پیشنهاد‌های علی باقری (٣٧,٥٣٤)

بازدید
٢٤,٢٠١
تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روم پرور ؛ پرورنده روم ، یعنی سرزمین سفیدپوستان و مردم سفیدپوست. پرورنده سپیدروی و سپیدپوست : ای چاوش سپید تو هم خادم سیاه خورشید روم پرور و ماه حبش ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روم ستاننده ؛ گیرنده کشور روم : سلطنت اورنگ خلافت سریر روم ستاننده ابخازگیر. نظامی.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روم و حبش ؛ روزگار و عالم به اعتبار روز و شب یا سپیدی روز و سیاهی شب. ( از ناظم الاطباء ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دریای روم ؛ بحرالروم. بحرالمتوسط. بحرالابیض المتوسط. دریای مدیترانه. ( یادداشت مؤلف ) . و رجوع به مدیترانه شود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیبای روم ؛ نوعی دیبا که از روم قدیم می آورده اند : بر در هر دکان طوایف بغداد و خزهای کوفه و دیبای روم. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 53 )

پیشنهاد
٠

روگردان نبودن از کاری ؛ اعراض نکردن از آن. ترک نگفتن آن را. امتناع و اباء نداشتن از آن : از یک لنگری پلو، از یک قرابه شراب رو گردان نیست. ( از یادداش ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بحر روم ؛ بحرالروم. دریای روم. ( یادداشت مؤلف ) . مدیترانه. ( ناظم الاطباء ) : وز بهر خز و بز و خورشهای چرب و نرم گاهی به بحررومی و گاهی به کوه غور. ...

پیشنهاد
٠

روگردان شدن از کاری یا چیزی ؛ منصرف شدن از آن. ترک گفتن آن را. ( از یادداشت بخط مؤلف ) . روی برگرداندن : بضرورت روگردان شده میل سمرقند نمود. ( تذکره ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روکش کردن ؛ ورقه ای از چوب گردو یا چوب دیگر را بر چوبی از جنس پست کشیدن. پوشانیدن نجار روی در و میز و غیره را با ورقه ای از چوب گرانبهاتر. ( از یاددا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فروروفتن ؛ رفتن. روفتن. پاک کردن. زایل کردن : به سلطانی چو شه نوبت فروکوفت غبار فتنه از گیتی فروروفت. نظامی.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی روغنی ؛ نداشتن روغن. عاری از چربی و روغن بودن : دریغا چراغی بدین روشنی بخواهدنشستن ز بی روغنی. نظامی. و رجوع به ترکیب تهی روغنی شود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تهی روغنی ؛ از روغن خالی بودن. بی روغنی : مدار از تهی روغنی دل به داغ که ناگه زپی برفروزد چراغ. نظامی. و رجوع به ترکیب بی روغنی شود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- روغن خود ؛ کنایه از مذهب و دین خود. ( از ناظم الاطباء ) ( برهان ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ) .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن خانه ؛ محل عصاری. عصارخانه. جایگاه روغنگیری : کعبه روغن خانه دان و روز شب گاو خراس گاو پیسه گرد روغن خانه گردان آمده. خاقانی.

پیشنهاد
٠

روغن در چراغ کردن ؛ ریختن روغن در چراغ. - || کنایه از توجه کردن و محبت نمودن به کسی : نبرد بهره دل از چرب نرمی خوبان درین چراغ نکردند روغن خود را. ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن منداب ؛ روغنی که از دانه های گیاه منداب گیرند و مصرف صنعتی دارد. ( فرهنگ فارسی معین ) . و رجوع به روغن چراغ شود.

پیشنهاد
٠

روغن بچراغ دادن ؛ کنایه از رشوه دادن به ارباب شرع و ارباب مناصب. ( لغت محلی شوشتر ) . - || نیکوکاری را نیز گویند. ( لغت محلی شوشتر ) .

پیشنهاد
٠

روغن بر آتش زدن ؛ روغن ریختن بدان. ( از آنندراج ) . کنایه از سخت مشتعل نمودن آن. تیز کردن آتش است خواه حقیقی و خواه مجازی که مراد خشم و غضب و گاه و ش ...

پیشنهاد
٠

روغن پیشکی به چراغ دادن ؛ کنایه از خیرات و مبرات و ایثار به مستحقین است. ( لغت محلی شوشتر ) .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن نیلوفر ؛ روغنی که از عصاره نیلوفر به دست آید و قویتر از روغن بنفشه است و مصرف دارویی دارد. ( از اختیارات بدیعی ) .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن وازلین ؛ روغنی که از نفت به دست آید و مصرف درمانی دارد. ( از یادداشت مؤلف ) . رجوع به وازلین شود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن یاسمین ؛ روغن زنبق. ( دهار ) ( یادداشت مؤلف ) . محلل و ملطف است لقوه و فالج و عرق النسا را نافع. ( از اختیارات بدیعی ) : جز از بهر مالش نجوید ت ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن نباتی ؛ روغنی که از گیاهها و دانه های آنها به دست می آرند. مقابل روغن کرمانشاهی.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن ناردین ؛ روغنی که از ترکیب ناردین یعنی سنبل رومی با راسن و بلسان و عود و غیره به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن نارگیل ؛ روغنی که از درون بر میوه نارگیل گیرند و جزو روغنهای خوراکی است. ( فرهنگ فارسی معین ) .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن نرگس ؛ از کنجد مقشر و زرده تخم نرگس به نسبت دو بر یک به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن مصر ( مصری ) ؛ روغن بلسان. ( از ناظم الاطباء ) ( از برهان ) ( از آنندراج ) : روغن مصری و مشک تبتی را در دو وقت هم معرف سیر باشد هم مزکی گندنا. ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن مصطکی ؛ مرکب از روغن کنجد یا روغن گل سرخ با مصطکی است. ( از اختیارات بدیعی ) .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن مورد ؛ از ترکیب آب مورد با روغن کنجد یا بادام به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن مار ؛ از جوشانیدن مار در روغن کنجد به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن مازریون ؛ روغنی که از ترکیب جوشیده مازریون و روغن بادام به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن ماشین ؛ ماده روغنی شکل که از محصولات نفت طبیعی است و برای چرب کردن ماشینها بکار رود و آن اقسام مختلف دارد که برخی جامدتر و پاره ای مایعترند. ( ف ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن مرزنگوش ؛که از ترکیب برگهای مرزنگوش با روغن کنجد به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن لادن ؛ از ترکیب روغن مورد با لادن به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن لاله ؛ از ترکیب گل لاله با روغن زیت به دست آید و با پیه مرغ و پیه مرغابی ترکیب شود. ( از اختیارات بدیعی ) .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن لوریه ؛ روغن درخت غار است و برای تسریع نمو سم اسب به شکل مالیدنی به کار می برند. ( از درمان شناسی دکتر عطایی ج 1 ص 446 ) .

پیشنهاد
٠

روغن گل ؛ روغنی که گل سرخ در آن پخته باشند. ( ناظم الاطباء ) . و رجوع به روغن گل سرخ شود. - روغن گل بادام ؛ روغنی که از پروردن بادام مقشر در میان و ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن گل سرخ ؛ روغنی است که از ترکیب ورق گل سرخ تازه در روغن کنجد به دست آید و مصرف دارویی دارد. ( از اختیارات بدیعی ) .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن گاوشیر ( جاوشیر ) ؛ از ترکیب گاوشیر با کندر و چند ماده دیگر به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن گردو ؛ روغنی که از مغز دانه گردو گیرند، هم خوراکی است و هم استفاده صنعتی دارد. ( فرهنگ فارسی معین ) .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن گل ؛ روغنی که گل سرخ در آن پخته باشند. ( ناظم الاطباء ) . و رجوع به روغن گل سرخ شود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن کندر ؛ از ترکیبات کندر با صبر و مصطکی و زهره گاو و غیره به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن کنوپود ( یا روغن قازیاقی ) ؛را در آمریکا استخراج می کنند و آن مایعی است کمی زردرنگ با بویی نظیر بوی کافور و تربانتین تلخ مزه و لب گز و در ده قسم ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن کوکنار ؛ روغن خشخاش. رجوع به ترکیب روغن خشخاش شود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن کرچک ؛ روغن بیدانجیر. روغن چراغ. دهن الخروع. ( یادداشت مؤلف ) . و رجوع به روش تهیه مواد آلی ص 157 شود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن کنجد ؛ دهن الحل و دهن سمسم نیز نامند. ( تحفه حکیم مؤمن ) . حل. ( دهار ) . سلیط. شیره. شیرج. دهن السمسم. دهن الحل. دهن الجلجلان. ( یادداشت مؤلف ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن کراث ؛ از ترکیب آب کراث با روغن کنجد به دست آید. ( از اختیارات بدیعی ) .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن کمان ؛ روغنی باشد که به درد کمان آید ( آنندراج ) . روغن سندروس است که به عربی دهن الصوابی گویند. ( انجمن آرا ) : زور بازو طلب که لقمه مرد چرب از ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن کتان ؛ روغنی که از کتان به دست آورند. رجوع به درمان شناسی دکتر عطایی ج 1 ص 446 شود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن کدو ؛ که از ترکیب آب کدو یا دانه کدوبا روغن بادام یا کنجد به دست آید و مصرف دارویی دارد. ( از اختیارات بدیعی ) .