پیشنهادهای علی باقری (٢٩,٩٠٩)
با ثروت: ثروتمند. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳۵۸ ) .
با بزن اهداب: سیخ مژه ها. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱٠۱ ) .
با اندیشه: بیمناک. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۴ ) .
پدرود: دکتر کزازی در مورد واژه ی "پدرود " می نویسد : ( ( پدرود ریختی کهن تر از " بدرود" است و این هر دو ریخت های پساوندی از "درود" به معنی تندرستی و ...
یاور: دکتر کزازی در مورد واژه ی "یاور " می نویسد : ( ( یاور ریختی است برآمده از "یار ور" که ریخت پساوندی" یار " است و در همان معنی: یاریگر و کمک رسان ...
کُله: دکتر کزازی در مورد واژه ی "کله " می نویسد : ( ( کله kola به معنی کاکل و طرّه است و ریختی از" کلاله". می تواند بود که ستاک واژه همان باشد که در ...
یله: دکتر کزازی در مورد واژه ی " یله" می نویسد : ( ( یله به معنی" رها " است؛ "شیر یله" شیری است که از بند رسته است نیز شرزه و به نیرو است. می تواند ب ...
گیلان: گیلان را با سرزمینی که در اوستا وَر ِنه نامیده شده است سنجیده اند و یکی دانسته اند. ( ( اَبا گنج و پیلان و با خواسته پذیره شدن را، بیاراسته ...
ایمای عقل:اشارت کردن خرد. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۶۵ ) .
ایمان غلاظ: سوگندهای شدید. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۷۱ ) .
ایفای حق: تمام دادن حق. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۱۱ ) .
ایزد تعالی: خدای والا. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۶۳ ) .
ایراد کردن: وارد نمودن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۵۴۲ ) .
ایجاب طبیعت: وجوب طبع. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۸۵ ) .
ایثار کردن: بخشیدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۳۶ ) .
ایام نامرادی: روزگار ناکامی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۱۶ ) .
ایام صبی: روزگار کودکی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۷۷ ) .
ایام دولت: روزگار بختیاری. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۵٠ ) .
ایام البیض کهولت: روزهای میانگین پیری. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴ ) .
اهم مهمات: ضروری ترین کارهای مهم ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۱۱ ) .
اهمال ورزیدن: کاهلی کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۸ ) .
اهمال رفتن: فروگذاشتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳۹۵ ) .
اهل عصر: مردم زمانه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۵ ) .
اهل کار: کاردان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳۷۸ ) .
اهل ظلامات: دادخواهان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۵۱۵ ) .
اهل دیوان: دیوانیان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۵۱۴ ) .
اهل زمانه: مردم روزگار. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۳۷ ) .
اهل بیت: عیال و اولاد. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۳۳ ) .
اهل بصیرت:صاحب بینش. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ) .
اهتزاز نمودن: شاد شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۵۳۳ ) .
اهتزاز کردن: شادی نمودن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۹۷ ) .
اهانت باطل: خوار داشت باطل. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۹۱ ) .
اول الفکر: اندیشه ی نخست ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۲ ) .
اول قدم: گام نخست. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۵٠۶ ) .
اوقات عمر: گاه های زندگی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۵۶ ) .
اوعیه ی ضمیر: ظرف های درون. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۶ ) .
اوضاع و اشراف:ج وضیع و شریف، فرومایگان و بلندپایگان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۷۷ ) .
اوصاف حمیده: صفت های ستوده. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۵۱ ) .
اوساط حشم: طبقات میانگین پیروان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴٠۹ ) .
اوتاد طالع و غارب: میخ های طلوع و غروب کننده، کنایه از ستارگان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۵٠ ) .
اواخر عمر: پایان زندگی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۸ ) .
انیاب نوایب: دندان های بلاها. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴۷ ) .
انها کردن: خیر رسانیدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۵٠ ) .
انهاض نمودن: برانگیختن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴۷۲ ) .
انهار بیان: اضافه ی تشبیهی، جویهای فصاحت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۷ ) .
انگشت نمای: مورد اشاره. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۸٠ ) .
انگشت ندامت خاییدن: پشیمان شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۳۱ ) .
انگشت در دندان گرفتن: متحّیر شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴۷۲ ) .
انگشت تحّیر در دندان ماندن: شگفت زده شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴۲ ) .
انگشت. . . بر زمین نهادن: تواضع کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۷۴ ) .