پیشنهادهای علی باقری (٣٨,٢٢٨)
سریعالتأثیر ؛ که زود متأثر و متألم شود.
سریع الحصول ؛ زودرس.
سریع الانهضام ؛ زودگوار.
سریع الانزال ؛ که زود آب او آید. سست کمر. که بوقت جماع خویشتن نگاه نتواند داشت.
سریع الامضاء ؛ زودگذر : شمشیر قضا نافع و سریعالامضاءاست. ( ترجمه تاریخ یمینی ) .
سریشم ماهی ؛ اسم فارسی غری السمک است. ( تحفه حکیم مؤمن ) . غری سمک سریش ماهی گویندش. ( الابنیه عن حقایق الادویه ) : به کردار سریشمهای ماهی همی برخاس ...
سریر مرده ؛ تابوت. ( ناظم الاطباء ) .
سریرمعدلت مصیر ؛ اورنگ عدالت. ( ناظم الاطباء ) .
آیه 86 سوره کهف: حَتَّیٰ إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِی عَیْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِنْدَهَا قَوْمًا ۗ قُلْنَا یَا ذَا الْقَرْ ...
سره کردن ؛ تجوید. ( دهار ) ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) . - || خوب کردن. نیکو کردن : راست کن لفظ و استوار بگو سره کن راه و پس دلیر بتاز. ...
سره فهم کردن ؛ : این طریقه سره فهم کند. . . ( کتاب النقض ص 480 ) . اولاً مذهب شیعه و همه اهل عدل در این مسئله سره فهم باید کردن تا شبهت این کلمات برخ ...
سره بودن ؛ مفید بودن : و سیب شکوک خشک بوده و معده را سره باشد. ( ذخیره خوارزمشاهی ) . و هم چنین منزلت �اخواننا� هم سره بودی اگر �بغوا علینا� از دنبال ...
سره دانستن ؛ خوب دانستن. کامل دانستن :. . . و هر عاقل و عالم که این تصنیف بخواند سره بداند و الحمد کما هو اهله. ( کتاب النقض ص 417 ) . اگرچه رافضی بو ...
سرور کائنات ؛ آن حضرت صلی اﷲ علیه و آله. ( ناظم الاطباء ) . پیغمبر اسلام.
سرورمجلس ؛ مهتر و خداوند مجلس. ( ناظم الاطباء ) .
سرود به مستان یاد دادن ؛ مثلی است مشهور، در مقامی گویند که شخصی کاری را که بدان اشتغال میداشت از چندروز فراموش کرده باشد و به تقریبی کسی به او یاد ده ...
سرور عالم ؛ پیغمبر : سرور عالم شه دنیا و دین سؤر مؤمن را شفا گفت ای حزین. شیخ بهایی.
طشت سرنگون ؛ کنایه از آسمان : چند خونهای هرزه خواهی ریخت زیر این طشت سرنگون بلند. خاقانی.
آتش سرکش ؛ آتش افروزنده : من از تخمه نامور آرشم چو جنگ آورم آتش سرکشم. فردوسی. چو آتش در دلم سرکش چه باشی بوقت خوشدلی ناخوش چه باشی. نظامی.
سر در جیب بردن ؛ غروب کردن. رجوع به سر شود.
حساب سرانگشتی ؛ با سرانگشت حساب کردن.
سرانگشت یا سَرِ انگشت به دندان گرفتن و گزیدن و خائیدن ؛ تعجب کردن : عیسی به رهی دید یکی کشته فتاده حیران شد و بگرفت به دندان سَرِ انگشت. ناصرخسرو. ...
سرانگشت یا سَرِ انگشت به دندان گرفتن و گزیدن و خائیدن ؛ تعجب کردن : عیسی به رهی دید یکی کشته فتاده حیران شد و بگرفت به دندان سَرِ انگشت. ناصرخسرو. ...
سرانگشت یا سَرِ انگشت به دندان گرفتن و گزیدن و خائیدن ؛ تعجب کردن : عیسی به رهی دید یکی کشته فتاده حیران شد و بگرفت به دندان سَرِ انگشت. ناصرخسرو. ...
از سرانگشت ؛ بطور غفلت و بدون ملاحظه و بدون تأمل. ( ناظم الاطباء ) .
سرانگشتان عنابی کردن ؛ کنایه از به رنگینی چیزی پرداختن. ( غیاث ) .
سرانجام دادن کاری ؛ از عهده برآمدن و درآمدن و پیش رفتن کار. پیش بردن کار. ( از مجموعه مترادفات چ هند ص 213 ) .
سرآغاز کردن ؛شروع کردن. آغاز نمودن : نخستین گره کز سخن باز کرد سخن را بچربی سرآغاز کرد. نظامی. چو شاه این سخن را سرآغازکرد چنان گنج سربسته را باز ک ...
ناسرایش ؛ لال.
سرائر الاَّثار ؛ عبارت از اسماء الهیه اند که مظهربواطن اکوانند: ظاهر اسما بود اکوان بنام باطن اکوان بود اسما تمام. ؟ ( از فرهنگ مصطلحات سجادی )
سرائرالربوبیة ؛ سرائر ربوبیت ، عبارت از ظهور رب است بصور اعیان. ( فرهنگ اصطلاحات عرفاء سجادی ص 217 ) .
ناسدید ؛ نادرست : گفت حق زَاهل نفاق ناسدید بأسهم مابینهم بأس شدید. مولوی.
سدنه سبعه ؛ هفت خانه ضحاک ساخته بود هر یک بنام یکی از کواکب سبعه سیاره و هر یک از آن خانه ها را به سادنی از علما سپرده بود طینقروس بابلی سادن خانه مر ...
سدرةالنبی ؛ درختی است که از معجزه آنحضرت ( ص ) دو شق شده بود. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ) .
سداد الثغر ؛ بند کردن راه درآمد دشمن. ( منتهی الارب ) .
سداد من عوز و سداد من عیش ؛ چیزی که بدان حاجت و فقر بند گردد. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) .
آیه 85 سوره کهف: فَأَتْبَعَ سَبَبًا ترجمه : فَأَتْبَعَ سَبَبًا پس او ( ذوالقرنین ) آن دانش و راهکار را دنبال کرد، و با استفاده از آن امور عالم را در ...
سداب اعریا. اسم سریانی فراسیون است. ( فهرست مخزن الادویه ) ( تحفه حکیم مؤمن )
سداب بری. برگش باریکتر و شاخش کمتر و بدبوتر و تندتر از بستانی و در چهارم گرم و خشک و سموم اقرب و در چهار درهم او کشنده تر از دفلی است و از ملاقات مطب ...
سداب کوهی : مریخ دلالت دارد برسپندان و گندنا و پیاز و. . . و سداب. ( التفهیم ) . و آن را چون ابزاری در غذاها بکار میبرده اند و گوشت آهو، خاصه که با ا ...
سد همدان ؛ این سد دراردیبهشت ماه 1338 هَ. ش. در شهر همدان شروع گردید و در سال 1342 اجازه بهره برداری آن داده شده است. این سد در حدود 280 متر طول و 54 ...
صدمرده حلاج بودن ؛ کنایه از: از عهده همه کس برآمدن. رجوع به صد شود.
سد گلپایگان ؛ این سد که شهر گلپایگان را مشروب میکند بر روی رودخانه اناربار احداث و فعالیت آن از سال 1332 هَ. ش. شروع و در 15 اردیبهشت ماه 1336 اجازه ...
سد محمدعلی میرزا ؛ در شوشتر برای تقسیم آب بنا شده و به فاصله 600 ذرع از دروازه گرگر واقع است. عرض سد 25 و ارتفاع آن 5 و طول 200ذرع و شعاع آن منحنی اس ...
سد میانکنگی ؛ در چهل کیلومتری زابل روی رودخانه هیرمند با بتون مسلح بنا شده. نوع سد دریچه دار و دارای ده دهانه میباشد. عرض هر دهانه 5/8 متر و ارتفاع آ ...
سد کرخه ؛ سد انحرافی کرخه بطول 192 متر و ارتفاع 4/5 متر است که برای عبور سیلابهای بزرگ بر روی رودخانه کرخه بسته شده است. این سد آب رودخانه کرخه را در ...
سد کرج ( سد امیرکبیر ) ؛ سد بتونی کرج روی رودخانه کرج در آذرماه سال 1337 هَ. ش. شروع شد و در سوم آبانماه 1340 مورد استفاده قرار گرفت. این سد 180 متر ...
سد کوهرنگ ؛ این سد بر روی رودخانه شیخ علیخان در کوههای بختیاری زده شده است. سد در حدود دو کیلومتر پائین تر از محل تلاقی آب کوهرنگ با آب شیخ علیخان وا ...
سد زهک ؛ از نوع سدهای دریچه دار است که با بتون مسلح در 27 کیلومتری شهر زابل بنا شده است و دارای 8 دهانه است ، که هر یک 5/80 متر ارتفاع و 8/30 متر طول ...
سد صیقلان رودبار ؛ رودخانه صیقلان بار که از شهر رشت میگذرد و با بندهای پوشالی برای رفاه حال کشاورزان بنا شده بود در سال 1326 هَ. ش. طرح ریزی و ساختما ...