پیشنهادهای علی باقری (٢٩,٨٨٣)
کریم العفو ؛ بخشنده عفو و از صفات خدای تعالی است : یا کریم العفو ستارالعیوب انتقام ازما مکش اندر ذنوب. مولوی.
رجل کریم ؛ یعنی مرد سخی بخشنده و گفته اند: کریم کسی است که سودرساند بلاعوض و کرم افاده آنچه راست که سزاوار است بدون عوض پس آنکه مال بخشد بعوض جلب نفع ...
کریم السجایا؛ نیکوخصال. نیک خصلت : کریم السجایا جمیل الشیم نبی البرایا شفیعالامم. سعدی ( بوستان ) .
کریم الشیم ؛ نیک خصال. نیک خصلت. کریم السجایا : داد ببین تا کجاست فضل ببین تا کراست کیست عظیم انفعال کیست کریم الشیم. منوچهری.
امروز و فردا ؛ همین روزها. بزودی.
امروز و فردا کردن ؛ دفع الوقت و تعلل کردن. ( آنندراج ) . بوعده گذرانیدن. سردوانیدن. دول دادن. دیر داشت. مماطله. تسویف. تطویش. ( از یادداشت مؤلف ) : ...
امروز را فردا کردن ؛ امروز و فردا کردن. دفع الوقت کردن : اﷲ اﷲ این جفا با ما مکن لطف کن امروز را فردا مکن. مولوی.
امروز روز ؛ بمعنی امروز است : از غم فردا هم امروز ای پسر بیغم شود هر که در امروز روز اندیشه فردا کند. ناصرخسرو.
تعمیم های بی قید و شرط
نظریه ی قرارداد اجتماعی.
فلسفه زبان متعارف
استدلال مابعد الطبیعی
استعاره های تحویل ناپذیر.
رابطه ی ظرف و مظروف
رابطه علت و معلول
معرفت پیشین
آب زیست شناسی
afferent motor aphasia: زبان پریشی حرکتی ( آوران )
پدیدار ساختن، به واقعیت درآوردن.
acoustico mnestic aphasia: زبان پریشی آکوستیکو - نستیک
:abbreviated speech گفتار اختصاری، گفتار کوتاه شده
عملیات عینی، عملکردهای عینی.
constructive apraxia کنش پریشی ساختمانی
gnostic region: منطقه شناختی ( در مغز )
مستقیم ( بی واسطه )
ذهنی گرایی[ زبان شناسی]
غلام کشمیری ؛ غلامی که از کشمیر باشد. غلام هندو.
غلام کشیک خانه ؛پاسبان که محافظت میکند. ( از آنندراج ) .
غلام هندو ؛ غلامی که از هند باشد. غلام سیاه : چون غلام هندویی کو کین کشد از ستیزه خواجه خود را میکشد. مولوی ( مثنوی ) .
غلام سرایی ، یا غلام خانگی ؛ غلامی که به اندرون و حرمخانه پادشاه یا امیر میتوانست برود، ظاهراً همان غلام خواجه سراست که مقابل غلام ساده است. بر در ب ...
غلام فلک بودن ؛ محکوم فلک بودن. ( از آنندراج ) . صاحب آنندراج گوید: غلام فلکم ؛ یعنی محکوم فلکم ، چون کاری خلاف توقع پیش آید این عبارت را گویند. در ف ...
غلام خواجه سرا ؛ یا غلام سرایی ، یا غلام خانگی ، غلامان خواجه سرا، گروهی از غلامان زیبارو بودند که خصی شده بودند و پشت سر شاه می ایستادند. در کتاب سا ...
غلام ساده ؛ غلامی که خصی نشده باشد. مقابل غلام خواجه سرا. در کتاب �سازمان اداری حکومت صفوی � آمده است : غلامان معمولی یا ساده از جوانانی بودند که داو ...
غلام ترک ؛ غلامی که از نژاد ترکان باشد. رجوع به تاریخچه غلام و بنده ذیل عنوان غلامان ترک در مطالب بعدی شود : چون شاه هند پیش و پسش ده غلام ترک از فر ...
غلام خاصه ، غلامان خاصه ؛ گروهی از غلامان بودند که در پشت سر پادشاهان می ایستادند. در تذکرةالملوک آمده : و غلامان خاصه در پشت سر پادشاهان ایستاده می ...
پسرگیر ؛ پسرخوانده را گویند.
پسرمرده ؛ آنکه پسر وی درگذشته است.
پسرزن ( با سکون راء ) ناپسری ؛ پسندر. ربیب. مادرش را بگیر تا پسرش به دو معنی پسرزنت باشد.
پسرشوهر ( با سکون راء پسر ) ؛ ناپسری. پسندر.
پسر خواهر ؛ خواهرزاده.
پسرزاده ؛ پسر پسر. دختر پسر. اَمرد؛ پسر ریش نیاورده.
پسرخواندگی ؛ متقدمین و اشخاص زمان حال را عادت این بوده و هست که بچگان غیر را برای خود برمیگزیدند و بجای اولاد خود شمرده حقوق وراثت و غیره را آن طرز ک ...
پسرِ پسر ؛ نوه. سبط.
پسرچه ؛ پسر کوچک.
پسر برادر ؛ برادرزاده. فرزند برادر.
پسران عنبر ؛ بلعنبر یعنی بنوالعنبر و آن قبیله ای است از بنی تمیم. ( منتهی الارب ) .
پسران خدای ؛ بعضی برآنند که قصد از این لفظ یا ملائکه یا ارواح طاهره می باشند لکن بعضی دیگر گویند که قصد از این لفظ اشخاص مقدس و محترمی هستند که پسران ...
پسران ؛ ابناء. ذکره. ( منتهی الارب ) . بنین. بنون. اغلمه.
شکل هندسی ؛ خطوط، سطوح و احجام مربوط به علم هندسه.
شکل مغنی ؛ شکل مثلثی است. رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون و ماده مغنی شود.