع قدم، گام ها این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. اقدام به کسر اول و سکون دوم مصدر و به معنا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اقبال کردن/استقبال کردن: اقبال کردن بر ( یا به ) به معنی" روی آوردن به، توجه کردن به":"چون دنیا بر تو اقبال کرد خرج کن که بنکاهد" بعضی از فضلا معتقد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اقبال کردن/استقبال کردن: اقبال کردن بر ( یا به ) به معنی" روی آوردن به، توجه کردن به":"چون دنیا بر تو اقبال کرد خرج کن که بنکاهد" بعضی از فضلا معتقد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

اِفْلیج/مَفْلوج: افلیج به معنای" کسی که قسمتی از تنش بی حس شده و از کار افتاده باشد" از ساخته های فارسی زبانان در دوران متاخّر است و در عربی به کار ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اِفْلیج/مَفْلوج: افلیج به معنای" کسی که قسمتی از تنش بی حس شده و از کار افتاده باشد" از ساخته های فارسی زبانان در دوران متاخّر است و در عربی به کار ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

اَفْکار: جمع فکر، اندیشه ها اَفْگار:زخمی. این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. افکار ( جمع فکر ) به معنای" اندیشه ها" است، ولی افگار ( با حرف گ ) ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

اَفْکار: جمع فکر، اندیشه ها اَفْگار:زخمی این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. افکار ( جمع فکر ) به معنای" اندیشه ها" است، ولی افگار ( با حرف گ ) وا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

اَفغان: اهل کشور افغانستان اَفغانی: منسوب به افغان ها اهل کشور افغانستان را باید افغان بنامیم و نه افغانی، چنانکه اهل کشور ترکیه و استان کردستان را ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

اَفغان: اهل کشور افغانستان اَفغانی: منسوب به افغان ها اهل کشور افغانستان را باید افغان بنامیم و نه افغانی، چنانکه اهل کشور ترکیه و استان کردستان را ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

افزودن: این فعل هم به صورت متعددی به کار می رود و هم به صورت لازم یا به بیان دیگر هم به معنای" اضافه کردن" است و هم به معنای "اضافه شدن". ( غلط نن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

اِفریقا: از قدیم به کسر اول تلفظ می شده است و نه با" الف" ممدود و به صورت آفریقا. امروزه هم صحیح تر آن است که به صورت ِافریقا خوانده و نوشته شود. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

اِفراط: زیاده روی کردن در کاری تَفریط: کوتاهی کردن در کاری در گفتار و نوشتار غالباً ترکیب افراط و تفریط را به عنوان مترادف به کار می برند و حال آنکه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

اِفراط: زیاده روی کردن در کاری تَفریط: کوتاهی کردن در کاری در گفتار و نوشتار غالباً ترکیب افراط و تفریط را به عنوان مترادف به کار می برند و حال آنکه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اِعْلان:آگاه کردن، خبر دادن اِعلام: علنی کردن، آشکار ساختن این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. اعلام به کسر اول به معنای" آگاه کردن" و" خبر دادن" ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اَعْلام: بزرگان، اسم های خاص، پرچم ها اِعْلام: آگاه کردن، خبر دادن این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. اَعْلام ( جمع عَلَم ) به چند معنی است: یکی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

اِعْطا: عَطا: اعطا به کسر اول و سکون دوم، و عَطا، به فتح اول، به معنای" بخشش کردن" و نیز "بخشش" است. ترکیب فعلی آنها در فارسی اِعطا کردن و عَطا کرد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

اِعزام: این کلمه در زبان عربی نیامده است، ولی امروزه در فارسی، خاصه در اصطلاح نظامی" اعزام نیرو" چندان متداول است که دیگر نمی توان آن را غلط دانست با ...