پیشنهاد‌های علی باقری (٣٧,٧٣٢)

بازدید
٢٤,٨٩٢
تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

سنبل کوهی ؛ سنبل جبلی. ( فرهنگ فارسی معین ) .

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

سنبل هندی ؛ گیاهی است از تیره گندمیان که ریشه های افشانش در تداوی همانند ریشه سنبل الطیب مورد استعمال است. ناردین هندی. عجر مکی. حب العصافیر. ( فرهنگ ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

سنبل ختایی ؛ گل فرشته. ( فرهنگ فارسی معین ) .

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

سنبل رومی ؛ سنبل الطیب. ( فرهنگ فارسی معین ) : دو است : هندی و رومی ، هندی را سنبل الطیب و سنبل عصافر گویند و رومی را ناردین گویند. ( ذخیره خوارزمشاه ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

سنبل زرد ؛ گیاهی است از تیره صلیبیان که بعنوان گیاه زمینی در باغها نیز کشت میشود آلوسن الیسون. از دانه این گیاه که شبیه دانه قدومه است در طب استفاده ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

سنبل ایرانی ؛ گونه ای سنبل که گلهایش سفیدرنگند و بعنوان زینت نیز کشت میشود. گل سنبل ایرانی. سنبل بری. قسطل الارض. ( فرهنگ فارسی معین ) .

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

سنبل بری ؛ لاله وحشی. ( فرهنگ فارسی معین ) .

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

سنبل جبلی ؛ یکی از گونه های سنبل الطیب است که برای ریشه آن اثر مدر و اشتهاآور و معرق ذکر کرده اند. سنبل کوهی. ( فرهنگ فارسی معین ) .

پیشنهاد
٠

سنای پانصدنفری ؛ سنای پانصدنفری مجلسی بود که کلیس تنس در سال 510 ق. م. از تریبوس های ده گانه آتن در آن شهر تأسیس کرد. عده اعضای سناتا آن زمان چهار ن ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

سن و سال ؛ عمر و زندگانی. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

سن قانونی ؛ سال و مدت عمری که پس از آن قانون اجازه میدهد کلیه معاملات را شخصاً انجام دهد.

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

سن رشد ؛ سن قانونی. بلوغ سن.

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

سن شباب ؛ جوانی. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

سن شیخوخت ؛ پیری. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

سن بلوغ ؛ هنگامی که شخص مکلف شود و به تکلیف رسد. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

سن تمیز ؛ هنگامی که شخص شاعر شود و خوب و بد را بشناسد.

پیشنهاد
٠

بنفشه گرد سمن دمیدن ؛ کنایه از کنار رخسار موی درآوردن است : برخسارگان چون سهیل یمن بنفشه دمیده بگرد سمن. فردوسی.

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

سمسارالارض ؛ نیک ماهربه احوال زمین. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

ابل سمه ؛ شتران بر سر خود گذاشته. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) .

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

سمت الرأس ؛ جانب سر و اکثر از این لفظ میان فلک ، یعنی وسط السماء مراد باشد. چه انسان را کاچک سرخود محاذی وسط آن معلوم میشود. ( آنندراج ) . نقطه عمود ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

سماک یا سماک رامح یا رامح فلکی ؛ بیرون از صورت عوا ستاره ای است بزرگ برابر بنات النعش او را سماک رامح خوانند. ( التفهیم ص 101 ) . ستاره ای است که نزد ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

سماک اعزل ؛ نام ستاره ای ازقدر اول در صورت سنبله در جنوب سماک رامح و آن منزل چهاردهم از منازل قمر است و برابر او ( سماک رامح ) سوی جنوب دیگر ستاره ای ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

سماک یا سماک رامح یا رامح فلکی ؛ بیرون از صورت عوا ستاره ای است بزرگ برابر بنات النعش او را سماک رامح خوانند. ( التفهیم ص 101 ) . ستاره ای است که نزد ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

لب مکیدن ؛ مزیدن آن را : هم ساده گلی هم شکری هم نمکی بر برگ گل سرخ چکیده نمکی پیغمبر مصریی به خوبی نه مکی من بوسه زنم لب بمکم تو نمکی. عسجدی ( از یا ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

سماق کاذب ؛ سماق هرز. ( فرهنگ فارسی معین ) .

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

سماق هرز ؛ گونه ای سماق که در صنعت از صمغ مستخرج از تنه آن استفاده میکنند و از آن نوعی لاک بنام �لاک ژاپن � میسازند. سماق کاذب. ( فرهنگ فارسی معین ) .

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

سماق سمی ؛ گونه ای سماق که در آمریکای شمالی فراوان میروید و برگهایش در تداوی در معالجه نقرس و روماتیسم و فلج بکار میرود. مقداری که از این گیاه در تدا ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

مجلس سماع ؛ تذکر. وعظ : [ امیر خلف ] جامه لشکر بر طاق نهاد و سلب علما و فقها پوشید و طاق و طیلسان و مجلس علم و علما را نزدیک کرد و سفه ها را خوار کرد ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

در سماع آمدن ؛ در رقص و پایکوبی آمدن : بیار ای لعبت ساقی بگوی ای کودک مطرب که صوفی در سماع آمد دوتایی کرد و یکتایی. سعدی. بهار آمد که هر ساعت رود خ ...

پیشنهاد
٠

در سماع آوردن ؛ بوجد ورقص آوردن : چون رسول روم این الفاظ تر در سماع آورد شد مشتاق تر. مولوی. گلبنان پیرایه بر خود کرده اند بلبلان را درسماع آورده ا ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

سماع باره ؛ سماع دوست : حافظان جمله شعرخوان شده اند بسوی مطربان روان شده اند پیر و برنا سماع باره شدند بر براق ولا سواره شدند. ( ولدنامه ) .

پیشنهاد
٠

چرا خداوند قرآن را "ذَلِکَ الْکِتَابُ" خطاب کرد نه "هذا الْکِتَابُ؟" ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًی لِلْمُتَّقِینَ ( آیه 2 سوره بقره ( تر ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

واژه الارض در زبان عربی الارض و در زبان عبری "هاآریص" ( הָאָרֶץ ) که ها ( הָ ) در آن معادل" ال" عربی است . هاآریص امروز در کشورغاصب فلسطین اسم یک روز ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

واژه ارض در زبان عربی الارض و در زبان عبری "هاآریص" ( הָאָרֶץ ) که ها ( הָ ) در آن معادل" ال" عربی است . این واژه امروز در کشور قاصب فلسطین اسم یک رو ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

سماء جهواء ؛ آسمان برهنه. ( مهذب الاسماء ) .

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

سماءالسفلی ؛ آسمان نخستین. ( مهذب الاسماء ) .

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

سماءالسموات ؛ فلک اعظم. ( کشاف اصطلاحات الفنون ) ( اقرب الموارد ) .

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

سماءالعلیاء ؛ آسمان زبرین. ( مهذب الاسماء ) .

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

سماءالعلیاء ؛ آسمان زبرین. ( مهذب الاسماء ) .

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

باب السماء؛ کهکشان مجره. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

سماءالردیه ؛ نام فلک البروج. ( کشاف اصطلاحات الفنون ) .

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

سم الخیاط؛ سوفار سوزن. ( آنندراج ) : که از سم خیاط و مضمم قماط تنگ تر بود بگذشتند. ( ترجمه تاریخ یمینی ) . هر کجا باشد شه ما را بساط هست فخر او را ب ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

- سم الفار ؛ دوایی که موش را میکشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . ارسنیک. دیگ بر دیگ. دارموش. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

سم السمک ؛ گیاه ماهی زهره معروف به بوصیر پوست آن درد مفاصل و درد رگ پشت و نقرس را نفع دهد وچون آنرا در آب غدیر اندازند همه ماهی آنرا سست گرداند و برگ ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

سم ابرص ؛ کربسه و بهندی چهپگلی گویند. ( آنندراج ) . کربسه. ( منتهی الارب ) . رجوع به سام ابرص شود.

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

سم الحاجة ؛ مقصد مرده. ( آنندراج ) .

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

سم الحمار ؛ گیاه خرزهره. ( آنندراج ) .

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

ذات السم ؛ هر حیوان زهردار. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

سلطنت موروثی ؛ پادشاهیی که در آن سلطنت از پادشاهی بفرزند او معمولا به ارث برسد.

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

سلطنت مشروطه ؛ پادشاهیی که در آن مجلس شورای یا مجلس ( شوری و سنا ) حق وضع قانون دارند.