پیشنهاد‌های علی باقری (٣٥,٥٧٦)

بازدید
٢٠,٩٦٠
پیشنهاد
٠

آیه 43 سوره کهف: وَلَمْ تَکُنْ لَهُ فِئَةٌ یَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا کَانَ مُنْتَصِرًا ترجمه : وَلَمْ تَکُنْ لَهُ فِئَةٌ در آن حال [هیچ ...

پیشنهاد
٠

آیه 42 سوره کهف وَأُحِیطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ یُقَلِّبُ کَفَّیْهِ عَلَیٰ مَا أَنْفَقَ فِیهَا وَهِیَ خَاوِیَةٌ عَلَیٰ عُرُوشِهَا وَیَقُولُ یَا لَیْ ...

پیشنهاد
٠

آیه 41 سوره کهف. أَوْ یُصْبِحَ مَاؤُهَا غَوْرًا فَلَنْ تَسْتَطِیعَ لَهُ طَلَبًا ترجمه : أَوْ یُصْبِحَ مَاؤُهَا یا آبِ آن به شکلی در آید که [به کلی] ...

پیشنهاد
٠

فَعَسَیٰ رَبِّی أَنْ یُؤْتِیَنِ خَیْرًا مِنْ جَنَّتِکَ وَیُرْسِلَ عَلَیْهَا حُسْبَانًا مِنَ السَّمَاءِ فَتُصْبِحَ صَعِیدًا زَلَقًا ترجمه : فَعَسَیٰ ر ...

پیشنهاد
٠

وَلَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَکَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ ۚ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْکَ مَالًا وَوَلَدًا ترجمه : و ...

پیشنهاد
٠

آیه 38 سوره کهف لَٰکِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّی وَلَا أُشْرِکُ بِرَبِّی أَحَدًا ترجمه : لَٰکِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّی ولی من [معتقدم که] اوخدایی است که ...

پیشنهاد
٠

آیه 37 سوره کهف. قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَ یُحَاوِرُهُ أَکَفَرْتَ بِالَّذِی خَلَقَکَ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاکَ رَجُلًا ترجمه ...

پیشنهاد
٠

آیه 36 سوره کهف. وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِنْ رُدِدْتُ إِلَیٰ رَبِّی لَأَجِدَنَّ خَیْرًا مِنْهَا مُنْقَلَبًا ترجمه : وَمَا أَظُنُّ گم ...

پیشنهاد
٠

آیه 35 سوره کهف وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ أَنْ تَبِیدَ هَٰذِهِ أَبَدًا ترجمه : وَدَخَلَ جَنَّتَهُ [روزی ] درحالی ...

پیشنهاد
٠

آیه 34 سوره کهف وَکَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِهِ وَهُوَ یُحَاوِرُهُ أَنَا أَکْثَرُ مِنْکَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا ترجمه : وَکَانَ لَهُ ثَمَرٌ ...

پیشنهاد
٠

ترجمه : کِلْتَا الْجَنَّتَیْنِ آتَتْ أُکُلَهَا وَلَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَیْئًا ۚ وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا کِلْتَا الْجَنَّتَیْنِ هر دو باغ، آ ...

پیشنهاد
٠

آیه 32 سوره کهف : وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَیْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَیْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَیْنَ ...

پیشنهاد
٠

آیه 31 سوره کهف أُولَٰئِکَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ یُحَلَّوْنَ فِیهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَیَلْبَسُونَ ثِ ...

پیشنهاد
٠

آیه 30 سوره کهف: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ إِنَّا لَا نُضِیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا ترجمه : إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا بی ...

پیشنهاد
٠

آیه 29 سوره کهف. وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ ۖ فَمَنْ شَاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْیَکْفُرْ ۚ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِینَ نَارًا أَح ...

پیشنهاد
٠

آیه 28 سوره کهف. وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ ۖ وَلَا تَعْدُ عَیْنَاکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْ ...

پیشنهاد
٠

آیه 27 سوره کهف. وَاتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنْ کِتَابِ رَبِّکَ ۖ لَا مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِهِ وَلَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا وَاتْلُ :بخوا ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

تلمیذ از دو بخش تشکل شده بخش اول آن از ریشه ( ( تلو ) ) عربی است که به معنی خواند است. تلو بر اساس قاعده زبان عربی به خاطر داشتن حرف عله به تلا تبدل ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

آلبرت ( Albert؛ با تلفظها و شکلهای گوناگون در زبانهای مختلف ) یک نام کوچک مردانه برگرفته از واژه های آلمانی adal ( نجیب ) و beraht ( تابناک ) است. د ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

بهیچ رو ؛ بهیچ طریق. بهیچ قسم. بهیچ صورت.

پیشنهاد
٠

روی کار برگشتن ؛ وضع ظاهر کار دگرگون شدن.

پیشنهاد
٠

کار کسی رو نداشتن ؛ به ظاهر جلوه و رونق نداشتن.

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

از آن رو ؛ از آن جهت. بدان علت : موی سفید را نه از آن رو کنم سیاه تا باز نوجوان شوم و صد کنم گناه نی جامه از برای مصیبت سیه کنند من موی از مصیبت پیری ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

از رو خواندن ؛ مقابل از بر خواندن و از حفظ خواندن. مطلبی را از کتاب و یا با نگاه کردن به نوشته ای خواندن.

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

به رو ؛ ظاهراً. به ظاهر. بحسب ظاهر : برخاست و به کابل شد و به رو گاه گاه. . . جنگ کردی و اندر نهان دوستی همی داشت. ( تاریخ سیستان ) .

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

رورو کردن ؛ چیزی را با دست پس و پیش کردن چنانکه درشتها بر روی ماند و خردها زیر رود: زغالها را رورو کن ، درشتها را بگذار برای سماور. ( یادداشت مؤلف ) ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

رودستی خوردن ؛ فریب خوردن. ( فرهنگ نظام ) . رودست خوردن. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

به روی چشم ؛ در مورد اطاعت و فرمانبرداری از کسی گفته میشود. سمعاً و طاعةً.

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

رودست خوردن ؛ فریب خوردن. گول شدن. ( ناظم الاطباء ) . رودستی خوردن. ( فرهنگ نظام ) .

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

بیرویی کردن ؛ بیحیایی کردن. شوخی کردن. ( آنندراج ) . گستاخی کردن : ناصحا تا چند بیرویی کنی با عاشقان خود بیا بنگر از آن رو میتوان پوشید چشم. ملا طغر ...

پیشنهاد
٠

اسب را به روی مادیان کشیدن ؛فحل دادن مادیان را. گشن دادن مادیان را.

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

به رو آمدن ؛ بالا آمدن. به قسمت فوقانی آمدن. - || کار کسی رونق و رواج گرفتن.

پیشنهاد
٠

روی کسی را باز کردن ؛ با رفق و ملایمت مجال گستاخی به کسی دادن. او را به بیشرمی واداشتن.

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

کم رو ؛ خجول. رجوع به کم رو شود. || مجازاً، حیا. ( فرهنگ نظام ) . رجوع به روی شود.

پیشنهاد
٠

رو شدن یا نشدن ؛ شرم کردن یا نکردن : رویم نشد به او بگویم. چطور رویت شد این حرف را بزنی.

پیشنهاد
٠

رو هست از زور بدتر ؛با اصرار و سماجت هر کار زودتر و بهتر توان انجام داد.

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

از رو بردن ؛ آدم گستاخ و وقیح را به خجلت واداشتن.

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

از رو رفتن یا نرفتن ؛ شرمساری بردن یا نبردن. دست از وقاحت و گستاخی برداشتن یا برنداشتن. از ستیهندگی بازایستادن یا نایستادن.

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

از رو رفتن یا نرفتن ؛ شرمساری بردن یا نبردن. دست از وقاحت و گستاخی برداشتن یا برنداشتن. از ستیهندگی بازایستادن یا نایستادن.

پیشنهاد
٠

گُل پشت و رو ندارد ؛ در جواب عذرخواهی آنکه گوید ببخشید به شما پشت کرده ام گویند.

پیشنهاد
٠

روی کسی به کسی باز بودن ؛ پیش او رودربایستی نداشتن. پیش او بی پروا بودن.

پیشنهاد
٠

رو در خاک نهفتن ؛ رو در خاک کشیدن. مردن. رجوع به روی در خاک نهفتن شود.

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

رو نهان کردن ؛ با بودن در جایی گفتن که نیست. رجوع به رو پنهان کردن شود.

پیشنهاد
٠

روی خوش به کسی نشان دادن یا نشان ندادن ؛ با احترام و بشارت پذیرفتن یا نپذیرفتن.

پیشنهاد
٠

رو در خاک کشیدن . رجوع به رو در خاک نهفتن شود. رو در خاک نهفتن ؛ رو در خاک کشیدن. مردن. رجوع به روی در خاک نهفتن شود.

پیشنهاد
٠

رو به قبله داشتن ؛ صورت را متوجه سوی قبله کردن.

پیشنهاد
٠

رو به قفا رفتن ؛ رو به پس کردن. رو بر قفا کردن. ( از آنندراج ) . به پشت سر متوجه شدن و رو به قهقرا داشتن. به قهقرا بازپس نگریستن.

پیشنهاد
٠

روپنهان کردن ؛ خود را نشان ندادن. صورت خود رامخفی کردن و در حجاب کشیدن. قایم شدن.

پیشنهاد
٠

رو به آسمان کردن ؛ به حالت دعا یا نفرین و استغاثه به آسمان نگریستن.

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

رو به پس کردن ؛ بازپس نگریستن. رو به قفا کردن. ( آنندراج ) : وضع زمانه قابل دیدن دوبار نیست رو پس نکرد هرکه از این خاکدان گذشت. کلیم ( از آنندراج ) ...